۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'قرآني' به 'قرآنی') |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
اين تأليف تاكنون مورد توجه دانشمندان شيعه و سنى قرار گرفته و درباره آن پژوهشهايى صورت گرفته است. از جمله اين كارها، نوشتن شرحهايى است كه از سوى دانشمندان بر اين كتاب نوشته شده است و درباره فراوانى اين شرحها بايد گفت كه پس از قرآن كريم، هيچ كتابى بهمانند «نهجالبلاغة» مورد توجه اديبان و شارحان حديث واقع نشده است. از مهمترين اين شروح، [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] (متوفى 656ق) است. ابن ابىالحديد معتقد است كه در ميان اصحاب پيامبر(ص)، كسى از جهت فصاحت و بلاغت به پاى على(ع) نمىرسد و همين موضوع سبب برترى كلام على(ع) بر كلام و سخن هر كس ديگر است. او تصريح مىكند: «و اما درباره فصاحت او بايد گفت كه آن حضرت پيشواى فصيحان و سرور بليغان است و درباره كلام او گفتهاند كه پايينتر از كلام خدا و برتر از كلام مردم است و بلكه مردم بهواسطه على(ع) آيين خطبهسرايى و كتابت را آموختند». او به همين ترتيب در شرح خطبه 216 سخنى از معاويه را ذكر مىكند كه: «و الله ما سنّ الفصاحة لقريش غيره»؛ «به خدا هيچكس فصاحت را براى قريش غير او پايهگذارى نكرد» و پس از ذكر نامه 35 «نهجالبلاغة» مىنويسد: «فصاحت را ببين كه چگونه افسار خود را به اين مرد داده و مهار خود را به او سپرده است. نظم عجيب الفاظ را تماشا كن، يكى پس از ديگرى مىآيند و در اختيار او قرار مىگيرند، مانند چشمهاى كه خودبهخود و بدون زحمت و تكلف از زمين بجوشد»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4100/136 ر.ک: معارف، مجيد، ص139-136]</ref> | اين تأليف تاكنون مورد توجه دانشمندان شيعه و سنى قرار گرفته و درباره آن پژوهشهايى صورت گرفته است. از جمله اين كارها، نوشتن شرحهايى است كه از سوى دانشمندان بر اين كتاب نوشته شده است و درباره فراوانى اين شرحها بايد گفت كه پس از قرآن كريم، هيچ كتابى بهمانند «نهجالبلاغة» مورد توجه اديبان و شارحان حديث واقع نشده است. از مهمترين اين شروح، [[شرح نهجالبلاغة (ابن ابيالحديد)|شرح ابن ابىالحديد]] (متوفى 656ق) است. ابن ابىالحديد معتقد است كه در ميان اصحاب پيامبر(ص)، كسى از جهت فصاحت و بلاغت به پاى على(ع) نمىرسد و همين موضوع سبب برترى كلام على(ع) بر كلام و سخن هر كس ديگر است. او تصريح مىكند: «و اما درباره فصاحت او بايد گفت كه آن حضرت پيشواى فصيحان و سرور بليغان است و درباره كلام او گفتهاند كه پايينتر از كلام خدا و برتر از كلام مردم است و بلكه مردم بهواسطه على(ع) آيين خطبهسرايى و كتابت را آموختند». او به همين ترتيب در شرح خطبه 216 سخنى از معاويه را ذكر مىكند كه: «و الله ما سنّ الفصاحة لقريش غيره»؛ «به خدا هيچكس فصاحت را براى قريش غير او پايهگذارى نكرد» و پس از ذكر نامه 35 «نهجالبلاغة» مىنويسد: «فصاحت را ببين كه چگونه افسار خود را به اين مرد داده و مهار خود را به او سپرده است. نظم عجيب الفاظ را تماشا كن، يكى پس از ديگرى مىآيند و در اختيار او قرار مىگيرند، مانند چشمهاى كه خودبهخود و بدون زحمت و تكلف از زمين بجوشد»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4100/136 ر.ک: معارف، مجيد، ص139-136]</ref> | ||
[[امام على(ع)]] در مواردى از سخن خود به آيات قرآن كريم استشهاد مىفرموده، كه سيد رضى برخى از آنها را در «نهجالبلاغة» آورده است. دكتر صبحى صالح كه در شرح «نهجالبلاغة» خويش فهرستى براى آيات | [[امام على(ع)]] در مواردى از سخن خود به آيات قرآن كريم استشهاد مىفرموده، كه سيد رضى برخى از آنها را در «نهجالبلاغة» آورده است. دكتر صبحى صالح كه در شرح «نهجالبلاغة» خويش فهرستى براى آيات قرآنیه تنظيم كرده است، 108 مورد را نام مىبرد كه در برخى از آنها به چند آيه استشهاد شده است و گاهى به قسمتى از يك آيه اشاره شده است<ref>https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11432/1/802</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش