۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
و نیز میفرماید: | و نیز میفرماید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''مظهرم مدح و ثنای حیدر است ''|2='' قطره از بحر حوض کوثر است''<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص35</ref>}} | {{ب|''مظهرم مدح و ثنای حیدر است ''|2='' قطره از بحر حوض کوثر است''<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص35</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
شاید هم تهدیدات و محرومیتها سبب گرایش [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] به تشیع بود: «[[عطار، محمد بن ابراهیم|شیخ عطار]] باوجود ترغیب مردم به دوری از تعصبات مذهبی، در ایام پیری از تعصبپیشگان و مذهبگرایان وطنش خراسان، عذاب و مشقت، تعقیب و تهدید و محرومیتهای شدید و زیادی دید و از خانه و جای و دیار عزیزش بیرون کرده شد. سبب روی دادن چنین واقعه مدهش، در روحیه مذهب تشیع، تألیف نمودن مثنوی «مظهر العجایب» و ستایش نمودن خصلتهای نجیب و نیک خلیفه چهارم [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب]] در آن بوده است». البته [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] آن را از تألیفات او نمیشمارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/38406/36 ر.ک: علیمردان، امریزدان، ص36]</ref>. | شاید هم تهدیدات و محرومیتها سبب گرایش [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] به تشیع بود: «[[عطار، محمد بن ابراهیم|شیخ عطار]] باوجود ترغیب مردم به دوری از تعصبات مذهبی، در ایام پیری از تعصبپیشگان و مذهبگرایان وطنش خراسان، عذاب و مشقت، تعقیب و تهدید و محرومیتهای شدید و زیادی دید و از خانه و جای و دیار عزیزش بیرون کرده شد. سبب روی دادن چنین واقعه مدهش، در روحیه مذهب تشیع، تألیف نمودن مثنوی «مظهر العجایب» و ستایش نمودن خصلتهای نجیب و نیک خلیفه چهارم [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب]] در آن بوده است». البته [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]] آن را از تألیفات او نمیشمارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/38406/36 ر.ک: علیمردان، امریزدان، ص36]</ref>. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
مصحح کتاب نیز دلایل انتساب مظهر العجایب به شیخ را اینگونه تبیین میکند: گرچه برخی از نویسندگان و ادبای معاصر در انتساب این کتاب به شیخ تردید دارند؛ ولی ما دلایلی داریم که این کتاب مسلماً از آثار شیخ است و آن این است: | مصحح کتاب نیز دلایل انتساب مظهر العجایب به شیخ را اینگونه تبیین میکند: گرچه برخی از نویسندگان و ادبای معاصر در انتساب این کتاب به شیخ تردید دارند؛ ولی ما دلایلی داریم که این کتاب مسلماً از آثار شیخ است و آن این است: | ||
# شیخ در چند جای این کتاب اشاره به بزرگان و متقدمین عرفای سلف نموده و نام آنان را ذکر میکند که نام آنان در اغلب تذکرههای بعد از زمان شیخ برده نشده و فقط نام آنان در تذکرة الاولیای عطار دیده میشود: مانند داود طایی، حبیب عجمی، احمد خضرویه و ابوتراب نخشبی و یحیی معاذ و... . | # شیخ در چند جای این کتاب اشاره به بزرگان و متقدمین عرفای سلف نموده و نام آنان را ذکر میکند که نام آنان در اغلب تذکرههای بعد از زمان شیخ برده نشده و فقط نام آنان در تذکرة الاولیای عطار دیده میشود: مانند داود طایی، حبیب عجمی، احمد خضرویه و ابوتراب نخشبی و یحیی معاذ و... . | ||
# پس از اینکه نام عرفا و صوفیه قدیم را که در تذکرة الاولیاء از عرفا و مشایخ قدیم بهطور نثر ذکر کرده، عیناً در این کتاب به نظم آورده است؛ مانند داستان ملاقات داود طایی با [[امام جعفر صادق(ع)]] که در [[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]] ذکر کرده در مظهر العجایب عین داستان را با نظم چنین میگوید: | # پس از اینکه نام عرفا و صوفیه قدیم را که در تذکرة الاولیاء از عرفا و مشایخ قدیم بهطور نثر ذکر کرده، عیناً در این کتاب به نظم آورده است؛ مانند داستان ملاقات داود طایی با [[امام جعفر صادق(ع)]] که در [[تذکرة الأولیاء|تذکرة الاولیاء]] ذکر کرده در مظهر العجایب عین داستان را با نظم چنین میگوید:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''جعفر صادق امام خاص و عام''|2='' مقتدای خلق و مفتی کلام''}} | |||
{{شعر}} | #:{{ب|''دایم آن سلطان دین در خانه بود''|2='' کز درش خلق و جهان بیگانه بود''}} | ||
{{ب|''جعفر صادق امام خاص و عام''|2='' مقتدای خلق و مفتی کلام''}} | #:{{ب|''یک شبی داود طایی پیر راه''|2='' آستان بوسید و آمد پیش شاه''}} | ||
{{ب|''دایم آن سلطان دین در خانه بود''|2='' کز درش خلق و جهان بیگانه بود''}} | #:{{ب|''کرد او چون بر امام دین سلام''|2='' گفت ای در دین احمد با نظام''}} | ||
{{ب|''یک شبی داود طایی پیر راه''|2='' آستان بوسید و آمد پیش شاه''}} | #:{{ب|''تو مرا بحر عرفان پنده ده''|2='' بر دلم از پند خود پیوند ده''}} | ||
{{ب|''کرد او چون بر امام دین سلام''|2='' گفت ای در دین احمد با نظام''}} | #:{{ب|''شاه گفتش ای سلیمان زمین''|2='' علم شرعت هست در زیر نگین''}} | ||
{{ب|''تو مرا بحر عرفان پنده ده''|2='' بر دلم از پند خود پیوند ده''}} | #:{{ب|''زاهد وقتی و دولت باشدت''|2='' خود به پند من چه حاجت باشدت''}} | ||
{{ب|''شاه گفتش ای سلیمان زمین''|2='' علم شرعت هست در زیر نگین''}} | #:{{ب|''پس امام دین بگفتش این جواب''|2='' من همیترسم در آخر از عذاب''}} | ||
{{ب|''زاهد وقتی و دولت باشدت''|2='' خود به پند من چه حاجت باشدت''}} | #:{{ب|''اندر این ره خود نسب ناید بکار''|2='' طاعت و زهد و ورع داری بیار''}} | ||
{{ب|''پس امام دین بگفتش این جواب''|2='' من همیترسم در آخر از عذاب''}} | #:{{ب|''من همیترسم پس ای داود ازین''|2='' تا نباشد حال من فردا چنین... ''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/1/40 ر.ک: مقدمه مصحح، ص42-40]</ref>.}} {{پایان شعر}} | ||
{{ب|''اندر این ره خود نسب ناید بکار''|2='' طاعت و زهد و ورع داری بیار''}} | |||
{{ب|''من همیترسم پس ای داود ازین''|2='' تا نباشد حال من فردا چنین... ''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/1/40 ر.ک: مقدمه مصحح، ص42-40]</ref>.}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
# با قطعنظر از سبک گفتار، اساساً این کتاب را از لحاظ شیوه عرفانی نیز میتوان از شیخ دانست و ممکن است سلیقه نظم و شعر در حالات مختلف و سنین عمر یک نفر عالم تغییر کند و چون همانطور که [[قزوینی، محمد|مرحوم قزوینی]] در مقدمه تذکرة الاولیاء چاپ [[نیکلسون، رینولد الین|نیکلسن]] اظهارنظر نموده، چون نظم مظهر العجایب در اواخر عمر [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و سنین کهولت و پیری شیخ بوده، لذا مرتبه سخن شیخ در این کتاب با آثار دیگر او فرق زیادی دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/1/42 ر.ک: همان، ص42]</ref>. | # با قطعنظر از سبک گفتار، اساساً این کتاب را از لحاظ شیوه عرفانی نیز میتوان از شیخ دانست و ممکن است سلیقه نظم و شعر در حالات مختلف و سنین عمر یک نفر عالم تغییر کند و چون همانطور که [[قزوینی، محمد|مرحوم قزوینی]] در مقدمه تذکرة الاولیاء چاپ [[نیکلسون، رینولد الین|نیکلسن]] اظهارنظر نموده، چون نظم مظهر العجایب در اواخر عمر [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و سنین کهولت و پیری شیخ بوده، لذا مرتبه سخن شیخ در این کتاب با آثار دیگر او فرق زیادی دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/1/42 ر.ک: همان، ص42]</ref>. | ||
#:اشعار مظهر العجایب با مدح و تنزیه پروردگار آغاز شده است: | #:اشعار مظهر العجایب با مدح و تنزیه پروردگار آغاز شده است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''آفرین جان آفرین جان جان''|2='' آنکه هست او آشکارا و نهان''}} | #:{{ب|''آفرین جان آفرین جان جان''|2='' آنکه هست او آشکارا و نهان''}} | ||
{{ب|''در مقام لایزالی آشکار''|2='' در درون عاشقان بیقرار''}} | #:{{ب|''در مقام لایزالی آشکار''|2='' در درون عاشقان بیقرار''}} | ||
{{ب|''آسمان یک پرده از اسرار او''|2='' وین زمین یک نقطه از پرگار او''}} | #:{{ب|''آسمان یک پرده از اسرار او''|2='' وین زمین یک نقطه از پرگار او''}} | ||
{{ب|''ای منزه از همه بود و نبود''|2='' وی مبرا از همه گفت و شنود...''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/1 ر.ک: متن کتاب، ص1]</ref>}}. | #:{{ب|''ای منزه از همه بود و نبود''|2='' وی مبرا از همه گفت و شنود...''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/1 ر.ک: متن کتاب، ص1]</ref>}}. | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
#و مثنوی را مزین به مدح رسولالله(ص) میکند: | #و مثنوی را مزین به مدح رسولالله(ص) میکند: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''آن محمد ختم و خیر المرسلین''|2='' آن محمد نور ربالعالمین''}} | #:{{ب|''آن محمد ختم و خیر المرسلین''|2='' آن محمد نور ربالعالمین''}} | ||
{{ب|''آن محمد مخزن اسرار شرع''|2='' جبرئیل از خیل او پوشیده درع...''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/2 ر.ک: همان، ص2]</ref>}}. | #:{{ب|''آن محمد مخزن اسرار شرع''|2='' جبرئیل از خیل او پوشیده درع...''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/2 ر.ک: همان، ص2]</ref>}}.{{پایان شعر}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
#سپس در نعت شاه اولیا [[امام على(ع)|علی(ع)]]، صداقت و راستگویی را اولین ویژگی آنحضرت میشمارد: | #سپس در نعت شاه اولیا [[امام على(ع)|علی(ع)]]، صداقت و راستگویی را اولین ویژگی آنحضرت میشمارد: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''دین اگر خواهی سخن را راستگو''|2='' باش تابع بر امام راستگو''}} | #:{{ب|''دین اگر خواهی سخن را راستگو''|2='' باش تابع بر امام راستگو''}} | ||
{{ب|''شهسوار لو کشف شیر خدا''|2='' از خدا دانی جهان را رهنما''}} | #:{{ب|''شهسوار لو کشف شیر خدا''|2='' از خدا دانی جهان را رهنما''}} | ||
{{ب|''آن امامی کو بحق اسرار گفت''|2='' گفت با منصور و هم با دار گفت'' | #:{{ب|''آن امامی کو بحق اسرار گفت''|2='' گفت با منصور و هم با دار گفت''}} | ||
{{ب|''مصطفی سر خدا با او بگفت''|2='' از حقایق ذرهای کی او نهفت''}} | #:{{ب|''مصطفی سر خدا با او بگفت''|2='' از حقایق ذرهای کی او نهفت''}} | ||
{{ب|''مصطفی اسرار حق از وی شنفت''|2='' هم از او بشنید و هم با او بگفت''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/2 ر.ک: همان]</ref>}}. | #:{{ب|''مصطفی اسرار حق از وی شنفت''|2='' هم از او بشنید و هم با او بگفت''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/2 ر.ک: همان]</ref>}}. | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
#و با توضیح نام کتاب، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را مظهر همه عجایب دانسته چنین میسراید: | #و با توضیح نام کتاب، [[امام على(ع)|علی(ع)]] را مظهر همه عجایب دانسته چنین میسراید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''من کتب بسیار دارم در جهان''|2='' لیک مظهر را عجایب نیک دان''}} | #:{{ب|''من کتب بسیار دارم در جهان''|2='' لیک مظهر را عجایب نیک دان''}} | ||
{{ب|''مظهر کل عجایب حیدر است''|2='' در میام سالکان او رهبر است''}} | #:{{ب|''مظهر کل عجایب حیدر است''|2='' در میام سالکان او رهبر است''}} | ||
{{ب|''ختم کردم این کتب بر نام او''|2='' زآنکه دارم مستیای از جام او... ''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/9 ر.ک: همان، ص9]</ref>}}. | #:{{ب|''ختم کردم این کتب بر نام او''|2='' زآنکه دارم مستیای از جام او... ''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/9 ر.ک: همان، ص9]</ref>}}. | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
#و با ذکر حکایات و داستانها بر جذابیت کتاب میافزاید؛ از جمله این داستانها قصه شیخ شقیق بلخی و هارونالرشید است. در این ابیات شیخ پس از بیان فضائل [[امام على(ع)|علی(ع)]]، هارونالرشید را به امام موسی کاظم(ع) که امام زمانش است ارجاع میدهد. ذکر این حکایات گریزی به بیان فضائل علمی و معنوی [[امام على(ع)|علی(ع)]] به سایر ائمه(ع) است. شاعر در این ابیات امام موسی کاظم(ع) را سرچشمه علم و مصداق «حق الیقین» دانسته است: | #و با ذکر حکایات و داستانها بر جذابیت کتاب میافزاید؛ از جمله این داستانها قصه شیخ شقیق بلخی و هارونالرشید است. در این ابیات شیخ پس از بیان فضائل [[امام على(ع)|علی(ع)]]، هارونالرشید را به امام موسی کاظم(ع) که امام زمانش است ارجاع میدهد. ذکر این حکایات گریزی به بیان فضائل علمی و معنوی [[امام على(ع)|علی(ع)]] به سایر ائمه(ع) است. شاعر در این ابیات امام موسی کاظم(ع) را سرچشمه علم و مصداق «حق الیقین» دانسته است:{{شعر}} | ||
{{شعر}} | #:{{ب|''رو به پیش موسی کاظم به حلم''|2='' زآنکه او باشد بمعنی کان علم''}} | ||
{{ب|''رو به پیش موسی کاظم به حلم''|2='' زآنکه او باشد بمعنی کان علم''}} | #:{{ب|''رو به پیش موسی کاظم بحرف''|2='' جان خود را در ره او ساز صرف''}} | ||
{{ب|''رو به پیش موسی کاظم بحرف''|2='' جان خود را در ره او ساز صرف''}} | #:{{ب|''رو به پیش موسی کاظم ببین''|2='' در جمالش نوری از حق الیقین... ''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/129 ر.ک: همان، ص130-129]</ref>}}. | ||
{{ب|''رو به پیش موسی کاظم ببین''|2='' در جمالش نوری از حق الیقین... ''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/38936/2/129 ر.ک: همان، ص130-129]</ref>}}. | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
ویرایش