پرش به محتوا

تاریخ مدینة دمشق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '‌‌' به '‌'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - '‌‌' به '‌')
خط ۴۶: خط ۴۶:
ابن عساکر‌ در شیوه تألیفى خویش راه مستندسازى را انتخاب کرده و براى هر رویدادى به‌دقت‌ اسنا‌ آن را ارائه مى‌کند و هر خبر‌ را‌ به‌ یک‌ یا‌ چند منبع مستند‌ مى‌سازد‌. بسیارى از تراجمى که وى ارائه کرده،‌ برگرفته‌ از‌ تاریخ‌ خطیب‌ بغدادى‌ است و اگر آن افراد را از تألیف[[ابن عساکر، علی بن حسن| ابن عساکر]] خارج نماییم، حجم آن به نصف کاهش خواهد یافت. چنان‌که مى‌دانیم بین[[ابن عساکر، علی بن حسن| ابن عساکر]] و خطیب بغدادى فاصله‌ کوتاهى به اندازه یک نسل یا طبقه فاصله است؛ لذا راویان اسناد آنان یکى‌ هستند‌. شمار راویان خطیب بغدادى 24 نفر مى‌باشد که سیزده نفر دمشقى و ده نفر بغدادى هستند و راویان[[ابن عساکر، علی بن حسن| ابن عساکر]] از [[تاریخ بغداد]] هشتاد نفر مى‌باشند که پنجاه نفر دمشقى و سى‌ نفر‌ بغدادى هستند. پس در حقیقت بسیارى از راویان براى هر دو گزارش کرده، ولذا تراجم آنان نیز مشترک هستند که در هر دو‌ منبع‌ آمده‌اند.<ref>همان</ref>
ابن عساکر‌ در شیوه تألیفى خویش راه مستندسازى را انتخاب کرده و براى هر رویدادى به‌دقت‌ اسنا‌ آن را ارائه مى‌کند و هر خبر‌ را‌ به‌ یک‌ یا‌ چند منبع مستند‌ مى‌سازد‌. بسیارى از تراجمى که وى ارائه کرده،‌ برگرفته‌ از‌ تاریخ‌ خطیب‌ بغدادى‌ است و اگر آن افراد را از تألیف[[ابن عساکر، علی بن حسن| ابن عساکر]] خارج نماییم، حجم آن به نصف کاهش خواهد یافت. چنان‌که مى‌دانیم بین[[ابن عساکر، علی بن حسن| ابن عساکر]] و خطیب بغدادى فاصله‌ کوتاهى به اندازه یک نسل یا طبقه فاصله است؛ لذا راویان اسناد آنان یکى‌ هستند‌. شمار راویان خطیب بغدادى 24 نفر مى‌باشد که سیزده نفر دمشقى و ده نفر بغدادى هستند و راویان[[ابن عساکر، علی بن حسن| ابن عساکر]] از [[تاریخ بغداد]] هشتاد نفر مى‌باشند که پنجاه نفر دمشقى و سى‌ نفر‌ بغدادى هستند. پس در حقیقت بسیارى از راویان براى هر دو گزارش کرده، ولذا تراجم آنان نیز مشترک هستند که در هر دو‌ منبع‌ آمده‌اند.<ref>همان</ref>


مؤلف‌ از نوشته‌های‌ پیشینیان‌ چون‌ احمد بن‌ معلى‌ (د 286ق‌) و ابن‌ حمید بن‌ ابى‌‌العجائز بهره‌ برده‌ است‌. زندگى‌نامه رجال‌ را به‌ شیوه ابونعیم‌ در ذکر اخبار اصبهان‌ با نام‌ احمد و از پیامبر اسلام(ص)‌ آغاز کرده‌ و زنان‌ محدثه‌ و شاعره دمشق‌ و زنان‌ ناموری‌ را که‌ از دیار شام‌ دیدار کرده‌اند، به‌ دنبال‌ آورده‌ است‌.<ref>کسائی، نورالله، ج4، ص293</ref>
مؤلف‌ از نوشته‌های‌ پیشینیان‌ چون‌ احمد بن‌ معلى‌ (د 286ق‌) و ابن‌ حمید بن‌ ابى‌العجائز بهره‌ برده‌ است‌. زندگى‌نامه رجال‌ را به‌ شیوه ابونعیم‌ در ذکر اخبار اصبهان‌ با نام‌ احمد و از پیامبر اسلام(ص)‌ آغاز کرده‌ و زنان‌ محدثه‌ و شاعره دمشق‌ و زنان‌ ناموری‌ را که‌ از دیار شام‌ دیدار کرده‌اند، به‌ دنبال‌ آورده‌ است‌.<ref>کسائی، نورالله، ج4، ص293</ref>


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۵۷: خط ۵۷:
تاریخ‌ دمشق‌ در همان‌ زمان‌ مؤلف‌ شهرت‌ و اعتبار فراوان‌ یافت‌ و ابن‌ عساکر خود در دارالحدیث‌ نوریه‌ و جامع‌ دمشق‌ به‌ تدریس‌ آن‌ پرداخت‌ و چون‌ درگذشت‌، قاسم‌، کار پدر را دنبال‌ کرد.<ref>همان</ref>
تاریخ‌ دمشق‌ در همان‌ زمان‌ مؤلف‌ شهرت‌ و اعتبار فراوان‌ یافت‌ و ابن‌ عساکر خود در دارالحدیث‌ نوریه‌ و جامع‌ دمشق‌ به‌ تدریس‌ آن‌ پرداخت‌ و چون‌ درگذشت‌، قاسم‌، کار پدر را دنبال‌ کرد.<ref>همان</ref>


به‌منظور پی بردن به اهمیت کتاب، توجه به این نکته ضروری است که پس‌ از درگذشت‌ ابن‌ عساکر، تاریخ‌ دمشق‌ همچنان‌ محل‌ مراجعه مورخان‌ و جغرافى‌‌نویسان‌ و منبع‌ تدریس‌ حافظان‌ حدیث‌ و دانشمندان‌ شافعى‌ بود. هنوز نیم‌ قرن‌ از تاریخ‌ تألیف‌ آن‌ نگذشته‌ بود که‌ یاقوت‌ در تدوین‌ بزرگ‌ترین‌ معجم‌ جغرافیایى‌ خود، به‌ویژه‌ در مطالب‌ مربوط به‌ خطه شام‌ از آن‌ بهره بسیار برد. عبدالقادر رهاوی‌ (د 612 ق‌) نیز مدت‌ها در مدرسه ابن‌ حنبلى‌ دمشق‌ ماند و کتاب‌ را از آغاز تا انجام‌ به‌ خط خویش‌ نوشت‌. ابن‌ شداد در کتاب‌ «الأعلاق‌ الخطيرة في‌ ذكر أمراء الشام‌ و الجزيرة» در بخش‌ مربوط به‌ تاریخ‌ دمشق‌ از این‌ کتاب‌ بهره‌ جست‌. قاسم‌ بن‌ عساکر (د 600 ق‌)، ابوعمرو بن‌ حاجب‌، قاسم‌ بن‌ محمد برزالى‌ هرکدام‌ ذیلى‌ بر تاریخ‌ دمشق‌ نوشتند و نیز قاسم‌ بن‌ عساکر، کرم‌ بن‌ عبدالواحد صفار، ابوشامه مقدسى‌، احمد بن‌ عبدالدائم‌ مقدسى‌، ابن‌ منظور، شمس‌الدین‌ ذهبى‌، ابن‌ قاضى‌ شهبه‌، عبدالرحمان‌ [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌‌بکر|سیوطى]] ‌، ابوالفتح‌ خطیب‌ و چند تن‌ دیگر آن‌ را خلاصه‌ کردند.<ref>همان</ref>
به‌منظور پی بردن به اهمیت کتاب، توجه به این نکته ضروری است که پس‌ از درگذشت‌ ابن‌ عساکر، تاریخ‌ دمشق‌ همچنان‌ محل‌ مراجعه مورخان‌ و جغرافى‌نویسان‌ و منبع‌ تدریس‌ حافظان‌ حدیث‌ و دانشمندان‌ شافعى‌ بود. هنوز نیم‌ قرن‌ از تاریخ‌ تألیف‌ آن‌ نگذشته‌ بود که‌ یاقوت‌ در تدوین‌ بزرگ‌ترین‌ معجم‌ جغرافیایى‌ خود، به‌ویژه‌ در مطالب‌ مربوط به‌ خطه شام‌ از آن‌ بهره بسیار برد. عبدالقادر رهاوی‌ (د 612 ق‌) نیز مدت‌ها در مدرسه ابن‌ حنبلى‌ دمشق‌ ماند و کتاب‌ را از آغاز تا انجام‌ به‌ خط خویش‌ نوشت‌. ابن‌ شداد در کتاب‌ «الأعلاق‌ الخطيرة في‌ ذكر أمراء الشام‌ و الجزيرة» در بخش‌ مربوط به‌ تاریخ‌ دمشق‌ از این‌ کتاب‌ بهره‌ جست‌. قاسم‌ بن‌ عساکر (د 600 ق‌)، ابوعمرو بن‌ حاجب‌، قاسم‌ بن‌ محمد برزالى‌ هرکدام‌ ذیلى‌ بر تاریخ‌ دمشق‌ نوشتند و نیز قاسم‌ بن‌ عساکر، کرم‌ بن‌ عبدالواحد صفار، ابوشامه مقدسى‌، احمد بن‌ عبدالدائم‌ مقدسى‌، ابن‌ منظور، شمس‌الدین‌ ذهبى‌، ابن‌ قاضى‌ شهبه‌، عبدالرحمان‌ [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر|سیوطى]] ‌، ابوالفتح‌ خطیب‌ و چند تن‌ دیگر آن‌ را خلاصه‌ کردند.<ref>همان</ref>


از جمله ویژگی‌های کتاب آن است که ابن‌ عساکر‌ در حاشیه تراجم‌نویسى خویش، از شهرهاى شام و موقعیت سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى‌ آنها‌ در پیش و پس از اسلام‌ سخن‌ گفته‌ و همین امر بر‌ امتیاز‌ تألیف او مى‌افزاید. تصویرى‌ که‌ وى از شهرهاى شام و سرزمین‌هاى اسلامى به دست مى‌دهد، از آغاز تا قرن ششم‌ هجرى‌ است و به همین گونه شرح رجال‌ را‌ نیز تا‌ سال‌ 571‌ هجرى مى‌رساند.<ref>قایدان، اصغر، ص25</ref>
از جمله ویژگی‌های کتاب آن است که ابن‌ عساکر‌ در حاشیه تراجم‌نویسى خویش، از شهرهاى شام و موقعیت سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى‌ آنها‌ در پیش و پس از اسلام‌ سخن‌ گفته‌ و همین امر بر‌ امتیاز‌ تألیف او مى‌افزاید. تصویرى‌ که‌ وى از شهرهاى شام و سرزمین‌هاى اسلامى به دست مى‌دهد، از آغاز تا قرن ششم‌ هجرى‌ است و به همین گونه شرح رجال‌ را‌ نیز تا‌ سال‌ 571‌ هجرى مى‌رساند.<ref>قایدان، اصغر، ص25</ref>
۶۱٬۱۸۹

ویرایش