۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - '' به '') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
نویسنده، معتقد است که تشیع عراق بر جبل عامل، حلب و ایران تأثیر گذاشته و تا آنجا که مربوط به ایران میشود، در چندین مرحله بر تشیع ایران در مواردی، همچون تأثیر تشیع قبیله اشعری در قم در قرن دوم قمری، تأثیر تشیع بغداد بر ایران در قرن پنجم و ششم قمری، تأثیر تشیع مکتب حله بر ایران در قرنهای هفتم و هشتم و تأثیر تشیع نجف و جبل عامل بر ایران در قرن دهم قمری، تأثیرگذار بوده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30925/96 همان]</ref> | نویسنده، معتقد است که تشیع عراق بر جبل عامل، حلب و ایران تأثیر گذاشته و تا آنجا که مربوط به ایران میشود، در چندین مرحله بر تشیع ایران در مواردی، همچون تأثیر تشیع قبیله اشعری در قم در قرن دوم قمری، تأثیر تشیع بغداد بر ایران در قرن پنجم و ششم قمری، تأثیر تشیع مکتب حله بر ایران در قرنهای هفتم و هشتم و تأثیر تشیع نجف و جبل عامل بر ایران در قرن دهم قمری، تأثیرگذار بوده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30925/96 همان]</ref> | ||
نویسنده با ذکر اینکه تشیع عراق در چهار مرحله بر تشیع ایران تأثیرگذار بوده است، به اوضاع سیاسی عراق در قرن دهم هجری و رویارویی این کشور با دو قدرت صفوی و عثمانی میپردازد. او معتقد است صفویان به عتبات چشم داشتند و دو بار در فاصله سالهای 914-940ق و 1031-1048ق، بغداد را به کنترل خود درآوردند؛ اما این کنترل موقت بود. بهتدریج پایههای دولت عثمانی در عراق استوار شد و حاکمان سنی بر آن مناطق مسلط | نویسنده با ذکر اینکه تشیع عراق در چهار مرحله بر تشیع ایران تأثیرگذار بوده است، به اوضاع سیاسی عراق در قرن دهم هجری و رویارویی این کشور با دو قدرت صفوی و عثمانی میپردازد. او معتقد است صفویان به عتبات چشم داشتند و دو بار در فاصله سالهای 914-940ق و 1031-1048ق، بغداد را به کنترل خود درآوردند؛ اما این کنترل موقت بود. بهتدریج پایههای دولت عثمانی در عراق استوار شد و حاکمان سنی بر آن مناطق مسلط شدند و شیعیان بالطبع امیدشان به ایران بود. بااینحال اهمیت عتبات هیچگاه بهلحاظ توجه زیارتی و علمی برای شیعیان کاهش نیافت.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30925/96 همان]</ref> | ||
نویسنده در ادامه به چگونگی ورود اعراب و عربی شدن عراق از پیش از اسلام میپردازد و چگونگی رشد و گسترش تشیع در میان عشایر جنوب عراق را شرح و بسط میدهد. او اعتقاد دارد گسترش تشیع در جنوب عراق و در میان عشایر جنوب، بخشی کهن و بخشی جدید است. از یک طرف تشیع در خوزستان با حضور مشعشیان و در قبایل عرب هویزه و نواحی جزایر و غیره تشیعی دیرپاست که نشانهای آن در آغاز دوره صفوی بهوضوح دیده میشود.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30925/96 همان]</ref> | نویسنده در ادامه به چگونگی ورود اعراب و عربی شدن عراق از پیش از اسلام میپردازد و چگونگی رشد و گسترش تشیع در میان عشایر جنوب عراق را شرح و بسط میدهد. او اعتقاد دارد گسترش تشیع در جنوب عراق و در میان عشایر جنوب، بخشی کهن و بخشی جدید است. از یک طرف تشیع در خوزستان با حضور مشعشیان و در قبایل عرب هویزه و نواحی جزایر و غیره تشیعی دیرپاست که نشانهای آن در آغاز دوره صفوی بهوضوح دیده میشود.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30925/96 همان]</ref> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
از آنجا که شیعه پس از رحلت پیامبر(ص) باب هدایت را مسدود نمیداند و دوره تأسیس آن از عصر ائمه(ع) آغاز میشود، بر این اساس در دوره طولانی امامت، عراق مرکز مهم رهبری شیعیان بود و پس از رحلت [[امام حسن عسکری(ع)]] امام یازدهم از ائمه در سامراء در سال 260ق و آغاز غیبت صغری همچنان انتظار شیعیان جهان به بغداد معطوف بود؛ زیرا نواب خاص و سفرای چهارگانه امام زمان(عج) همگی در بغداد به سر میبردند و با پایان زندگی نایب چهارم، عصر غیبت صغری و نیابت خاصه به انتها رسید و دوره غیبت کبری و نیابت عامه آغاز شد که این عصر مرجعیت فقها و مجتهدان است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30925/98 همان، ص98-99]</ref> | از آنجا که شیعه پس از رحلت پیامبر(ص) باب هدایت را مسدود نمیداند و دوره تأسیس آن از عصر ائمه(ع) آغاز میشود، بر این اساس در دوره طولانی امامت، عراق مرکز مهم رهبری شیعیان بود و پس از رحلت [[امام حسن عسکری(ع)]] امام یازدهم از ائمه در سامراء در سال 260ق و آغاز غیبت صغری همچنان انتظار شیعیان جهان به بغداد معطوف بود؛ زیرا نواب خاص و سفرای چهارگانه امام زمان(عج) همگی در بغداد به سر میبردند و با پایان زندگی نایب چهارم، عصر غیبت صغری و نیابت خاصه به انتها رسید و دوره غیبت کبری و نیابت عامه آغاز شد که این عصر مرجعیت فقها و مجتهدان است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30925/98 همان، ص98-99]</ref> | ||
نویسنده در پایان این فصل به انتقال مرجعیت به ایران اشاره میکند و مینویسد: پس از درگذشت [[اصفهانی، ابوالحسن|آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی]]، مرجعیت مطلق عتبات از بین رفت و با بالا گرفتن موقعیت آیتالله بروجردی، این بار مرجعیت اصلی به ایران منتقل شد و در این طرف، آیتالله بروجردی تأثیری ولو مختصر در نجف داشت. [[جعفریان، رسول|جعفریان]] معتقد است بهطور کلی مرجعیت نجف تا این زمان تأثیر شگرفی در تحولات ایران داشت، اما بهعکس، حتی تا به امروز، در ادواری که مرجعیت مهم در ایران متمرکز بوده، آن تأثیر قابل توجه نبوده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30925/99 همان، ص99]</ref> | |||
فصل پنجم به موضوع «مرجعیت در عراق و چالشهای پیش رو در دوره اخیر» پرداخته است. [[جعفریان، رسول|جعفریان]] در ابتدای این فصل، زیر عنوان «بازگشت مرجعیت به عراق: آیتالله حکیم»، مینویسد: این زمان چندین مرجع دیگر از جمله آیات عظام سید محمود شاهرودی و [[خویی، ابوالقاسم|ابوالقاسم خویی]] در نجف و چند مرجع هم از جمله آیات عظام [[خمینی، سید روحالله|خمینی]]، [[گلپایگانی، محمدرضا|محمدرضا گلپایگانی]] و [[شریعتمداری، کاظم|محمدکاظم شریعتمداری]] در ایران فعال بودند. بااینحال مرجعیت [[حکیم، محسن|آیتالله حکیم]] به دلیل نقش و سابقه نجف در امر مرجعیت و نیز اقبال عمومی، در درجه نخست قرار داشت.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30925/99 ر.ک: همان]</ref> | فصل پنجم به موضوع «مرجعیت در عراق و چالشهای پیش رو در دوره اخیر» پرداخته است. [[جعفریان، رسول|جعفریان]] در ابتدای این فصل، زیر عنوان «بازگشت مرجعیت به عراق: آیتالله حکیم»، مینویسد: این زمان چندین مرجع دیگر از جمله آیات عظام سید محمود شاهرودی و [[خویی، ابوالقاسم|ابوالقاسم خویی]] در نجف و چند مرجع هم از جمله آیات عظام [[خمینی، سید روحالله|خمینی]]، [[گلپایگانی، محمدرضا|محمدرضا گلپایگانی]] و [[شریعتمداری، کاظم|محمدکاظم شریعتمداری]] در ایران فعال بودند. بااینحال مرجعیت [[حکیم، محسن|آیتالله حکیم]] به دلیل نقش و سابقه نجف در امر مرجعیت و نیز اقبال عمومی، در درجه نخست قرار داشت.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/30925/99 ر.ک: همان]</ref> |
ویرایش