پرش به محتوا

انقلاب مشروطیت ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '‌ ' به ' '
جز (جایگزینی متن - 'تشيع و مشروطيت در ایران و نقش ایرانيان مقيم عراق' به 'تشيع و مشروطيت در ايران و نقش ايرانيان مقيم عراق')
جز (جایگزینی متن - '‌ ' به ' ')
خط ۴۱: خط ۴۱:
از ميان اين سه سند، وى به نامه سيد‌‎به [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] در سامرا اشاره مى‌كند و به بررسى‌اش مى‌پردازد. به گفته [[براون، ادوارد گرانویل|براون]]، اين نامه، آن روحانى بزرگ را به كارى در زمينه امتياز تنباكو واداشت و موجب شد كه نخستين گام براى هم‌بستگى روحانیان قدرت‌مند ایران با حزب مردمى يا ملّى‌گرا برداشته شود.
از ميان اين سه سند، وى به نامه سيد‌‎به [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] در سامرا اشاره مى‌كند و به بررسى‌اش مى‌پردازد. به گفته [[براون، ادوارد گرانویل|براون]]، اين نامه، آن روحانى بزرگ را به كارى در زمينه امتياز تنباكو واداشت و موجب شد كه نخستين گام براى هم‌بستگى روحانیان قدرت‌مند ایران با حزب مردمى يا ملّى‌گرا برداشته شود.


او در فصل دوم، به سفرهاى ناصر‌الدين شاه به اروپا و قراردادهاى او با برخى از شركت‌هاى خارجى مى‌پردازد و از اختلاف‌ها و استعفاهايى سخن مى‌گويد كه در دستگاه حكومتى او رخ مى‌داد. نویسنده با آوردن گزارش‌هایى درباره مطالبى از روزنامه قانون كه به همت ملكم خان در لندن منتشر مى‌شد، جزييات مسئله قرارداد امتياز تنباكو را بازگو مى‌كند. بر پايه اين قرارداد (هشتم مارس 1890)، امتياز تنباكو، ضبط و مهار كامل توليد، فروش و صدور كلّ تنباكوى ایران، به مدت پنجاه سال به انگليسى‌ها داده شد. نویسنده، سفرها و هزينه‌هاى گزاف شاه و قرارداد او را با شركت‌هاى خارجى، سبب انگيزش مردم در برابر حاكميت مى‌داند و از سويى بر تأثير آمدن بسيارى از خارجيان به ایران از طريق اين شركت‌ها تأكيد مى‌كند. وى هم‌چنين به تأثير گذارى روحانیان و برخى از روشن‌فكران در آگاه كردن مردم اشاره مى‌كند: در آغاز دسامبر 1891، نامه‌اى از حاجى [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]]، «مجتهد سامره» رسيد‌ ‎كه در آن مردم را تا لغو امتياز، به تحريم استعمال تنباكو فراخوانده بود. اين ضربه ماهرانه و خردمندانه كه بى‌هيچ شورش عملى، امتياز انحصار كالاى تحريم شده را بى‌ارزش ساخت و وفادارى و خويشتن‌دارى مردمى كه فرمان اين رهبر روحانى را گردن نهادند، از ديد [[براون، ادوارد گرانویل|براون]] قدرتى وصف‌ناشدنى است.
او در فصل دوم، به سفرهاى ناصر‌الدين شاه به اروپا و قراردادهاى او با برخى از شركت‌هاى خارجى مى‌پردازد و از اختلاف‌ها و استعفاهايى سخن مى‌گويد كه در دستگاه حكومتى او رخ مى‌داد. نویسنده با آوردن گزارش‌هایى درباره مطالبى از روزنامه قانون كه به همت ملكم خان در لندن منتشر مى‌شد، جزييات مسئله قرارداد امتياز تنباكو را بازگو مى‌كند. بر پايه اين قرارداد (هشتم مارس 1890)، امتياز تنباكو، ضبط و مهار كامل توليد، فروش و صدور كلّ تنباكوى ایران، به مدت پنجاه سال به انگليسى‌ها داده شد. نویسنده، سفرها و هزينه‌هاى گزاف شاه و قرارداد او را با شركت‌هاى خارجى، سبب انگيزش مردم در برابر حاكميت مى‌داند و از سويى بر تأثير آمدن بسيارى از خارجيان به ایران از طريق اين شركت‌ها تأكيد مى‌كند. وى هم‌چنين به تأثير گذارى روحانیان و برخى از روشن‌فكران در آگاه كردن مردم اشاره مى‌كند: در آغاز دسامبر 1891، نامه‌اى از حاجى [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]]، «مجتهد سامره» رسيد ‎كه در آن مردم را تا لغو امتياز، به تحريم استعمال تنباكو فراخوانده بود. اين ضربه ماهرانه و خردمندانه كه بى‌هيچ شورش عملى، امتياز انحصار كالاى تحريم شده را بى‌ارزش ساخت و وفادارى و خويشتن‌دارى مردمى كه فرمان اين رهبر روحانى را گردن نهادند، از ديد [[براون، ادوارد گرانویل|براون]] قدرتى وصف‌ناشدنى است.


اينكه ميرزا رضا کرمانى، ناصر‌الدين شاه را در آرامگاه شاه عبدالعظيم كشت (ذى‌القعده 1313 / مه 1896) و ماجراى زندانى شدن و صورت استنطاق و جواب‌ها و اعتراف‌هاى وى، از مطالب فصل سوم كتاب است. قتل ناصر‌الدين شاه، نخست در روزنامه‌ها به بابيّه نسبت داده شده بود كه از ديد نویسنده، نسبتى نادرست است و با نظريه و اخلاق و سياست بابيان ناسازگار مى‌نمايد. او اين نسبت دادن را به روحانیان منسوب مى‌كند و مى‌افزايد آنان همواره مى‌كوشند دشمنان خود را بدين چيزها متّهم كنند.  
اينكه ميرزا رضا کرمانى، ناصر‌الدين شاه را در آرامگاه شاه عبدالعظيم كشت (ذى‌القعده 1313 / مه 1896) و ماجراى زندانى شدن و صورت استنطاق و جواب‌ها و اعتراف‌هاى وى، از مطالب فصل سوم كتاب است. قتل ناصر‌الدين شاه، نخست در روزنامه‌ها به بابيّه نسبت داده شده بود كه از ديد نویسنده، نسبتى نادرست است و با نظريه و اخلاق و سياست بابيان ناسازگار مى‌نمايد. او اين نسبت دادن را به روحانیان منسوب مى‌كند و مى‌افزايد آنان همواره مى‌كوشند دشمنان خود را بدين چيزها متّهم كنند.  
۶۱٬۱۸۹

ویرایش