۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
#:هشت: منابع همه شواهد شعرى را در جاى خودش مشخص كردم.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/6 الإيضاح في علوم البلاغة، ص6]</ref> | #:هشت: منابع همه شواهد شعرى را در جاى خودش مشخص كردم.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/6 الإيضاح في علوم البلاغة، ص6]</ref> | ||
#مصحح، زندگى [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|خطيب قزوينى]] و تحصيلات و اشتغالات و آثار علمى او را بهصورت مختصر و مفيد نوشته است. از جمله تأكيد كرده است كه [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|خطيب قزوينى]] كه بسيار باهوش و تيزذهن، شيرينكلام و خوشمنظر و اهل انصاف بود و خطّ خوشى هم داشت و به ترتيب در روم، دمشق و مصر نيز قضاوت مىكرد و به دستور سلطان در مصر در جامع القلعة خطابه مىخواند، مردم را به فراگيرى اصول فقه و معانى و بيان تشويق مىكرد. او همچنين منابع متعددى برای شرح حال وى ياد كرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/8 همان، ص8 - 9]</ref> | #مصحح، زندگى [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|خطيب قزوينى]] و تحصيلات و اشتغالات و آثار علمى او را بهصورت مختصر و مفيد نوشته است. از جمله تأكيد كرده است كه [[خطیب قزوینی، محمد بن عبدالرحمن|خطيب قزوينى]] كه بسيار باهوش و تيزذهن، شيرينكلام و خوشمنظر و اهل انصاف بود و خطّ خوشى هم داشت و به ترتيب در روم، دمشق و مصر نيز قضاوت مىكرد و به دستور سلطان در مصر در جامع القلعة خطابه مىخواند، مردم را به فراگيرى اصول فقه و معانى و بيان تشويق مىكرد. او همچنين منابع متعددى برای شرح حال وى ياد كرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/8 همان، ص8 - 9]</ref> | ||
#نویسنده در مقدمهاش كه مشخصات نگارش آن نيز معلوم نيست، تأكيد كرده است كه اين كتاب در علم بلاغت و توابع آن است و آن را ايضاح ناميدم و آن را بر طبق نظم كتاب مختصر خودم كه «تلخيص المفتاح» ناميدهام، قرار دادم و مطالب را مقدارى توضيح دادم تا مانند شرح بر آن كتاب باشد و مواضع مشكل آن كتاب را حل كردم و مبهماتش را روشن ساختم و آنچه در «تلخيص المفتاح» نبود، ولى در «[[مفتاح العلوم]]» [[سکاکی، یوسف بن ابیبکر|سكاكى]] بود، بدان افزودم و آنچه در «مفتاح العلوم» نبود، از [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن|عبدالقاهر جرجانى]] در دو كتابش، «[[دلائل الإعجاز في علم المعاني|دلائل الإعجاز]]» و «[[أسرار البلاغة في علم البيان|أسرار البلاغة]]» گرفتم و همچنين از كلام ديگران نيز هرچه توانستم، برگرفتم و خلاصه همه آن موارد را استخراج و تهذيب كرده و منظم ساختم تا آنكه هر چيزى در جاى خودش قرار گرفت و همچنين هرچه به فكر خودم | #نویسنده در مقدمهاش كه مشخصات نگارش آن نيز معلوم نيست، تأكيد كرده است كه اين كتاب در علم بلاغت و توابع آن است و آن را ايضاح ناميدم و آن را بر طبق نظم كتاب مختصر خودم كه «تلخيص المفتاح» ناميدهام، قرار دادم و مطالب را مقدارى توضيح دادم تا مانند شرح بر آن كتاب باشد و مواضع مشكل آن كتاب را حل كردم و مبهماتش را روشن ساختم و آنچه در «تلخيص المفتاح» نبود، ولى در «[[مفتاح العلوم]]» [[سکاکی، یوسف بن ابیبکر|سكاكى]] بود، بدان افزودم و آنچه در «مفتاح العلوم» نبود، از [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن|عبدالقاهر جرجانى]] در دو كتابش، «[[دلائل الإعجاز في علم المعاني|دلائل الإعجاز]]» و «[[أسرار البلاغة في علم البيان|أسرار البلاغة]]» گرفتم و همچنين از كلام ديگران نيز هرچه توانستم، برگرفتم و خلاصه همه آن موارد را استخراج و تهذيب كرده و منظم ساختم تا آنكه هر چيزى در جاى خودش قرار گرفت و همچنين هرچه به فكر خودم رسيد و در جاى ديگرى نيز نبود، به آن افزودم؛ پس سپاس خداى را كه اين اثر، جامع مطالبى شد كه در جاهاى گوناگون پراكنده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/11 همان، ص11]</ref> | ||
#نویسنده با بيان اين مطلب كه در مورد تفسير فصاحت و بلاغت، اقوال متعددى وجود دارد، به بحث درباره تعريف فصاحت و بلاغت پرداخته و بلاغت را منحصر در علم معانى و بيان دانسته و علم بديع را تابع علوم معانى و بيان قرار داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/13 همان، ص13 - 22]</ref> | #نویسنده با بيان اين مطلب كه در مورد تفسير فصاحت و بلاغت، اقوال متعددى وجود دارد، به بحث درباره تعريف فصاحت و بلاغت پرداخته و بلاغت را منحصر در علم معانى و بيان دانسته و علم بديع را تابع علوم معانى و بيان قرار داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/13 همان، ص13 - 22]</ref> | ||
#نویسنده، مقصود از علم معانى را منحصر در هشت باب دانسته است: «احوال اسناد خبرى»؛ «احوال مسنداليه»؛ «احوال مسند»؛ «احوال متعلقات فعل»؛ «قصر»؛ «انشاء»؛ «فصل و وصل» و «ايجاز و اطناب و مساوات». او سپس وجه اين انحصار را توضيح داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/24 همان، ص24]</ref> | #نویسنده، مقصود از علم معانى را منحصر در هشت باب دانسته است: «احوال اسناد خبرى»؛ «احوال مسنداليه»؛ «احوال مسند»؛ «احوال متعلقات فعل»؛ «قصر»؛ «انشاء»؛ «فصل و وصل» و «ايجاز و اطناب و مساوات». او سپس وجه اين انحصار را توضيح داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/20624/1/24 همان، ص24]</ref> |
ویرایش