پرش به محتوا

التنديد بمن عدد التوحيد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۱: خط ۴۱:
وی در فصلی دیگر از کتاب خود، به ابطال قسم سوم از تقسیمات توحید، که عبارت است از توحید اسماء و صفات، پرداخته است. نویسنده در ابتدای این فصل، خاطرنشان کرده است که اهل سنت و جماعت تنها صفاتی را که خداوند با آن خویش را توصیف نموده، برای او، ثابت می‎دانند، از جمله علم، قدرت، اراده، مشیت، رحمت، حیات، سمع، بصر، کلام و... و خداوند را از صفاتی که سزاوار او نیست، منزه می‎دانند و برخی از الفاظ و اضافاتی که در برخی از آیات و روایات وارد شده و مراد از آن، حقیقت آن صفات نیست را بر خداوند، اطلاق نمی‎کنند؛ زیرا نفس قواعدی که آیات قرآن و احادیث نبوی، آنها را بنیان نهاده‎اند، مخالف آن است؛ به‎عنوان مثال، صفت «نسیان» را باآنکه در قرآن کریم، در آیه شریفه 67 توبه: '''نسوا الله فنسيهم''' (خدا را فراموش کردند، پس [خدا هم] فراموششان کرد)، مضاف به لفظ جلاله «الله» آمده است؛ ولی بااین‎وجود خداوند را با صفت نسیان، توصیف نمی‎کنند؛ زیرا خداوند در آیه شریفه 64 سوره مریم، فرموده است: '''و ما كان ربك نسيا''' (پروردگارت هرگز فراموشکار نبوده است). وی با این استدلال، به اثبات این امر پرداخته است که هیچ عاقلی الفاظ دیگری مانند هروله، ضحک، مرض، جوع و... را که در احادیث وارد شده است، در معنای حقیقی خود برای خداوند استعمال نکرده و خداوند سبحان را با این صفات، توصیف نمی‎کند. بنابراین، به‎عنوان مثال، در روایت صحیحی که آمده است: «و من أتاني ماشيا أتيته هرولة»، صفت هروله در معنای حقیقی لغوی آن، که عبارت است از مشی سریع و دویدن، درباره خداوند، استفاده نمی‎شود، بلکه تمامی عقلا، چنین درک می‎کنند که مراد از آن، معنای مجازی آن می‎باشد که چنین است: «هرکس اطاعتم کند و به من تقرب جسته و به من نزدیک شود، من با اکرام او و انعام بر وی بیشتر و سریع‎تر، به او نزدیک می‎شوم»<ref>ر.ک: همان، ص43-‎44</ref>.
وی در فصلی دیگر از کتاب خود، به ابطال قسم سوم از تقسیمات توحید، که عبارت است از توحید اسماء و صفات، پرداخته است. نویسنده در ابتدای این فصل، خاطرنشان کرده است که اهل سنت و جماعت تنها صفاتی را که خداوند با آن خویش را توصیف نموده، برای او، ثابت می‎دانند، از جمله علم، قدرت، اراده، مشیت، رحمت، حیات، سمع، بصر، کلام و... و خداوند را از صفاتی که سزاوار او نیست، منزه می‎دانند و برخی از الفاظ و اضافاتی که در برخی از آیات و روایات وارد شده و مراد از آن، حقیقت آن صفات نیست را بر خداوند، اطلاق نمی‎کنند؛ زیرا نفس قواعدی که آیات قرآن و احادیث نبوی، آنها را بنیان نهاده‎اند، مخالف آن است؛ به‎عنوان مثال، صفت «نسیان» را باآنکه در قرآن کریم، در آیه شریفه 67 توبه: '''نسوا الله فنسيهم''' (خدا را فراموش کردند، پس [خدا هم] فراموششان کرد)، مضاف به لفظ جلاله «الله» آمده است؛ ولی بااین‎وجود خداوند را با صفت نسیان، توصیف نمی‎کنند؛ زیرا خداوند در آیه شریفه 64 سوره مریم، فرموده است: '''و ما كان ربك نسيا''' (پروردگارت هرگز فراموشکار نبوده است). وی با این استدلال، به اثبات این امر پرداخته است که هیچ عاقلی الفاظ دیگری مانند هروله، ضحک، مرض، جوع و... را که در احادیث وارد شده است، در معنای حقیقی خود برای خداوند استعمال نکرده و خداوند سبحان را با این صفات، توصیف نمی‎کند. بنابراین، به‎عنوان مثال، در روایت صحیحی که آمده است: «و من أتاني ماشيا أتيته هرولة»، صفت هروله در معنای حقیقی لغوی آن، که عبارت است از مشی سریع و دویدن، درباره خداوند، استفاده نمی‎شود، بلکه تمامی عقلا، چنین درک می‎کنند که مراد از آن، معنای مجازی آن می‎باشد که چنین است: «هرکس اطاعتم کند و به من تقرب جسته و به من نزدیک شود، من با اکرام او و انعام بر وی بیشتر و سریع‎تر، به او نزدیک می‎شوم»<ref>ر.ک: همان، ص43-‎44</ref>.


نویسنده پس از توضیح برخی از این صفات که هنگام اتصاف خداوند سبحان به آنها، بر معنای مجازی، حمل می‎شوند، به روش سلف به تأویل آنها پرداخته و به این امر اشاره نموده است که فرقه مجسمه و مشبهه، چنین پنداشته‎اند که مذهب سلف، عدم تأویل نصوص و اعتقاد به حقیقت ظواهر الفاظ بوده است<ref>ر.ک: همان، ص46</ref>. در ادامه، به توضیح و تشریح و سپس مناقشه در این گفته ابن تیمیه پرداخته که گفته است: «لا نصف الله إلا بما وصف به نفسه و نثبت لله ما أثبت لنفسه» (خداوند را توصیف نمی‎کنیم مگر به آنچه وی خود را به آن توصیف نموده و برای او، چیزی را ثابت می‎کنیم که او برای خود، ثابت کرده است) <ref>ر.ک: همان، ص48</ref>.
نویسنده پس از توضیح برخی از این صفات که هنگام اتصاف خداوند سبحان به آنها، بر معنای مجازی، حمل می‎شوند، به روش سلف به تأویل آنها پرداخته و به این امر اشاره نموده است که فرقه مجسمه و مشبهه، چنین پنداشته‎اند که مذهب سلف، عدم تأویل نصوص و اعتقاد به حقیقت ظواهر الفاظ بوده است<ref>ر.ک: همان، ص46</ref>. در ادامه، به توضیح و تشریح و سپس مناقشه در این گفته ابن تیمیه پرداخته که گفته است: «لا نصف الله إلا بما وصف به نفسه و نثبت لله ما أثبت لنفسه» (خداوند را توصیف نمی‎کنیم مگر به آنچه وی خود را به آن توصیف نموده و برای او، چیزی را ثابت می‎کنیم که او برای خود، ثابت کرده است)<ref>ر.ک: همان، ص48</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش