۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '.' به '.') |
|||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
کتاب در بیست جلد منتشر شده که دو جلد آخر آن را فهارس تشکیل داده است. | کتاب در بیست جلد منتشر شده که دو جلد آخر آن را فهارس تشکیل داده است. | ||
[[عتکي بزار، احمد بن عمر|بزاز]] مسندش را بر مسانید صحابه مرتب کرده و مسندش را مانند متقدمین -که مسانید را تصنیف میکردند و در مسانیدشان ترتیب حروف معجم را رعایت نمیکردند- نوشته است؛ مانند مسند ابوداود طیالسی، [[مسند الإمام أحمد بن حنبل|مسند احمد بن حنبل]]، مسند حارث و مسند ابی یعلی<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32349/1/31 مقدمه محقق، ج1، ص 31]</ref> | [[عتکي بزار، احمد بن عمر|بزاز]] مسندش را بر مسانید صحابه مرتب کرده و مسندش را مانند متقدمین -که مسانید را تصنیف میکردند و در مسانیدشان ترتیب حروف معجم را رعایت نمیکردند- نوشته است؛ مانند مسند ابوداود طیالسی، [[مسند الإمام أحمد بن حنبل|مسند احمد بن حنبل]]، مسند حارث و مسند ابی یعلی<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32349/1/31 مقدمه محقق، ج1، ص 31]</ref>. او ابتدا مسانید خلفای اربعه سپس بقیه عشره مبشره و در ادامه مسانید عباس و حسن و حسین(ع) و غیر آنها از صحابه را ذکر کرده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
محقق کتاب؛ محفوظ الرحمن زینالدین در مقدمه، شناخت علل حدیث را از والاترین، شریفترین و دقیقترین انواع علوم حدیث دانسته که تنها اهل حفظ و خبره و فهم استوار از آن برخوردار هستند. این موضوع سبب شد که تمام تلاشم را برای تحقیق برخی کتبی که در این فن دشوار و عمیق تألیف شده را بهکار ببندم. ابتدا به تحقیق «تلخيص العلل المتناهية في الأحاديث الواهية للذهبي» اقدام نمودم سپس به تحقیق «العلل الواردة في الأحاديث النبوية» دارقطنی پرداختم. در اثناء کار بر کتاب العلل دارقطنی مسند امام ابوبکر بزاز با نام «البحر الزخار» را یافتم که مشتمل بر فواید فراوانی بود که در غیر آن یافت نمیشد. این کتاب با العلل دارقطنی در بسیاری از احادیث مشترک است، لذا تصمیم به تحقیق کتاب در لباسی نو گرفتم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32349/1/6 همان، ص7-6]</ref> | محقق کتاب؛ محفوظ الرحمن زینالدین در مقدمه، شناخت علل حدیث را از والاترین، شریفترین و دقیقترین انواع علوم حدیث دانسته که تنها اهل حفظ و خبره و فهم استوار از آن برخوردار هستند. این موضوع سبب شد که تمام تلاشم را برای تحقیق برخی کتبی که در این فن دشوار و عمیق تألیف شده را بهکار ببندم. ابتدا به تحقیق «تلخيص العلل المتناهية في الأحاديث الواهية للذهبي» اقدام نمودم سپس به تحقیق «العلل الواردة في الأحاديث النبوية» دارقطنی پرداختم. در اثناء کار بر کتاب العلل دارقطنی مسند امام ابوبکر بزاز با نام «البحر الزخار» را یافتم که مشتمل بر فواید فراوانی بود که در غیر آن یافت نمیشد. این کتاب با العلل دارقطنی در بسیاری از احادیث مشترک است، لذا تصمیم به تحقیق کتاب در لباسی نو گرفتم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32349/1/6 همان، ص7-6]</ref>. | ||
مطالعه شرححال، اساتید، شاگردان و آثار [[عتکي بزار، احمد بن عمر|بزاز]] از دیگر مطالبی است که محقق کتاب مورد بررسی قرار ده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32349/1/8 همان، ص13-8]</ref> | مطالعه شرححال، اساتید، شاگردان و آثار [[عتکي بزار، احمد بن عمر|بزاز]] از دیگر مطالبی است که محقق کتاب مورد بررسی قرار ده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32349/1/8 همان، ص13-8]</ref>. پسازآن مدح علمای اهل سنت درباره [[عتکي بزار، احمد بن عمر|بزاز]] مطرح شده است<ref>همان، ص14</ref>؛ اگرچه برخی او را مدح کرده و ستودهاند؛ اما برخی نیز چون ابواحمد حاکم مینویسد: «در اسناد و متن اشتباه دارد». دارقطنی و نسائی نیز معتقدند که بر حفظش تکیه میکرده و بهویژه در اخبارش از مصر فراوان اشتباه میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32349/1/15 همان، ص16-15]</ref>. | ||
از دیرباز اهتمام به بررسی علل احادیث نزد اهل سنت و شیعه رایج بوده و کتب بسیاری در موضوع علل الحدیث نگاشته شده است. فقهای شیعه نیز در کتب فقهی و در مقام فتوا، احادیث دارای علت را شناسایی کرده و مورد استناد قرار ندادهاند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/65204/27 ایزدی، مهدی؛ مظاهری طهرانی، بهاره؛ ص27]</ref> | از دیرباز اهتمام به بررسی علل احادیث نزد اهل سنت و شیعه رایج بوده و کتب بسیاری در موضوع علل الحدیث نگاشته شده است. فقهای شیعه نیز در کتب فقهی و در مقام فتوا، احادیث دارای علت را شناسایی کرده و مورد استناد قرار ندادهاند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/65204/27 ایزدی، مهدی؛ مظاهری طهرانی، بهاره؛ ص27]</ref>. ازآنجاکه مسند بزاز از جمله آثاری است که علل وارده در احادیث نبوی را توضیح میدهد، بنابراین محقق کتاب لازم دیده برخی مطالب را پیرامون علت توضیح دهد لذا اقسام علت، اقسام اجناس علت و راه شناخت علت را شرح و توضیح میدهد <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/32349/1/17 مقدمه محقق، ص25-17]</ref>. | ||
جزء ششم کتاب به مسند علی بن ابیطالب(ع) اختصاص یافته که در جلد دوم و سوم کتاب ارائه شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33756/1/94 ر.ک: متن کتاب جلد2، ص94]</ref> | جزء ششم کتاب به مسند علی بن ابیطالب(ع) اختصاص یافته که در جلد دوم و سوم کتاب ارائه شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33756/1/94 ر.ک: متن کتاب جلد2، ص94]</ref>. مسند علی(ع) به ترتیب راویانی که از [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] روایت نقل کردهاند آمده است. این راویان شامل ابن مسعود، طلحه، ابن عباس، عبدالله بن عمر، عبدالله بن جعفر، عبدالله بن زبیر، جبیر بن مطعم، ابوموسی اشعری، ابوهریره، ابورافع، ابوسعید خدری، ابوجحیفه، عمرو بن حریث، جابر بن عبدالله و... میشوند. | ||
البحر الزخار از جمله منابع حدیث غدیر در قرن سوم و چهارم هجری است. این حدیث شریف در منابع مختلف با اندک اختلافی ذکر شده است. از جمله در این اثر چنین آمده است: «اللهم من کنت مولی له فهذا مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/166/155 ر.ک: خسروی سرشکی، مهدی، ص155] و [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/166/160 160]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33756/1/235 جلد 2، ص235، حدیث 632]</ref> | البحر الزخار از جمله منابع حدیث غدیر در قرن سوم و چهارم هجری است. این حدیث شریف در منابع مختلف با اندک اختلافی ذکر شده است. از جمله در این اثر چنین آمده است: «اللهم من کنت مولی له فهذا مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/166/155 ر.ک: خسروی سرشکی، مهدی، ص155] و [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/166/160 160]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33756/1/235 جلد 2، ص235، حدیث 632]</ref>. | ||
کاوش درباره کیفیت نزول آیات و جایگذاری آنها در سورهها یکی از مباحث حائز اهمیت در حوزه علوم اسلامی است. کاوش درباره کیفیت نزول آیات در سورهها در دوران معاصر بیش از گذشته دغدغه اندیشمندان علوم دینی شده که در نتیجه آن گروهی با پذیرش نزول پیوسته آیات، جز چند آیه محدود که در برخی روایات بر جایگذاری آن توسط پیامبر (ص) تصریح شده، قائل به نزول پیوسته سورهها شدهاند. در مقابل گروهی از اندیشمندان بر نزول گسسته سورهها تصریح داشته و در تأیید دیدگاه خود به روایت مشهور «ضعوُا هذِهِ الآیاتِ...» استناد کردهاند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/80811/146 ر.ک: کلباسی، زهرا؛ احمدنژاد، امیر، ص 146]</ref>. بزاز در مسند خود در قرن سوم نیز درباره ضعفهای متعدد این روایت چنین نگاشته: این حدیث را فقط با سند مذکور میشناسم و هیچ طریق دیگری برای نقل آن از پیامبر(ص) نیافتم. در میان اصحاب نیز تنها عثمان بوده که چنین چینشی را از پیامبر (ص) نقل کرده و این روایت نیز تنها روایتی است که ابن عباس از عثمان بازگو کرده است. متفرد بودن این روایت از سه جهت موجب تصریح بزاز بر ضعف این روایت شده است. درحالیکه انتظار میرود در خصوص این مسئله مهم، روایات متعدد و شناخته شدهای بیان گردیده باشد؛ حال آنکه با روایتی واحد که سند متفرد و راوی مجهولی دارد مواجه هستیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33756/1/150 ر.ک: همان، ص151-150]</ref>. | کاوش درباره کیفیت نزول آیات و جایگذاری آنها در سورهها یکی از مباحث حائز اهمیت در حوزه علوم اسلامی است. کاوش درباره کیفیت نزول آیات در سورهها در دوران معاصر بیش از گذشته دغدغه اندیشمندان علوم دینی شده که در نتیجه آن گروهی با پذیرش نزول پیوسته آیات، جز چند آیه محدود که در برخی روایات بر جایگذاری آن توسط پیامبر (ص) تصریح شده، قائل به نزول پیوسته سورهها شدهاند. در مقابل گروهی از اندیشمندان بر نزول گسسته سورهها تصریح داشته و در تأیید دیدگاه خود به روایت مشهور «ضعوُا هذِهِ الآیاتِ...» استناد کردهاند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/80811/146 ر.ک: کلباسی، زهرا؛ احمدنژاد، امیر، ص 146]</ref>. بزاز در مسند خود در قرن سوم نیز درباره ضعفهای متعدد این روایت چنین نگاشته: این حدیث را فقط با سند مذکور میشناسم و هیچ طریق دیگری برای نقل آن از پیامبر(ص) نیافتم. در میان اصحاب نیز تنها عثمان بوده که چنین چینشی را از پیامبر (ص) نقل کرده و این روایت نیز تنها روایتی است که ابن عباس از عثمان بازگو کرده است. متفرد بودن این روایت از سه جهت موجب تصریح بزاز بر ضعف این روایت شده است. درحالیکه انتظار میرود در خصوص این مسئله مهم، روایات متعدد و شناخته شدهای بیان گردیده باشد؛ حال آنکه با روایتی واحد که سند متفرد و راوی مجهولی دارد مواجه هستیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/33756/1/150 ر.ک: همان، ص151-150]</ref>. |
ویرایش