۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
'''فتح القدير الجامع بين فنّي الرواية و الدراية من علم التفسير''' تأليف [[شوکانی، محمد|محمد بن على بن محمد شوكانى]] (متوفى 1250ق) تفسير كامل قرآن به زبان عربى و به روش روايى و اجتهادى (درايى) مىباشد كه در نوع خود كمنظير است. | '''فتح القدير الجامع بين فنّي الرواية و الدراية من علم التفسير''' تأليف [[شوکانی، محمد|محمد بن على بن محمد شوكانى]] (متوفى 1250ق) تفسير كامل قرآن به زبان عربى و به روش روايى و اجتهادى (درايى) مىباشد كه در نوع خود كمنظير است. | ||
شوكانى در مقدمه خود در تبيين انگيزه تأليف تفسير متذكر مىشود كه، چون تفسير جايگاه بالايى دارد و در بين علوم مختلف ممتاز است، و نيز مفسرين غالباً به دو گروه تقسيم شدهاند: عدهاى فقط روايت را در نظر گرفته و از بحثهاى ديگر اجتناب كردهاند و عدهاى نيز فقط بحثهاى آلى مانند لغت، معانى، بيان و... را مطرح نموده، روايات تفسيرى پيامبر(ص) و صحابه و تابعين را مدنظر نداشتهاند، هر كدام از اين دو گروه، كارى ناقص انجام دادهاند؛ بنا به ضرورت جمع بين اين دو شيوه، تصميم گرفتم تفسيرى تأليف نمايم<ref>ر.ك. مقدمه مؤلف، ص14</ref> | [[شوکانی، محمد|شوكانى]] در مقدمه خود در تبيين انگيزه تأليف تفسير متذكر مىشود كه، چون تفسير جايگاه بالايى دارد و در بين علوم مختلف ممتاز است، و نيز مفسرين غالباً به دو گروه تقسيم شدهاند: عدهاى فقط روايت را در نظر گرفته و از بحثهاى ديگر اجتناب كردهاند و عدهاى نيز فقط بحثهاى آلى مانند لغت، معانى، بيان و... را مطرح نموده، روايات تفسيرى پيامبر(ص) و صحابه و تابعين را مدنظر نداشتهاند، هر كدام از اين دو گروه، كارى ناقص انجام دادهاند؛ بنا به ضرورت جمع بين اين دو شيوه، تصميم گرفتم تفسيرى تأليف نمايم<ref>ر.ك. مقدمه مؤلف، ص14</ref> | ||
== روش تفسيرى == | == روش تفسيرى == | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
مفسر در توضيح روش خود مىنويسد: «من در تفسير چند امر را انجام دادهام: 1-ترجيح بين تفاسير متعارض، 2-بيان معانى لغوى، اعرابى و بيانى، 3-نقل روايت تفسيرى از پيامبر(ص)، صحابه، تابعين، تابعين آنها و مفسرين معتبر». ايشان ادامه مىدهند كه: «برخى روايات ضعيف را به دو دليل آوردهام: 1-قرينه مقايسه بر تقويت آن وجود داشته باشد. 2-موافق معناى عربى باشد». | مفسر در توضيح روش خود مىنويسد: «من در تفسير چند امر را انجام دادهام: 1-ترجيح بين تفاسير متعارض، 2-بيان معانى لغوى، اعرابى و بيانى، 3-نقل روايت تفسيرى از پيامبر(ص)، صحابه، تابعين، تابعين آنها و مفسرين معتبر». ايشان ادامه مىدهند كه: «برخى روايات ضعيف را به دو دليل آوردهام: 1-قرينه مقايسه بر تقويت آن وجود داشته باشد. 2-موافق معناى عربى باشد». | ||
ايشان معتقد است تفسير «درالمنثور» [[سيوطى]] مشتمل بر غالب رواياتى است كه در تفاسير گذشتگان موجود است؛ كه شامل روايات تفسيرى پيامبر(ص)، تفسير صحابه و تابعين پس از آنهاست. شوكانى با حذف تكرارها و اتحادهاى لفظى (كه با «مثله» يا «نحوه» مشخص شده است) مقدارى روايت از آنچه در تفاسير علماء روايت يافته يا در تصحيح، تحسين، تضعيف و جمع و ترجيح به آن رسيده، به آن اضافه كرده است. | ايشان معتقد است تفسير «درالمنثور» [[سيوطى]] مشتمل بر غالب رواياتى است كه در تفاسير گذشتگان موجود است؛ كه شامل روايات تفسيرى پيامبر(ص)، تفسير صحابه و تابعين پس از آنهاست. [[شوکانی، محمد|شوكانى]] با حذف تكرارها و اتحادهاى لفظى (كه با «مثله» يا «نحوه» مشخص شده است) مقدارى روايت از آنچه در تفاسير علماء روايت يافته يا در تصحيح، تحسين، تضعيف و جمع و ترجيح به آن رسيده، به آن اضافه كرده است. | ||
برخى اسانيد روايت را بهخاطر وجود آنها در كتب و منابع تفسيرى مانند طبرى، سيوطى، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، قرطبى و... حذف نموده و در اين باب خواننده را به منبع اصلى رجوع مىدهد. | برخى اسانيد روايت را بهخاطر وجود آنها در كتب و منابع تفسيرى مانند طبرى، سيوطى، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، قرطبى و... حذف نموده و در اين باب خواننده را به منبع اصلى رجوع مىدهد. | ||
تسلط شوكانى بر علوم مختلف مانند لغت، نحو، صرف، بلاغت، اصول فقه، توحيد، اسباب النزول، قصص، ناسخ و منسوخ، احاديث نبوى و فقه، از او مفسرى توانا ساخته و سبب شده جمع او بين روايت و درايت در تفسير بر محمد بن يحيى بن بهران كه قبل از او چنين كارى را تجربه كرده است، بهتر و مفيدتر و بسيطتر انجام گيرد. ايشان در مقدمه خود اشارهاى به فضل قرآن، فوايد معرفت به احكام آن، و آشنايى با سور مكى و مدنى دارد. | تسلط [[شوکانی، محمد|شوكانى]] بر علوم مختلف مانند لغت، نحو، صرف، بلاغت، اصول فقه، توحيد، اسباب النزول، قصص، ناسخ و منسوخ، احاديث نبوى و فقه، از او مفسرى توانا ساخته و سبب شده جمع او بين روايت و درايت در تفسير بر محمد بن يحيى بن بهران كه قبل از او چنين كارى را تجربه كرده است، بهتر و مفيدتر و بسيطتر انجام گيرد. ايشان در مقدمه خود اشارهاى به فضل قرآن، فوايد معرفت به احكام آن، و آشنايى با سور مكى و مدنى دارد. | ||
شيوه شوكانى چنين است كه در آغاز، آيات را ذكر مىكند و تفسيرى معقول از آن ارائه مىدهد. آنگاه به روايات تفسيرى گذشتگان مىپردازد. به تناسب بين آيات عنايت ندارد و آن را بىفايده دانسته و تكلفى دور از انصاف بر اساس رأى شخصى، محسوب مىكند<ref>متن كتاب، ج 1، ص 85 ذيل آيات 40 تا 42 بقره</ref> | شيوه [[شوکانی، محمد|شوكانى]] چنين است كه در آغاز، آيات را ذكر مىكند و تفسيرى معقول از آن ارائه مىدهد. آنگاه به روايات تفسيرى گذشتگان مىپردازد. به تناسب بين آيات عنايت ندارد و آن را بىفايده دانسته و تكلفى دور از انصاف بر اساس رأى شخصى، محسوب مىكند<ref>متن كتاب، ج 1، ص 85 ذيل آيات 40 تا 42 بقره</ref> | ||
اعتماد وى در لغت بيشتر به مبرّد، ابوعبيده و فرّاء است. كمتر به اختلاف قرائتها اشاره مىكند و در حدّ لزوم به آنها مىپردازد. ذيل آيات احكام، اختلاف آراى فقهى مذاهب را با ذكر دلايلشان يادآور مىشود و با آزادى نظر كامل و استنباط شخصى درباره آنها به داورى مىنشيند. اهتمام شوكانى بيشتر به نحاس، ابن عطيه دمشقى، ابن عطيه اندلسى، قرطبى، [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و [[سيوطى]] بوده است. | اعتماد وى در لغت بيشتر به مبرّد، ابوعبيده و فرّاء است. كمتر به اختلاف قرائتها اشاره مىكند و در حدّ لزوم به آنها مىپردازد. ذيل آيات احكام، اختلاف آراى فقهى مذاهب را با ذكر دلايلشان يادآور مىشود و با آزادى نظر كامل و استنباط شخصى درباره آنها به داورى مىنشيند. اهتمام [[شوکانی، محمد|شوكانى]] بيشتر به نحاس، ابن عطيه دمشقى، ابن عطيه اندلسى، قرطبى، [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و [[سيوطى]] بوده است. | ||
تفسير شوكانى بسيار متأثر از آراى اعتقادى اوست. چنانكه در هر كجا مناسبتى يافته به نكوهش تقليد و مقلدان پرداخته و معتقد است مقلّدان با تقليد از ديگران، كتاب خدا و سنّت رسولش را ترك مىكنند؛ مانند: ج 1، ص 193 ذيل آيه 170 سوره بقره. خصوصاً ذيل آيه 31 سوره توبه و آيه 28 سوره اعراف. | تفسير [[شوکانی، محمد|شوكانى]] بسيار متأثر از آراى اعتقادى اوست. چنانكه در هر كجا مناسبتى يافته به نكوهش تقليد و مقلدان پرداخته و معتقد است مقلّدان با تقليد از ديگران، كتاب خدا و سنّت رسولش را ترك مىكنند؛ مانند: ج 1، ص 193 ذيل آيه 170 سوره بقره. خصوصاً ذيل آيه 31 سوره توبه و آيه 28 سوره اعراف. | ||
شوكانى در تفسير خود با «توسل» به انبيا و اوليا سخت به معارضه برمىخيزد و معتقد است كه چنين توسلى روا نيست؛ مانند: آيه 49 سوره يونس و از آن روى كه در عقيده، سلفى است، متشابهات قرآن را بر ظاهر حمل مىكند و به تأويل و توجيه نمىپردازد؛ مانند «رؤيت خداوند در قيامت» ذيل آيه 55 سوره بقره، ج 1، ص 103 و نيز در مورد حيات شهدا ذيل آيه 169 سوره آل عمران و آيه 255 سوره بقره در معناى كرسى. | [[شوکانی، محمد|شوكانى]] در تفسير خود با «توسل» به انبيا و اوليا سخت به معارضه برمىخيزد و معتقد است كه چنين توسلى روا نيست؛ مانند: آيه 49 سوره يونس و از آن روى كه در عقيده، سلفى است، متشابهات قرآن را بر ظاهر حمل مىكند و به تأويل و توجيه نمىپردازد؛ مانند «رؤيت خداوند در قيامت» ذيل آيه 55 سوره بقره، ج 1، ص 103 و نيز در مورد حيات شهدا ذيل آيه 169 سوره آل عمران و آيه 255 سوره بقره در معناى كرسى. | ||
در ابتداى هر سوره نيز پس از ذكر نام آن به وجه تسميه اسامى سوره مىپردازد، سپس بحث مكى و مدنى بودن آن را با استدلال بر هر ديدگاه متعرض گشته، اسباب نزول آن را بيان مىدارد. | در ابتداى هر سوره نيز پس از ذكر نام آن به وجه تسميه اسامى سوره مىپردازد، سپس بحث مكى و مدنى بودن آن را با استدلال بر هر ديدگاه متعرض گشته، اسباب نزول آن را بيان مىدارد. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در بحثهاى فقهى ذيل آيات الاحكام، معمولاً ناسخ و منسوخ آنها را نيز مشخص مىكند؛ مانند: ج 1، ص 298 ذيل آيه 240 تا 242 سوره بقره. | در بحثهاى فقهى ذيل آيات الاحكام، معمولاً ناسخ و منسوخ آنها را نيز مشخص مىكند؛ مانند: ج 1، ص 298 ذيل آيه 240 تا 242 سوره بقره. | ||
شوكانى از آنجايى كه شيعه زيدى است، از كنار آياتى كه در شأن [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نازل شده بهراحتى نمىگذرد و نسبت به رواياتى كه آن آيات را در شأن حضرت تفسير مىكند، روش كتمان را پيش نمىگيرد و با اينكه در تفسير برخى آيات به شكل عام معنا مىكند اما با ذكر روايت، مراد اصلى آيه را تبيين مىنمايد؛ مانند: آيه 55 و 67 سوره مائده. البته [[ذهبى]] در التفسير و المفسرون، ج 2، ص 288، اين امر را در نقد شوكانى ذكر مىكند، اما غافل از اينكه شوكانى خود علت نقل چنين رواياتى را (بر فرض قبول كلام [[ذهبى]]) بيان مىدارد. | [[شوکانی، محمد|شوكانى]] از آنجايى كه شيعه زيدى است، از كنار آياتى كه در شأن [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نازل شده بهراحتى نمىگذرد و نسبت به رواياتى كه آن آيات را در شأن حضرت تفسير مىكند، روش كتمان را پيش نمىگيرد و با اينكه در تفسير برخى آيات به شكل عام معنا مىكند اما با ذكر روايت، مراد اصلى آيه را تبيين مىنمايد؛ مانند: آيه 55 و 67 سوره مائده. البته [[ذهبى]] در التفسير و المفسرون، ج 2، ص 288، اين امر را در نقد [[شوکانی، محمد|شوكانى]] ذكر مىكند، اما غافل از اينكه [[شوکانی، محمد|شوكانى]] خود علت نقل چنين رواياتى را (بر فرض قبول كلام [[ذهبى]]) بيان مىدارد. | ||
شوكانى در برخى مسائل نيز رأيى مستقل از اهل سنت و معتزله بيان مىدارد و بيشتر مىنماياند كه با آزادى فكرى، آراء خود را انتخاب نموده است؛ مانند: بحث «خلق قرآن» ذيل آيه 2 سوره انبياء. | [[شوکانی، محمد|شوكانى]] در برخى مسائل نيز رأيى مستقل از اهل سنت و معتزله بيان مىدارد و بيشتر مىنماياند كه با آزادى فكرى، آراء خود را انتخاب نموده است؛ مانند: بحث «خلق قرآن» ذيل آيه 2 سوره انبياء. | ||
== نسخه شناسى == | == نسخه شناسى == |
ویرایش