پرش به محتوا

التنبيه و الإشراف: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۵: خط ۲۵:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =12773
| کتابخانۀ دیجیتال نور =02865
| کتابخوان همراه نور =02865
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
 
{{کاربردهای دیگر| التنبيه (ابهام‌زدایی)}}
'''التنبيه و الإشراف'''، اثر [[مسعودی، علی بن حسین|ابوالحسن على بن حسین مسعودى]]، كتابى است تاريخى - جغرافيايى كه بين سال‌هاى 344 تا 345ق و به زبان عربى تأليف شده و تحقيق آن، توسط عبدالله اسماعيل الصاوى صورت گرفته است.
'''التنبيه و الإشراف'''، اثر [[مسعودی، علی بن حسین|ابوالحسن على بن حسین مسعودى]]، كتابى است تاريخى - جغرافيايى كه بين سال‌هاى 344 تا 345ق و به زبان عربى تأليف شده و تحقيق آن، توسط عبدالله اسماعيل الصاوى صورت گرفته است.


خط ۴۹: خط ۵۰:
#تاريخ اسلام.<ref>ر.ک: عطاران، فاطمه، 1378، ص8</ref>
#تاريخ اسلام.<ref>ر.ک: عطاران، فاطمه، 1378، ص8</ref>


آثار حكماى يونان، چون: «الفحص» و «فادن»، از آثار افلاطون؛ «السماء و العالم»، «بوليطيا» يا «سياست مُدن»، «الحيوان»، «السياسة المدنية»، «سمع الكيان و مابعدالطبيعة» و «بيت الذهب»، از آثار [[ارسطو]]؛ «مسكون الأرض»، «المدخل» و «المجسطى»، از آثار بطلميوس و «أخلاق النفس»، از آثار [[جالینوس]] از مهم‌ترين مآخذ مسعودى در تدوين بحث‌هاى تاريخى - جغرافيايىِ «التنبيه» پيش از ورود به تاريخ عصر اسلامى است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/95 ر.ک: عسکرى، عليرضا، 1376، ص95-96]</ref>
آثار حكماى يونان، چون: «الفحص» و «فادن»، از آثار افلاطون؛ «السماء و العالم»، «بولیطيا» يا «سياست مُدن»، «الحيوان»، «السياسة المدنية»، «سمع الكيان و مابعدالطبيعة» و «بيت الذهب»، از آثار [[ارسطو]]؛ «مسكون الأرض»، «المدخل» و «المجسطى»، از آثار بطلميوس و «أخلاق النفس»، از آثار [[جالینوس]] از مهم‌ترين مآخذ مسعودى در تدوين بحث‌هاى تاريخى - جغرافيايىِ «التنبيه» پيش از ورود به تاريخ عصر اسلامى است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/95 ر.ک: عسکرى، عليرضا، 1376، ص95-96]</ref>


مسعودى در تأليف اين اثر، از آثار نويسندگان اسلامى نيز استفاده كرده است؛ آثارى همچون: «مناقب قريش»، اثر ابوعبيده معمر بن مثنى؛ «غريب الحديث»، اثر ابوعبيد قاسم بن سلام؛ «الدولة العباسية»، اثر سلمويه؛ «الإخبار عن الأمصار»، اثر [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]؛ «أنساب قريش»، اثر زبير بن بكار؛ «فتوح مصر»، اثر ابن عبدالحكم و «رسم المعمور من الأرض» اثر كندى.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/96 ر.ک: همان، ص96]</ref>
مسعودى در تأليف اين اثر، از آثار نويسندگان اسلامى نيز استفاده كرده است؛ آثارى همچون: «مناقب قريش»، اثر ابوعبيده معمر بن مثنى؛ «غريب الحديث»، اثر ابوعبيد قاسم بن سلام؛ «الدولة العباسية»، اثر سلمويه؛ «الإخبار عن الأمصار»، اثر [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]؛ «أنساب قريش»، اثر زبير بن بكار؛ «فتوح مصر»، اثر ابن عبدالحكم و «رسم المعمور من الأرض» اثر كندى.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/96 ر.ک: همان، ص96]</ref>
خط ۶۸: خط ۶۹:
بخش اول كتاب، در «ذكر هيئت افلاك و تأثير نجوم و تركيب عناصر و چگونگى اعمال آن» بوده و اقوال افلاطون و ارسطاطاليس درباره هيئت افلاك، رأس سرطان، رأس جدى و خط استوا و معرفى اركان چهارگانه (آتش، آب، هوا و زمين) و تأثير آنها بر تشكيل باد و باران و بيان اين عقيده كه زمين در ميان همه افلاك است و فلك از آن گريزان و بر آن محيط است، از موضوعات مهم اين بخش است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/8 ر.ک: عطاران، فاطمه، 1378، ص8]</ref>
بخش اول كتاب، در «ذكر هيئت افلاك و تأثير نجوم و تركيب عناصر و چگونگى اعمال آن» بوده و اقوال افلاطون و ارسطاطاليس درباره هيئت افلاك، رأس سرطان، رأس جدى و خط استوا و معرفى اركان چهارگانه (آتش، آب، هوا و زمين) و تأثير آنها بر تشكيل باد و باران و بيان اين عقيده كه زمين در ميان همه افلاك است و فلك از آن گريزان و بر آن محيط است، از موضوعات مهم اين بخش است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/8 ر.ک: عطاران، فاطمه، 1378، ص8]</ref>


مسعودى پس از آن به «ذكر تقسيم زمان و فصول سال» پرداخته، تقسيمات چهارگانه فصول و مدت زمان آن‌ها بر حسب ماه و روز و ساعت را برمى‌شمارد. قسمت انتهایى اين بخش، با گفتارى از بطلميوس پایان يافته است كه وى فصل بهار را به دوره طفوليت و فصل تابستان را به دوران جوانى و فصل پاييز را به كهولت و زمستان را به پيرى همانند كرده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/8 همان]</ref>
مسعودى پس از آن به «ذكر تقسيم زمان و فصول سال» پرداخته، تقسيمات چهارگانه فصول و مدت زمان آن‌ها بر حسب ماه و روز و ساعت را برمى‌شمارد. قسمت انتهایى اين بخش، با گفتارى از بطلميوس پایان يافته است كه وى فصل بهار را به دوره طفولیت و فصل تابستان را به دوران جوانى و فصل پاييز را به كهولت و زمستان را به پيرى همانند كرده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/8 همان]</ref>


«ذكر بادهاى چهارگانه و محل وزش آن و عمل و اثر آن و مطالبى در ستايش و تذكار فضيلت مصر و امتياز آن بر جاهاى ديگر» عنوان بعدى است. بخش ديگر كتاب در «ذكر زمين و شكل آن و آنچه درباره مساحت و آباد و غير آباد آن گفته‌اند» مى‌باشد. در اين بخش، مسعودى همه مناطق زمين را به دو قسمت آباد و غير آباد تقسيم كرده و مساحت زمين را به‌تقريب بيست و چهار هزار ميل تخمين زده است. مسعودى در اثبات اين قضيه كه زمين كروى شكل است بيان مى‌كند كه اگر زمين مسطح بود و فرو رفتگى و برجستگى نداشت، گياهى وجود نداشت و آب درياها بر زمين روان بود و زراعت ميسر نمى‌شد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 همان، ص8-9]</ref>
«ذكر بادهاى چهارگانه و محل وزش آن و عمل و اثر آن و مطالبى در ستايش و تذكار فضيلت مصر و امتياز آن بر جاهاى ديگر» عنوان بعدى است. بخش ديگر كتاب در «ذكر زمين و شكل آن و آنچه درباره مساحت و آباد و غير آباد آن گفته‌اند» مى‌باشد. در اين بخش، مسعودى همه مناطق زمين را به دو قسمت آباد و غير آباد تقسيم كرده و مساحت زمين را به‌تقريب بيست و چهار هزار ميل تخمين زده است. مسعودى در اثبات اين قضيه كه زمين كروى شكل است بيان مى‌كند كه اگر زمين مسطح بود و فرو رفتگى و برجستگى نداشت، گیاهى وجود نداشت و آب درياها بر زمين روان بود و زراعت ميسر نمى‌شد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 همان، ص8-9]</ref>


بخش ديگر به «ذكر هفت اقليم و حدود آنها و آنچه درباره طول و عرض اقليم‌ها گفته‌اند و مطالب مربوط به آنها» اختصاص يافته است. مسعودى اقليم اول را هند، اقليم دوم را حجاز، اقليم سوم را مصر و افريقيه، اقليم چهارم را بابل و عراق، اقليم پنجم را روم، اقليم ششم را ياجوج و ماجوج و اقليم هفتم را يوماريس و چين معرفى مى‌كند و مساحت هر اقليم را هفتصد فرسخ در هفتصد فرسخ مى‌داند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 همان، ص9]</ref>
بخش ديگر به «ذكر هفت اقليم و حدود آنها و آنچه درباره طول و عرض اقليم‌ها گفته‌اند و مطالب مربوط به آنها» اختصاص يافته است. مسعودى اقليم اول را هند، اقليم دوم را حجاز، اقليم سوم را مصر و افريقيه، اقليم چهارم را بابل و عراق، اقليم پنجم را روم، اقليم ششم را ياجوج و ماجوج و اقليم هفتم را يوماريس و چين معرفى مى‌كند و مساحت هر اقليم را هفتصد فرسخ در هفتصد فرسخ مى‌داند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 همان، ص9]</ref>
خط ۷۶: خط ۷۷:
«ذكر تقسيم اقليم‌ها بر هفت ستاره كه پنج ستاره و دو نير است» و «ذكر اقليم چهارم و وصف برترى آن بر اقليم‌هاى ديگر»، عناوين بخش‌هاى بعدى كتاب است. بنا به گفته مسعودى چون اقليم چهارم (بابل و عراق) در ميان هفت اقليم قرار دارد و از همه معتدل‌تر و برتر است، پس نخبه و اشرف نقاط زمين است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 همان]</ref>
«ذكر تقسيم اقليم‌ها بر هفت ستاره كه پنج ستاره و دو نير است» و «ذكر اقليم چهارم و وصف برترى آن بر اقليم‌هاى ديگر»، عناوين بخش‌هاى بعدى كتاب است. بنا به گفته مسعودى چون اقليم چهارم (بابل و عراق) در ميان هفت اقليم قرار دارد و از همه معتدل‌تر و برتر است، پس نخبه و اشرف نقاط زمين است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 همان]</ref>


بخش ديگر كتاب در «ذكر شمار درياها و آنچه درباره طول و عرض و پيوستگى و ناپيوستگى آن گفته‌اند و رودهاى بزرگ كه به درياها مى‌ريزد و ممالكى كه در آن اطراف هست» مى‌باشد. مسعودى تمام درياهاى جهان را به پنج دريا تقسيم كرده است. قسمت ديگر اين بخش به چگونگى تأثيرات ماه بر رشد و كمال و نمو انسان، گياهان و حيوانات اختصاص دارد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 ر.ک: همان]</ref>
بخش ديگر كتاب در «ذكر شمار درياها و آنچه درباره طول و عرض و پيوستگى و ناپيوستگى آن گفته‌اند و رودهاى بزرگ كه به درياها مى‌ريزد و ممالكى كه در آن اطراف هست» مى‌باشد. مسعودى تمام درياهاى جهان را به پنج دريا تقسيم كرده است. قسمت ديگر اين بخش به چگونگى تأثيرات ماه بر رشد و كمال و نمو انسان، گیاهان و حيوانات اختصاص دارد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 ر.ک: همان]</ref>


«ذكر اقوام هفت‌گانه و زبان‌ها و عقايد و مسكن‌هایشان و امتيازاتى كه هر قوم داشته‌اند»، عنوان بخش ديگر كتاب است. مسعودى سپس به «ذكر طبقات ملوك ایران» پرداخته است. وى پادشاهى ایران قديم را به پنج طبقه تقسيم كرده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 ر.ک: همان]</ref>
«ذكر اقوام هفت‌گانه و زبان‌ها و عقايد و مسكن‌هایشان و امتيازاتى كه هر قوم داشته‌اند»، عنوان بخش ديگر كتاب است. مسعودى سپس به «ذكر طبقات ملوك ایران» پرداخته است. وى پادشاهى ایران قديم را به پنج طبقه تقسيم كرده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 ر.ک: همان]</ref>
خط ۸۶: خط ۸۷:
بخش بعدى در «ذكر تاريخ اقوام و پيغمبران و ملوك و خلاصه تاريخ جهان از آدم تا پيغمبر(ص) و مختصرى از سال‌ها و ماه‌هاى اقوام» تدوين يافته است. فواصل سال‌هاى حيات پيامبران از آدم تا حضرت محمد(ص) و همچنين توجه به مبدأ تاريخ در نزد اقوام و نحوه تاريخ‌گذارى آنان و نيز اختلاف اقوام درباره سال‌هاى شمسى و قمرى و ماه‌هاى آن مباحث عمده اين بخش مى‌باشد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 همان]</ref>
بخش بعدى در «ذكر تاريخ اقوام و پيغمبران و ملوك و خلاصه تاريخ جهان از آدم تا پيغمبر(ص) و مختصرى از سال‌ها و ماه‌هاى اقوام» تدوين يافته است. فواصل سال‌هاى حيات پيامبران از آدم تا حضرت محمد(ص) و همچنين توجه به مبدأ تاريخ در نزد اقوام و نحوه تاريخ‌گذارى آنان و نيز اختلاف اقوام درباره سال‌هاى شمسى و قمرى و ماه‌هاى آن مباحث عمده اين بخش مى‌باشد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 همان]</ref>


مسعودى پس از آن به «ذكر تاريخ پيامبر(ص)» پرداخته است. اين بخش مجملى از تاريخ زندگانى پيامبر(ص) از تولد تا بعثت، از بعثت تا هجرت و از هجرت تا وفات را در بر مى‌گيرد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 ر.ک: همان]</ref>
مسعودى پس از آن به «ذكر تاريخ پيامبر(ص)» پرداخته است. اين بخش مجملى از تاريخ زندگانى پيامبر(ص) از تولد تا بعثت، از بعثت تا هجرت و از هجرت تا وفات را در بر مى‌گیرد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 ر.ک: همان]</ref>


عناوين بعدى كتاب مربوط به خلافت خلفاى راشدين مى‌باشد. مسعودى ضمن توجه به نسب هريك از خلفا، به خلاصه‌اى از تاريخ سياسى، نام كاتبان، قاضيان و نقش انگشتر آنان بسنده كرده است. يك بخش از كتاب با يك عنوان جداگانه كه تنها يك صفحه از كل كتاب را تشكيل مى‌دهد، در «ذكر خلافت حسن بن على(ع)» است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 ر.ک: همان]</ref>
عناوين بعدى كتاب مربوط به خلافت خلفاى راشدين مى‌باشد. مسعودى ضمن توجه به نسب هريك از خلفا، به خلاصه‌اى از تاريخ سياسى، نام كاتبان، قاضيان و نقش انگشتر آنان بسنده كرده است. يك بخش از كتاب با يك عنوان جداگانه كه تنها يك صفحه از كل كتاب را تشكيل مى‌دهد، در «ذكر خلافت حسن بن على(ع)» است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 ر.ک: همان]</ref>


«تاريخ خلفاى اموى از آغاز تا پایان»، عنوان بعدى است و بيان حوادث مهم سياسى اين دوران مانند قيام امام حسین(ع)، قيام مختار، قدرت‌گيرى زبيريان، قيام ابن اشعث، قيام يزيد بن مهلب و قيام زيد، موضوعات عمده اين قسمت را تشكيل مى‌دهد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 ر.ک: همان، ص9-10]</ref>
«تاريخ خلفاى اموى از آغاز تا پایان»، عنوان بعدى است و بيان حوادث مهم سياسى اين دوران مانند قيام امام حسین(ع)، قيام مختار، قدرت‌گیرى زبيريان، قيام ابن اشعث، قيام يزيد بن مهلب و قيام زيد، موضوعات عمده اين قسمت را تشكيل مى‌دهد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/9 ر.ک: همان، ص9-10]</ref>


«ذكر حوادثى كه پس از قتل مروان بر بنى اميه گذشت»، عنوان بخش ديگر كتاب است. جريان پراكنده شدن بنى اميه در ولايات و چگونگى تشكيل حكومت امويان در اندلس به‌وسيله عبدالرحمن بن معاوية بن هشام بن عبدالملك بن مروان در سال 139ق و ادامه اين حكومت تا سال وفات مسعودى و مختصرى از تاريخ حكومت هريك از اين خلفا در اين بخش مورد مداقه قرار گرفته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/10 همان، ص10]</ref>
«ذكر حوادثى كه پس از قتل مروان بر بنى اميه گذشت»، عنوان بخش ديگر كتاب است. جريان پراكنده شدن بنى اميه در ولايات و چگونگى تشكيل حكومت امويان در اندلس به‌وسيله عبدالرحمن بن معاوية بن هشام بن عبدالملك بن مروان در سال 139ق و ادامه اين حكومت تا سال وفات مسعودى و مختصرى از تاريخ حكومت هريك از اين خلفا در اين بخش مورد مداقه قرار گرفته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3813/10 همان، ص10]</ref>
خط ۹۸: خط ۹۹:
از جمله ويژگى‌هاى اين كتاب، نوآورى‌هاى مسعودى در آن است. از جمله آنكه وى در جاى‌جاى اين اثر، چون زبان‌شناسى آگاه از ساختار زبان‌هایى چون فارسیِ باستان، سريانى، يونانى و رومى به بحث از ويژگى‌هاى اين زبان‌ها، اشتقاق واژه‌ها و معانىِ آنها پرداخته‌است. وى از پسِ عبرى، عربى را از همه زبان‌ها به سريانى نزدیک ‌تر و تفاوت اين دو زبان را اندك مى‌داند. او زبان سريانى را فاقد «فا» و شمار حروف و صداهاى خطى كه زرتشت پديد آورد و مجوسان آن را «كشن دبيره»؛ يعنى «نوشته همگان» گويند، يكصد و شصت و هر حرف و صدايى را داراى صورتى منفرد و مستقل دانسته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/98 عسکرى، عليرضا، 1376، ص98]</ref>
از جمله ويژگى‌هاى اين كتاب، نوآورى‌هاى مسعودى در آن است. از جمله آنكه وى در جاى‌جاى اين اثر، چون زبان‌شناسى آگاه از ساختار زبان‌هایى چون فارسیِ باستان، سريانى، يونانى و رومى به بحث از ويژگى‌هاى اين زبان‌ها، اشتقاق واژه‌ها و معانىِ آنها پرداخته‌است. وى از پسِ عبرى، عربى را از همه زبان‌ها به سريانى نزدیک ‌تر و تفاوت اين دو زبان را اندك مى‌داند. او زبان سريانى را فاقد «فا» و شمار حروف و صداهاى خطى كه زرتشت پديد آورد و مجوسان آن را «كشن دبيره»؛ يعنى «نوشته همگان» گويند، يكصد و شصت و هر حرف و صدايى را داراى صورتى منفرد و مستقل دانسته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/98 عسکرى، عليرضا، 1376، ص98]</ref>


«واژه‌شناسىِ» زبان‌هاى مختلف نيز از نوآورى‌هاى مسعودى در «التنبيه» است. او مى‌نويسد: ایرانشهر، «شهر نيكان» است؛ چراكه «اير» به فارسی قديم معادل «خير» و برترى است و از همين رو رئيس آتشكده را «ايربذ» گفتند؛ يعنى «سر نيكان و برتران» و اين كلمه را معرب كرده، «هربذ» [هربد] گفته‌اند. رود مهران سند به شهر مولتان مى‌رسد و مولتان؛ يعنى «روزنه طلا». ایرانيان پيش از زردشت بر دين حنيفان بودند. «حنيف» كلمه‌اى است سريانى كه معرب شده و اصل آن «حنيفوا» بوده است. گويند تلفظ آن با حروف مخصوصى ما بين «يا» و «فا» است؛ زيرا سريانيان فا ندارند و.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/98 ر.ک: همان]</ref>
«واژه‌شناسىِ» زبان‌هاى مختلف نيز از نوآورى‌هاى مسعودى در «التنبيه» است. او مى‌نويسد: ایرانشهر، «شهر نيكان» است؛ چراكه «اير» به فارسی قديم معادل «خير» و برترى است و از همين رو رئيس آتشكده را «ايربذ» گفتند؛ يعنى «سر نيكان و برتران» و اين كلمه را معرب كرده، «هربذ» [هربد] گفته‌اند. رود مهران سند به شهر مولتان مى‌رسد و مولتان؛ يعنى «روزنه طلا». ایرانیان پيش از زردشت بر دين حنيفان بودند. «حنيف» كلمه‌اى است سريانى كه معرب شده و اصل آن «حنيفوا» بوده است. گويند تلفظ آن با حروف مخصوصى ما بين «يا» و «فا» است؛ زيرا سريانيان فا ندارند و.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/98 ر.ک: همان]</ref>


بيان «وجه تسميه» شهرها، اقوام، زبان‌ها، نبردها و اشخاص، از ديگر نكات برجسته «التنبيه» است. مسعودى در اين زمينه مى‌نويسد: بابل را به فارسی و نبطى «بابيل» مى‌گفته‌اند. بعضى حكيمان ایران و نبط گفته‌اند كه شهر را به انتساب مشترى به اين نام خوانده‌اند كه مشترى در لغت قديم آنها «بيل» بوده است كه اين اقليم [چهارم] متعلق است به مشترى و در قسمت آن واقع است و.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/99 همان، ص99]</ref>
بيان «وجه تسميه» شهرها، اقوام، زبان‌ها، نبردها و اشخاص، از ديگر نكات برجسته «التنبيه» است. مسعودى در اين زمينه مى‌نويسد: بابل را به فارسی و نبطى «بابيل» مى‌گفته‌اند. بعضى حكيمان ایران و نبط گفته‌اند كه شهر را به انتساب مشترى به اين نام خوانده‌اند كه مشترى در لغت قديم آنها «بيل» بوده است كه اين اقليم [چهارم] متعلق است به مشترى و در قسمت آن واقع است و.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/99 همان، ص99]</ref>
خط ۱۰۶: خط ۱۰۷:
مسعودى در مطاوىِ التنبيه، آراء طبى عصر خويش را نيز منعكس كرده است. علاج دردهاى شكم و استخوان، داروى دفع سنگ كليه و اثر كمال و نقصان ماه بر حال بيماران نمونه‌هایى از اين آرا است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/100 ر.ک: همان، ص100]</ref>
مسعودى در مطاوىِ التنبيه، آراء طبى عصر خويش را نيز منعكس كرده است. علاج دردهاى شكم و استخوان، داروى دفع سنگ كليه و اثر كمال و نقصان ماه بر حال بيماران نمونه‌هایى از اين آرا است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/100 ر.ک: همان، ص100]</ref>


آداب اقوام، ملل و فِرق گوناگون نيز در «التنبيه» آمده است. آداب روزه نصارى و خوراك ايشان، نيايش بابليان و صابيان و خوراك ايشان و رسوم ملوك روم و مردم ایران از اين جمله است. مسعودى از برخى از آداب و رسوم ديرين ایرانيان نيز همچون كوسه‌سوارى در روز اول آذرماه در عراق و ديگر ولايت‌هاى ایران خبر داده و پيشينه آن را از ايام پادشاهان ایرانِ باستان مى‌داند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/100 ر.ک: همان]</ref>
آداب اقوام، ملل و فِرق گوناگون نيز در «التنبيه» آمده است. آداب روزه نصارى و خوراك ايشان، نيايش بابليان و صابيان و خوراك ايشان و رسوم ملوك روم و مردم ایران از اين جمله است. مسعودى از برخى از آداب و رسوم ديرين ایرانیان نيز همچون كوسه‌سوارى در روز اول آذرماه در عراق و ديگر ولايت‌هاى ایران خبر داده و پيشينه آن را از ايام پادشاهان ایرانِ باستان مى‌داند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/100 ر.ک: همان]</ref>


مسعودى تنها به نقل آراء دانشمندان بسنده نكرده، بلكه آرا و مآخذ كسانى چون بطلميوس كلواذى، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، زهرى و مورخان ایران و روم باستان و نيز مورخان اسلامى را نيز نقد كرده است. آراء مورخان ایران و روم باستان و مورخان اسلامى نيز در اين كتاب به معرض نقد نهاده شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/100 ر.ک: همان]</ref>
مسعودى تنها به نقل آراء دانشمندان بسنده نكرده، بلكه آرا و مآخذ كسانى چون بطلميوس كلواذى، [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، زهرى و مورخان ایران و روم باستان و نيز مورخان اسلامى را نيز نقد كرده است. آراء مورخان ایران و روم باستان و مورخان اسلامى نيز در اين كتاب به معرض نقد نهاده شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/100 ر.ک: همان]</ref>


مسعودى نمونه‌هایى از خرافات رايج عصر خود را نيز در كتاب منعكس كرده است؛ وى از آتشفشان مهراج در كوهستان اطراف جزاير چين ياد مى‌كند كه «به هنگام روز از غلبه نور خورشيد سياه و شباهنگام سرخ باشد و شعله آن به اوج آسمان رسد و گاه باشد كه صدايى عجيب و هول‌انگيز از آن برخیزد كه از مسافت دور شنيده شود و از مرگ يكى از ملوكشان خبر دهد و گاه باشد سبک ‌تر از اين باشد و از مرگ يكى از سران قوم خبر دهد و از قديم به طول عادت و به تجربه اعلام مرگ ملوك را از غير ملوك بازشناسند و خطا نكنند».<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/100 ر.ک: همان]</ref>
مسعودى نمونه‌هایى از خرافات رايج عصر خود را نيز در كتاب منعكس كرده است؛ وى از آتشفشان مهراج در كوهستان اطراف جزاير چين ياد مى‌كند كه «به هنگام روز از غلبه نور خورشيد سياه و شباهنگام سرخ باشد و شعله آن به اوج آسمان رسد و گاه باشد كه صدايى عجيب و هول‌انگیز از آن برخیزد كه از مسافت دور شنيده شود و از مرگ يكى از ملوكشان خبر دهد و گاه باشد سبک ‌تر از اين باشد و از مرگ يكى از سران قوم خبر دهد و از قديم به طول عادت و به تجربه اعلام مرگ ملوك را از غير ملوك بازشناسند و خطا نكنند».<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/100 ر.ک: همان]</ref>


البته انعكاس چنين خرافه‌هایى در اين اثر مسعودى، چنان انگشت‌شمار است كه به هيچ روى از ارزش اثر وى و از اهميت دقت‌هاى علمى و ژرف‌انديشى‌هایى كه در آن روا داشته، نمى‌كاهد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/100 همان]</ref>
البته انعكاس چنين خرافه‌هایى در اين اثر مسعودى، چنان انگشت‌شمار است كه به هيچ روى از ارزش اثر وى و از اهميت دقت‌هاى علمى و ژرف‌انديشى‌هایى كه در آن روا داشته، نمى‌كاهد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3727/100 همان]</ref>
خط ۱۲۰: خط ۱۲۱:


==پانويس ==
==پانويس ==
<references />
<references/>


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
خط ۱۳۷: خط ۱۳۸:
[[رده: تاریخ (عمومی)]]
[[رده: تاریخ (عمومی)]]
[[رده: تاریخ آسیا]]
[[رده: تاریخ آسیا]]
[[رده:25 اسفند الی 24 فروردین(98)]]