۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه، به اهميت بحث حسن و قبح عقلى و نقش آن در حكمت عملى و اصول اعتقادات اشاره شده است.<ref>مقدمه، ص5</ref> | در مقدمه، به اهميت بحث حسن و قبح عقلى و نقش آن در حكمت عملى و اصول اعتقادات اشاره شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7345/1/5 مقدمه، ص5]</ref> | ||
در مدخل، سه مبحث موضوع كتاب، سير تاريخى مسئله حسن و قبح و ادوار آن، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نویسنده، معتقد است كه اين مسئله، داراى سه دوره مىباشد: | در مدخل، سه مبحث موضوع كتاب، سير تاريخى مسئله حسن و قبح و ادوار آن، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. نویسنده، معتقد است كه اين مسئله، داراى سه دوره مىباشد: | ||
#قبل از اسلام و در فلسفه يونان، هند، فارس و....: به عقيده نویسنده، مسئله حسن و قبح در اين دوره، جزء بديهيات يقينى بوده، منكر آن، سوفسطايى محسوب مىشده و قياس مشتمل بر آن، برهانى به شمار مىآمده است.<ref>مدخل، ص10</ref> | #قبل از اسلام و در فلسفه يونان، هند، فارس و....: به عقيده نویسنده، مسئله حسن و قبح در اين دوره، جزء بديهيات يقينى بوده، منكر آن، سوفسطايى محسوب مىشده و قياس مشتمل بر آن، برهانى به شمار مىآمده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7345/1/10 مدخل، ص10]</ref> | ||
#دورهاى كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] پرچمدار آن مىباشد: در اين دوره، مدح و ذم، از مشهورات محسوب مىگردد.<ref>همان</ref> | #دورهاى كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] پرچمدار آن مىباشد: در اين دوره، مدح و ذم، از مشهورات محسوب مىگردد.<ref>همان</ref> | ||
#دورهاى كه حكيم اصفهانى، آغازگر آن بوده و بداهت و يقينى بودن حسن و قبح را زير سؤال برده و آن را جزء اعتباريات، به حساب آورده است.<ref>همان</ref> | #دورهاى كه حكيم اصفهانى، آغازگر آن بوده و بداهت و يقينى بودن حسن و قبح را زير سؤال برده و آن را جزء اعتباريات، به حساب آورده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7345/1/10 همان]</ref> | ||
در فصل اول، نظر فلاسفه هندى و يونانى پيرامون حسن و قبح و بداهت آن، مورد بحث قرار گرفته است. در اين فصل، نظريه فلاسفهاى همچون: سقراط، افلاطون، بروثاغوراس، [[ارسطو]]، نيقوماخوس و كتابهايى مانند: «اوپانيشاد»، «بهگودگيتا»، «غورغياس»، «جمهور افلاطون»، «فلسفه افلاطون»، «نواميس افلاطون» و «اخلاق نيقوماخوس» بررسى شده است.<ref>متن كتاب، ص35 - 82</ref> | در فصل اول، نظر فلاسفه هندى و يونانى پيرامون حسن و قبح و بداهت آن، مورد بحث قرار گرفته است. در اين فصل، نظريه فلاسفهاى همچون: سقراط، افلاطون، بروثاغوراس، [[ارسطو]]، نيقوماخوس و كتابهايى مانند: «اوپانيشاد»، «بهگودگيتا»، «غورغياس»، «جمهور افلاطون»، «فلسفه افلاطون»، «نواميس افلاطون» و «اخلاق نيقوماخوس» بررسى شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7345/1/35 متن كتاب، ص35 - 82]</ref> | ||
در فصل دوم، نظريات عهد اول فلاسفه اسلامى، مورد كنكاش قرار گرفته است. اين فلاسفه، عبارتند از: [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]؛ [[مسکویه، احمد بن محمد|ابن مسكويه]]؛ [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]؛ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]]؛ [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] و حكيم قطب رازى.<ref>همان، ص97 - 172</ref> | در فصل دوم، نظريات عهد اول فلاسفه اسلامى، مورد كنكاش قرار گرفته است. اين فلاسفه، عبارتند از: [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]؛ [[مسکویه، احمد بن محمد|ابن مسكويه]]؛ [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]؛ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]]؛ [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] و حكيم قطب رازى.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7345/1/97 همان، ص97 - 172]</ref> | ||
نظريات و افكار عهد دوم فلاسفه اسلامى، در فصل سوم، بررسى شده است. شخصيتهايى كه به اعتقاد نویسنده در اين دوران، جاى گرفتهاند، عبارتند از: [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]؛ [[ملا صدراى شيرازى]]؛ [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] و [[نراقی، مهدی بن ابیذر|ملا محمدمهدى نراقى]].<ref>همان، ص185 - 239</ref> | نظريات و افكار عهد دوم فلاسفه اسلامى، در فصل سوم، بررسى شده است. شخصيتهايى كه به اعتقاد نویسنده در اين دوران، جاى گرفتهاند، عبارتند از: [[میرداماد، محمدباقر بن محمد|ميرداماد]]؛ [[ملا صدراى شيرازى]]؛ [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] و [[نراقی، مهدی بن ابیذر|ملا محمدمهدى نراقى]].<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7345/1/185 همان، ص185 - 239]</ref> | ||
با نظريات فلاسفه عهد سوم اسلامى، در فصل چهارم، آشنا خواهيم شد. اين فلاسفه، عبارتند از: حكيم اصفهانى و [[علامه طباطبايى]].<ref>همان، ص243 - 308</ref> | با نظريات فلاسفه عهد سوم اسلامى، در فصل چهارم، آشنا خواهيم شد. اين فلاسفه، عبارتند از: حكيم اصفهانى و [[علامه طباطبايى]].<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7345/1/243 همان، ص243 - 308]</ref> | ||
در آخرين فصل، اقوال متكلمين و فلاسفه غرب، در موضوع حسن و قبح عقلى، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.<ref>همان، ص317 - 328</ref> | در آخرين فصل، اقوال متكلمين و فلاسفه غرب، در موضوع حسن و قبح عقلى، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7345/1/317 همان، ص317 - 328]</ref> | ||
خاتمه، مشتمل بر سه امر است به شرح زير: | خاتمه، مشتمل بر سه امر است به شرح زير: | ||
در امر اول، عقل به نظرى و عملى تقسيم شده و ضمن توضيح هريك، به مغايرت آن دو با يكديگر، اشاره شده است.<ref>همان، ص327</ref> | در امر اول، عقل به نظرى و عملى تقسيم شده و ضمن توضيح هريك، به مغايرت آن دو با يكديگر، اشاره شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7345/1/327 همان، ص327]</ref> | ||
در امر دوم، اعتبارى بودن حسن و قبح و شبهات وارده بر اين نظريه، بررسى شده است.<ref>همان، ص332</ref> | در امر دوم، اعتبارى بودن حسن و قبح و شبهات وارده بر اين نظريه، بررسى شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7345/1/332 همان، ص332]</ref> | ||
به عقيده نویسنده، اهميت اين بحث، از جهت ابتناء بسيارى از مباحث علم كلام بر نظريه حسن و قبح عقلى مىباشد؛ زيرا اگر اين دو اعتبارى باشند، ادله و استدلالات مبتنى بر آنها، برهانى نبوده، بلكه خطابى و شعرى خواهند بود.<ref>همان</ref> | به عقيده نویسنده، اهميت اين بحث، از جهت ابتناء بسيارى از مباحث علم كلام بر نظريه حسن و قبح عقلى مىباشد؛ زيرا اگر اين دو اعتبارى باشند، ادله و استدلالات مبتنى بر آنها، برهانى نبوده، بلكه خطابى و شعرى خواهند بود.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7345/1/332 همان]</ref> | ||
در امر سوم، آنچه منسوب بودنش به فلاسفه مشهور است، مبنى بر اعتقاد آنها به اينكه حسن و قبح، از مشهورات مىباشند نه از يقينيات، مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده اين نسبت را فقط از دوران [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] به بعد، صادق دانسته است، نه قبل از آن.<ref>همان</ref> | در امر سوم، آنچه منسوب بودنش به فلاسفه مشهور است، مبنى بر اعتقاد آنها به اينكه حسن و قبح، از مشهورات مىباشند نه از يقينيات، مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده اين نسبت را فقط از دوران [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] به بعد، صادق دانسته است، نه قبل از آن.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/7345/1/332 همان]</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
[[رده:اخلاق]] | [[رده:اخلاق]] | ||
[[رده:25 اسفند الی 24 فروردین(97)]] |
ویرایش