۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
کتاب با مقدمهای از مترجم آغاز شده است. وی در فرازی از آن، توصیفی دلنشین از زحمات و اهداف نویسنده در نگارش اثر دارد: «کوشش پیگیر نویسنده براى کاویدن لایههاى درونى روایات و گزارشهاى تاریخى و جاى دادن هر نقل در چارچوبى که فهم آن را شدنىتر سازد، کتاب را سرشار از باریکبینىها و نکتهسنجىها و روشنگرىهایى ساخته که دل و دیده و خرد خواننده را به ژرفبینى و ژرفاندیشى بیشتر وامىدارد و آموختن درسهایى امروزین و فرداساز را از دیروز امت میسر مىنماید»<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص12-11</ref> | کتاب با مقدمهای از مترجم آغاز شده است. وی در فرازی از آن، توصیفی دلنشین از زحمات و اهداف نویسنده در نگارش اثر دارد: «کوشش پیگیر نویسنده براى کاویدن لایههاى درونى روایات و گزارشهاى تاریخى و جاى دادن هر نقل در چارچوبى که فهم آن را شدنىتر سازد، کتاب را سرشار از باریکبینىها و نکتهسنجىها و روشنگرىهایى ساخته که دل و دیده و خرد خواننده را به ژرفبینى و ژرفاندیشى بیشتر وامىدارد و آموختن درسهایى امروزین و فرداساز را از دیروز امت میسر مىنماید»<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ص12-11</ref>. | ||
نویسنده، تألیف این اثر را برای خلاصی خواننده از اسانید مشقتآور کتاب دانسته است: «[[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] - مانند دیگر نگارشهاى کهن - بر اسلوب اسناد متکى است؛ اسانید فراوانى میآورد و به برشمردن و تکرار آنها مىپردازد. این امر در پهنه نقد و ارزیابى تراث اهمیت و ضرورت ویژهاى دارد، لیک مراجعه و استفاده از آن را جز براى عالمان و متخصصان، مشقتآور مىکند؛ زیرا چنین اسلوب تراثیاى را ثقیل مییابند و ازاینرو، نه چنین کتابهایى را تهیه میکنند و نه تن به مطالعه و بهرهورى از آن میدهند. بر من گران آمد که این کتاب و ثروت حدیثى و علمى مندرج در آن، از دست و دسترس بیشترینه دوستداران معرفت بهدور باشد...؛ ازاینرو، به استخراج احادیث از این کتاب کلان دست یازیدم و آنها را به شکلى تنظیم نمودم که عموم خوانندگان را خوش افتد». البته روش نویسنده بهگونهای نیست که تنها نص روایت باقی بماند و قرائنی که در فهم روایت راهگشاست حذف شود: «براى سهولت بیشتر و افزایش رغبت خواننده در پیگیرى مطالب، هر حدیث را در چارچوبى معین قرار دادم که ابعاد مورد نظر - و حتى غیر مورد نظر - در ماحصل حدیث را که فهم نص از جنبههاى لغوى، تاریخى، عقیدتى و روششناختى باز، بسته بدان است، روشن سازد و از این رهگذر، نص، جامد و مبهم و بهدور از قرائن حالیه یا مقالیه، برجاى نماند؛ قرائنى که در فضاى صدور نص یا فضاهاى دیگر، موجود بوده و با نص و مدلول آن پیوندى استوار دارند؛ ازینرو، یادکردشان براى توضیح و فهم نص لازم است»<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18-17</ref> | نویسنده، تألیف این اثر را برای خلاصی خواننده از اسانید مشقتآور کتاب دانسته است: «[[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] - مانند دیگر نگارشهاى کهن - بر اسلوب اسناد متکى است؛ اسانید فراوانى میآورد و به برشمردن و تکرار آنها مىپردازد. این امر در پهنه نقد و ارزیابى تراث اهمیت و ضرورت ویژهاى دارد، لیک مراجعه و استفاده از آن را جز براى عالمان و متخصصان، مشقتآور مىکند؛ زیرا چنین اسلوب تراثیاى را ثقیل مییابند و ازاینرو، نه چنین کتابهایى را تهیه میکنند و نه تن به مطالعه و بهرهورى از آن میدهند. بر من گران آمد که این کتاب و ثروت حدیثى و علمى مندرج در آن، از دست و دسترس بیشترینه دوستداران معرفت بهدور باشد...؛ ازاینرو، به استخراج احادیث از این کتاب کلان دست یازیدم و آنها را به شکلى تنظیم نمودم که عموم خوانندگان را خوش افتد». البته روش نویسنده بهگونهای نیست که تنها نص روایت باقی بماند و قرائنی که در فهم روایت راهگشاست حذف شود: «براى سهولت بیشتر و افزایش رغبت خواننده در پیگیرى مطالب، هر حدیث را در چارچوبى معین قرار دادم که ابعاد مورد نظر - و حتى غیر مورد نظر - در ماحصل حدیث را که فهم نص از جنبههاى لغوى، تاریخى، عقیدتى و روششناختى باز، بسته بدان است، روشن سازد و از این رهگذر، نص، جامد و مبهم و بهدور از قرائن حالیه یا مقالیه، برجاى نماند؛ قرائنى که در فضاى صدور نص یا فضاهاى دیگر، موجود بوده و با نص و مدلول آن پیوندى استوار دارند؛ ازینرو، یادکردشان براى توضیح و فهم نص لازم است»<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18-17</ref>. | ||
پس از مقدمه نویسنده، شرح حال [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] به نقل از «سير أعلام النبلاء»، البته بهاختصار در یک صفحه ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19</ref> | پس از مقدمه نویسنده، شرح حال [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] به نقل از «سير أعلام النبلاء»، البته بهاختصار در یک صفحه ذکر شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19</ref>. | ||
باب اول کتاب با ذکر روایات نامگذاری امام حسین(ع) توسط رسولالله(ص) آغاز شده است. روایات کنیه، لقب و نسب آن حضرت در عنوان شناسههای فردی و سپس ولادت و شهادت حضرت در عنوان تاریخها و شمارهها ذکر شده است. نویسنده در باب ولادت امام حسین(ع) برخلاف دیدگاه [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] که ولادت امام را به نقل از مورخان در شب پنجم شعبان گزارش کرده، معتقد است که ولادت ایشان در پایان ربیعالاول بوده است؛ چراکه راویان متفق بر ولادت برادرش در نیمه ماه رمضان هستند و اجماع اهلبیت(ع) بر آن است که ولادت حسین «شش ماه و ده روز» پس از او بوده است<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>ویژگی خَلقی، خُلق عظیم، طهارت الهی و خصلتهای دیگر ایشان در ادامه باب اول مطرح شدهاند. | باب اول کتاب با ذکر روایات نامگذاری امام حسین(ع) توسط رسولالله(ص) آغاز شده است. روایات کنیه، لقب و نسب آن حضرت در عنوان شناسههای فردی و سپس ولادت و شهادت حضرت در عنوان تاریخها و شمارهها ذکر شده است. نویسنده در باب ولادت امام حسین(ع) برخلاف دیدگاه [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] که ولادت امام را به نقل از مورخان در شب پنجم شعبان گزارش کرده، معتقد است که ولادت ایشان در پایان ربیعالاول بوده است؛ چراکه راویان متفق بر ولادت برادرش در نیمه ماه رمضان هستند و اجماع اهلبیت(ع) بر آن است که ولادت حسین «شش ماه و ده روز» پس از او بوده است<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>. ویژگی خَلقی، خُلق عظیم، طهارت الهی و خصلتهای دیگر ایشان در ادامه باب اول مطرح شدهاند. | ||
در باب دوم کتاب، سیره امام حسین(ع) پیش از کربلا ذکر شده است. مباحث این باب در سه بخش زمان پیامبر(ص)، پس از ایشان و در مقام امامت طرح شده است. نویسنده امامت را بدین نحو توضیح میدهد: «همه اهل اسلام روایت کردهاند که پیامبر(ص) درباره حسن و حسین(ع) فرمود: «ابناي هذان إمامان، قاما أو قعدا»؛ یعنى: «این دو فرزندم، خواه ایستاده و خواه نشسته باشند (چه قیام کنند و چه قعود) امامند». اهل قبله بر این حدیث همداستانند و امّت اسلامى آن را پذیرفته و خود حدیث به حد تواتر رسیده است»<ref>ر.ک: همان، ص96</ref> | در باب دوم کتاب، سیره امام حسین(ع) پیش از کربلا ذکر شده است. مباحث این باب در سه بخش زمان پیامبر(ص)، پس از ایشان و در مقام امامت طرح شده است. نویسنده امامت را بدین نحو توضیح میدهد: «همه اهل اسلام روایت کردهاند که پیامبر(ص) درباره حسن و حسین(ع) فرمود: «ابناي هذان إمامان، قاما أو قعدا»؛ یعنى: «این دو فرزندم، خواه ایستاده و خواه نشسته باشند (چه قیام کنند و چه قعود) امامند». اهل قبله بر این حدیث همداستانند و امّت اسلامى آن را پذیرفته و خود حدیث به حد تواتر رسیده است»<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>. | ||
در سومین باب کتاب، نهضت امام حسین(ع) و بیعت نکردن با یزید اولین مباحث را تشکیل میدهد. امام حسین(ع) مصمّم بود که بهسوى عراق بیرون شود؛ نه مشکلات و موانعى که بر سر راه بود او را بازگردانید و نه احتمالاتى که در کار مىرفت او را دلسرد ساخت؛ حتّى آنچه در چشمانداز سیاسى آن روز عیان مىنمود؛ یعنى سختگیرى و خشونت حکومت اموى و روىگردان نبودنش از هرگونه مخالفت - ولو ازمیانبردن او - و نیز خیانت اهل کوفه و شانه تهى کردنشان از یارى امام(ع) نیز عزم او را سست نکرد، بلکه وظیفه الهى واجب بر امام، او را به پیش مىراند؛ چراکه او امام امّت بود و قیام براى لبّیک گفتن به نداى امّت، بهخاطر اتمام حجّت آشکار، بر او واجب بود<ref>ر.ک: همان، ص96</ref> | در سومین باب کتاب، نهضت امام حسین(ع) و بیعت نکردن با یزید اولین مباحث را تشکیل میدهد. امام حسین(ع) مصمّم بود که بهسوى عراق بیرون شود؛ نه مشکلات و موانعى که بر سر راه بود او را بازگردانید و نه احتمالاتى که در کار مىرفت او را دلسرد ساخت؛ حتّى آنچه در چشمانداز سیاسى آن روز عیان مىنمود؛ یعنى سختگیرى و خشونت حکومت اموى و روىگردان نبودنش از هرگونه مخالفت - ولو ازمیانبردن او - و نیز خیانت اهل کوفه و شانه تهى کردنشان از یارى امام(ع) نیز عزم او را سست نکرد، بلکه وظیفه الهى واجب بر امام، او را به پیش مىراند؛ چراکه او امام امّت بود و قیام براى لبّیک گفتن به نداى امّت، بهخاطر اتمام حجّت آشکار، بر او واجب بود<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>. | ||
از جمله ایراداتی که بر [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] وارد است نپرداختن به واقعه عاشوراست. نویسنده این موضوع مهم را اینگونه توضیح میدهد: «آیا ستمى آشکار و خیانتى شرمآور نیست که «روز عاشورا» و رخدادهاى تاریخىاش را از تاریخ امام حسین(ع) جدا کنند؟! این چیزى است که عملاً در کتاب [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] رخ داده است! ما پایگاه این مورّخ بلندآوازه؛ یعنى [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] را برتر از آن میدانیم که یادکرد رخدادهاى کربلا و خاصّه روز عاشورا را از تاریخ کبیرش فروانداخته باشد؛ چون بر وى پوشیده نیست که تاریخ حسین(ع) در عاشورا متمرکز گردیده است و میداند که چنین عملى بىتردید او را آماج انتقاد مورّخان و دانشوران و بزرگان مىسازد؛ لیک دستى خطاپیشه بهسوى این کتاب عظیم دراز شده تا آن را از یاد کرد رخدادهاى روز عاشورا تهى سازد... این دست خطاپیشه خیانتگر به دانش و تراث، میخواهد که ساحت پیشینیانش؛ یعنى بنىامیه را از گناهانى که آن روز مرتکب گردیدهاند، پاک سازد؛ گناهان سیاه و زشتى که مرور ایام ننگشان را فرونمىشوید و با حذف این احادیث از این نسخه یا آن نسخه، ناپدید نمىشوند»<ref>ر.ک: همان، ص188</ref> | از جمله ایراداتی که بر [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] وارد است نپرداختن به واقعه عاشوراست. نویسنده این موضوع مهم را اینگونه توضیح میدهد: «آیا ستمى آشکار و خیانتى شرمآور نیست که «روز عاشورا» و رخدادهاى تاریخىاش را از تاریخ امام حسین(ع) جدا کنند؟! این چیزى است که عملاً در کتاب [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] رخ داده است! ما پایگاه این مورّخ بلندآوازه؛ یعنى [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] را برتر از آن میدانیم که یادکرد رخدادهاى کربلا و خاصّه روز عاشورا را از تاریخ کبیرش فروانداخته باشد؛ چون بر وى پوشیده نیست که تاریخ حسین(ع) در عاشورا متمرکز گردیده است و میداند که چنین عملى بىتردید او را آماج انتقاد مورّخان و دانشوران و بزرگان مىسازد؛ لیک دستى خطاپیشه بهسوى این کتاب عظیم دراز شده تا آن را از یاد کرد رخدادهاى روز عاشورا تهى سازد... این دست خطاپیشه خیانتگر به دانش و تراث، میخواهد که ساحت پیشینیانش؛ یعنى بنىامیه را از گناهانى که آن روز مرتکب گردیدهاند، پاک سازد؛ گناهان سیاه و زشتى که مرور ایام ننگشان را فرونمىشوید و با حذف این احادیث از این نسخه یا آن نسخه، ناپدید نمىشوند»<ref>ر.ک: همان، ص188</ref>. | ||
در چهارمین و آخرین باب کتاب به خوابهای اندوهبار، سوگواریهای طبیعت و مردم در مرگ امام حسین(ع) پرداخته شده است. همچنین برخی اشعار در رثای ایشان نقل شده است. | در چهارمین و آخرین باب کتاب به خوابهای اندوهبار، سوگواریهای طبیعت و مردم در مرگ امام حسین(ع) پرداخته شده است. همچنین برخی اشعار در رثای ایشان نقل شده است. | ||
اگرچه [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] از ذکر واقعه عاشورا و انتقام خونخواهان حسین(ع) از شقیترین مردمان تاریخ سر باز زده، اما نویسنده با رعایت امانت لازم میداند به این نکته اشاره کند و پیش از فرجام کتاب چنین بنویسد: تاریخ از یاد نبرده که در همین دنیا و به دست یاران برگزیده حق که خداوند براى این امر مهمّ و عظیم اختیارشان کرده، هریک از ایشان به چه انتقام الهى دچار آمدند؛ تا براى ظالمان، چه در آن زمان و چه در درازناى تاریخ، مایه عبرت باشد و ستمپیشگان بدانند که خداوند در کمین ایشان است و اگر چند اندکی دیرتر موعد ایشان فراخواهد رسید<ref>ر.ک: همان، ص223</ref> | اگرچه [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] از ذکر واقعه عاشورا و انتقام خونخواهان حسین(ع) از شقیترین مردمان تاریخ سر باز زده، اما نویسنده با رعایت امانت لازم میداند به این نکته اشاره کند و پیش از فرجام کتاب چنین بنویسد: تاریخ از یاد نبرده که در همین دنیا و به دست یاران برگزیده حق که خداوند براى این امر مهمّ و عظیم اختیارشان کرده، هریک از ایشان به چه انتقام الهى دچار آمدند؛ تا براى ظالمان، چه در آن زمان و چه در درازناى تاریخ، مایه عبرت باشد و ستمپیشگان بدانند که خداوند در کمین ایشان است و اگر چند اندکی دیرتر موعد ایشان فراخواهد رسید<ref>ر.ک: همان، ص223</ref>. | ||
فرجام سخن اینکه: پس از کربلا هم، در این زمان کوتاه یا بلند، در درازناى چهارده سده، همچنان یاد امام حسین(ع) باقی است، فریادهاى او در گوش زمانه طنینافکن است و نه نداهایش، نه غصّههایش و نه قالب حرکتش، هیچیک پایان نپذیرفتهاند. تاریخ، وجود او را بازمیآفریند، بازمىگرداند، نفسهاى او را تکرار مىکند و ثابت مىکند که: «هر روز عاشوراست و هر سرزمین کربلا»<ref>ر.ک: همان، ص224</ref> | فرجام سخن اینکه: پس از کربلا هم، در این زمان کوتاه یا بلند، در درازناى چهارده سده، همچنان یاد امام حسین(ع) باقی است، فریادهاى او در گوش زمانه طنینافکن است و نه نداهایش، نه غصّههایش و نه قالب حرکتش، هیچیک پایان نپذیرفتهاند. تاریخ، وجود او را بازمیآفریند، بازمىگرداند، نفسهاى او را تکرار مىکند و ثابت مىکند که: «هر روز عاشوراست و هر سرزمین کربلا»<ref>ر.ک: همان، ص224</ref>. | ||
===نکاتی پیرامون کتاب=== | ===نکاتی پیرامون کتاب=== | ||
# احادیثى که در این کتاب آمده، همگى از روایت حافظ [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] در [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]]، بخش سرگذشت امام حسین(ع) و از نسخهاى که دانشمند پژوهنده، شیخ محمّدباقر محمودى، به سال 1398ق در بیروت چاپ یکم آن را به انجام رسانیده، برگرفته شده است. | # احادیثى که در این کتاب آمده، همگى از روایت حافظ [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] در [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]]، بخش سرگذشت امام حسین(ع) و از نسخهاى که دانشمند پژوهنده، شیخ محمّدباقر محمودى، به سال 1398ق در بیروت چاپ یکم آن را به انجام رسانیده، برگرفته شده است. | ||
# مترجم، شماره احادیث این نسخه را، در آغاز هر روایتى که نقل کرده، میان قلاب گذاشته است. | # مترجم، شماره احادیث این نسخه را، در آغاز هر روایتى که نقل کرده، میان قلاب گذاشته است. | ||
# همچنین متن روایات را با آنچه علامه ابن منظور انصارى در مختصر [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] آورده، از جزء هفتم نسخهاى که احمد راتب حمروش و محمّد ناجى العمر تحقیق کردهاند و به سال 1405ق، دارالفکر در دمشق آن را منتشر ساخته، سنجیده است و در هامش به جایگاه این احادیث رجوع داده است<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، یادآوری، ص15</ref> | # همچنین متن روایات را با آنچه علامه ابن منظور انصارى در مختصر [[تاریخ مدینة دمشق|تاریخ دمشق]] آورده، از جزء هفتم نسخهاى که احمد راتب حمروش و محمّد ناجى العمر تحقیق کردهاند و به سال 1405ق، دارالفکر در دمشق آن را منتشر ساخته، سنجیده است و در هامش به جایگاه این احادیث رجوع داده است<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، یادآوری، ص15</ref>. | ||
# مؤلف، مقید بوده است که جز از تاریخ [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] نقل نکند؛ مگر در پارهاى از امور که در آنها اساساً بر نوشتارهاى پیشین خود، بهویژه آنچه در پیوند با امام حسین(ع) بوده، تکیه کرده است<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18</ref> | # مؤلف، مقید بوده است که جز از تاریخ [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] نقل نکند؛ مگر در پارهاى از امور که در آنها اساساً بر نوشتارهاى پیشین خود، بهویژه آنچه در پیوند با امام حسین(ع) بوده، تکیه کرده است<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18</ref>. | ||
# نکته قابل توجه در مقدمه نویسنده، مطلبی است که در رابطه با تعداد احادیث کتاب میخوانیم: «احادیث این سرگذشت - بنا بر شمارهگذارى مصحّح کتاب - نزدیک به 400 حدیث است»؛ اما آنچه در این ترجمه آمده 286 حدیث میباشد. ممکن است این ترجمه جلد دومی هم داشته باشد که یا منتشر شده و در دسترس ما نیست و یا اینکه منتشر خواهد شد؛ اما نکته قابل تأمل این است که ترجمه به فرجام ختم شده است و اشارهای هم نه در شناسنامه و نه در مقدمه و مؤخره به جلد دوم کتاب نشده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص224-223</ref> | # نکته قابل توجه در مقدمه نویسنده، مطلبی است که در رابطه با تعداد احادیث کتاب میخوانیم: «احادیث این سرگذشت - بنا بر شمارهگذارى مصحّح کتاب - نزدیک به 400 حدیث است»؛ اما آنچه در این ترجمه آمده 286 حدیث میباشد. ممکن است این ترجمه جلد دومی هم داشته باشد که یا منتشر شده و در دسترس ما نیست و یا اینکه منتشر خواهد شد؛ اما نکته قابل تأمل این است که ترجمه به فرجام ختم شده است و اشارهای هم نه در شناسنامه و نه در مقدمه و مؤخره به جلد دوم کتاب نشده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص224-223</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه و متن کتاب. | مقدمه و متن کتاب. | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
ویرایش