۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '(علیهالسلام)' به ' علیهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
پس از صفحه عنوان و فهرست مطالب کتاب، یادداشت که بـه قـرینه امـضای آن «یادداشت ناشر» است، نخستین بـخش کـتاب را تـشکیل میدهد.شرح حال پروفسور [[مادلونگ، ویلفرد|ویلفرد مادلونگ]]، در دو صفحه، مطلب بعدی کتاب را تشکیل میدهد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/508/388 الویری، محسن؛ ص388]</ref> | پس از صفحه عنوان و فهرست مطالب کتاب، یادداشت که بـه قـرینه امـضای آن «یادداشت ناشر» است، نخستین بـخش کـتاب را تـشکیل میدهد.شرح حال پروفسور [[مادلونگ، ویلفرد|ویلفرد مادلونگ]]، در دو صفحه، مطلب بعدی کتاب را تشکیل میدهد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/508/388 الویری، محسن؛ ص388]</ref> | ||
بخش بعدی کـتاب را کـه مقدمه ورود به متن کتاب است، پیـشگفتار تشکیل میدهد. در این بـخش کـه شماره عددی صفحات کتاب بـا آن آغـاز میشود و بهقلم [[مادلونگ، ویلفرد|مادلونگ]] نگارش یافته است، او انگیزه خود را در تألیف کتاب، تجدیدنظر در بیاعتمادی شـدید اغـلب مورخان غربی به منابع اسـلامی مـربوط بـه صدر اسلام و افـسانه کـهن شمردن آنها و نگاهی دوبـاره بـه تحلیل این رخدادها برپایه نزدیکترین منابع به آن دوره معرفی و به کوشش خود برای ایـجاد تـوازن مناسب بین اختصار و وفاداربودن به مـتون و روایـات تصریح کـرده اسـت.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/508/389 الویری، محسن؛ ص389]</ref> | بخش بعدی کـتاب را کـه مقدمه ورود به متن کتاب است، پیـشگفتار تشکیل میدهد. در این بـخش کـه شماره عددی صفحات کتاب بـا آن آغـاز میشود و بهقلم [[مادلونگ، ویلفرد|مادلونگ]] نگارش یافته است، او انگیزه خود را در تألیف کتاب، تجدیدنظر در بیاعتمادی شـدید اغـلب مورخان غربی به منابع اسـلامی مـربوط بـه صدر اسلام و افـسانه کـهن شمردن آنها و نگاهی دوبـاره بـه تحلیل این رخدادها برپایه نزدیکترین منابع به آن دوره معرفی و به کوشش خود برای ایـجاد تـوازن مناسب بین اختصار و وفاداربودن به مـتون و روایـات تصریح کـرده اسـت.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/508/389 الویری، محسن؛ ص389]</ref> | ||
دو نسبنامه درختی بنیهاشم تا چهار تن از فرزندان علی | دو نسبنامه درختی بنیهاشم تا چهار تن از فرزندان علی علیهالسلام و بنیعبدشمس تا فرزندان عثمانبنعفان که پس از پیشگفتار آمده، تا حدی نشاندهنده توجّه جدی مؤلف به مـسائل نژادی و نیاز خواننده به دانستن پیوندهای نسبی در تحلیل حوادث این دوران است. گاهشمار وقایع تاریخی از سال 615 م. تا 685 م. (سال 7 پیش از هجرت تا 65 هجری) بهدنبال این نسبنامهها، نمایی کلی از حوادث دوره مورد بررسی مـؤلف را بـرای خواننده ترسیم میکند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/508/390 الویری، محسن؛ ص390]</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
مؤلف ابتدا با نگاهى به موضوع خويشاوندى در قرآن به نقش خانوادههاى پيامبران پيشين در حمايت از انبياء و هم وراثت آنان مىپردازد و نتيجه مىگيرد كه بر اساس قرآن، جانشين طبيعى پيامبر(ص) نمىتواند ابوبكر باشد سپس با بررسى حوادث سقيفه و زندگى ابوبكر چنين اظهار نظر مىكند كه ابوبكر پيش از رحلت پيامبر(ص) در صدد گرفتن مسند جانشينى بوده و از اجتماع انصار در سقيفه بهترين بهره را برده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/1805/2/47 متن کتاب ص 47-84]</ref> | مؤلف ابتدا با نگاهى به موضوع خويشاوندى در قرآن به نقش خانوادههاى پيامبران پيشين در حمايت از انبياء و هم وراثت آنان مىپردازد و نتيجه مىگيرد كه بر اساس قرآن، جانشين طبيعى پيامبر(ص) نمىتواند ابوبكر باشد سپس با بررسى حوادث سقيفه و زندگى ابوبكر چنين اظهار نظر مىكند كه ابوبكر پيش از رحلت پيامبر(ص) در صدد گرفتن مسند جانشينى بوده و از اجتماع انصار در سقيفه بهترين بهره را برده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/1805/2/47 متن کتاب ص 47-84]</ref> | ||
وى در قسمتهاى بعدى كتاب به دو جانشين ديگر پيامبر يعنى عمر<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/1805/2/85 متن کتاب ص 85]</ref> | وى در قسمتهاى بعدى كتاب به دو جانشين ديگر پيامبر يعنى عمر<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/1805/2/85 متن کتاب ص 85]</ref> و عثمان<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/1805/2/113 متن کتاب ص 113]</ref> پرداخته و مطالبى مشابه به آنچه شيعه به آن معتقد است و از منابع تاريخى اثبات مىكند، بيان كرده است. در قسمت مربوط به خلافت [[امام على(ع)|علی عليهالسلام]]<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/1805/2/197 متن کتاب ص 197]</ref> با اشاره به بيعت آن حضرت و حوادثى كه در زمان او پيش آمد، نگاهى منصفانه به تاريخ انداخته و پس از آن طى نتيجه گيرى پايانى به روابط معاويه و امام حسن(ع)پرداخته و با رد موضوعاتى چون مطلاق بودن آن حضرت به بررسى چگونگى استقرار حكومت اموى میپردازد. | ||
[[مادلونگ، ویلفرد|مادلونگ]] در پايان كتاب پيوستهايى را ضميمه كرده و مباحثى مرتبط با كتاب را در آنها آورده است. وى منابع خود را به شيوه تحقيقات امروزى به دقت در پاورقى ثبت كرده و در موارد متعددى نيز حواشى و توضيحاتى متناسب با متن، در پاورقى آورده است. | [[مادلونگ، ویلفرد|مادلونگ]] در پايان كتاب پيوستهايى را ضميمه كرده و مباحثى مرتبط با كتاب را در آنها آورده است. وى منابع خود را به شيوه تحقيقات امروزى به دقت در پاورقى ثبت كرده و در موارد متعددى نيز حواشى و توضيحاتى متناسب با متن، در پاورقى آورده است. |
ویرایش