۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
قسم سوم، علوم اخباری هستند که خود بر دو قسمند: | قسم سوم، علوم اخباری هستند که خود بر دو قسمند: | ||
# بهدستآمده از اخبار متواتره؛ | # بهدستآمده از اخبار متواتره؛ | ||
# بهدستآمده از اخبار واحد و ظنی، که برخی موارد آن تلقی به قبول میشود و برخی از آنها مورد قبول نیست<ref>ر.ک: متن کتاب، ص29-36</ref>. | # بهدستآمده از اخبار واحد و ظنی، که برخی موارد آن تلقی به قبول میشود و برخی از آنها مورد قبول نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24462/1/29 ر.ک: متن کتاب، ص29-36]</ref>. | ||
از جمله بخشهای این فصل در باب تکالیف شرعیه است. تکالیف شرعیه بر دو قسم است: یکی واجبات و دیگری مستحبات. اما خود واجبات بر دو قسم است: | از جمله بخشهای این فصل در باب تکالیف شرعیه است. تکالیف شرعیه بر دو قسم است: یکی واجبات و دیگری مستحبات. اما خود واجبات بر دو قسم است: | ||
# واجبات عینی: آن واجباتی است که بر فردفرد مکلفین واجب گردیده است. | # واجبات عینی: آن واجباتی است که بر فردفرد مکلفین واجب گردیده است. | ||
# واجبات کفایی: واجباتی است که اگر شخصی آن را بهپا دارد، از دیگران ساقط میشود؛ مانند حل شبهات مخالفین دین و برخی واجبات دینی<ref>ر.ک: همان، ص66</ref>. | # واجبات کفایی: واجباتی است که اگر شخصی آن را بهپا دارد، از دیگران ساقط میشود؛ مانند حل شبهات مخالفین دین و برخی واجبات دینی<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24462/1/66 ر.ک: همان، ص66]</ref>. | ||
فصل بعدی، درباره اوصاف خداوند متعال است. اولین صفت، حی بودن خداوند است که به معنای حیات مطلقه ازلی و ابدی خداوند است. مؤلف برای استدلال بر این صفت اینگونه دلیل آورده که: درباره صفت فاعلیت و عالمیت خداوند متعال سابقا دلایل قاطعی را ارائه کردیم؛ حال این مطلب قطعی است که حیات شرط اولی برای فاعلیت فاعل و عالمیت عالم است و الا کسی که حیات ندارد، فاعلیت و عالمیت او عقلا ممکن نیست. | فصل بعدی، درباره اوصاف خداوند متعال است. اولین صفت، حی بودن خداوند است که به معنای حیات مطلقه ازلی و ابدی خداوند است. مؤلف برای استدلال بر این صفت اینگونه دلیل آورده که: درباره صفت فاعلیت و عالمیت خداوند متعال سابقا دلایل قاطعی را ارائه کردیم؛ حال این مطلب قطعی است که حیات شرط اولی برای فاعلیت فاعل و عالمیت عالم است و الا کسی که حیات ندارد، فاعلیت و عالمیت او عقلا ممکن نیست. | ||
همچنین استدلال آورده شده بر عالمیت خداوند متعال به اینکه ثابت شد که خداوند، فاعل و خالق عالم هستی است و فعل او در کمال صحت و اتقان است؛ حال اگر خداوند متعال، عالم نبود، فاعلیت متقن او زیر سؤال میرفت و امکان وقوعی نداشت. | همچنین استدلال آورده شده بر عالمیت خداوند متعال به اینکه ثابت شد که خداوند، فاعل و خالق عالم هستی است و فعل او در کمال صحت و اتقان است؛ حال اگر خداوند متعال، عالم نبود، فاعلیت متقن او زیر سؤال میرفت و امکان وقوعی نداشت. | ||
درباره قدم علم الهی استدلال شده به اینکه: قدر متیقن در مورد علم این است که علم، صفتی ذاتی است و صفات ذاتیه برای ذات باری تعالی ثابت است و این موجب میشود ثبوت و موجودیت صفت علم از زمان وجود ذات خداوند از ازل، فلذا علم جاری مجرای حیات خداوند و قدیم است.<ref>ر.ک: همان، ص134-137</ref>. | درباره قدم علم الهی استدلال شده به اینکه: قدر متیقن در مورد علم این است که علم، صفتی ذاتی است و صفات ذاتیه برای ذات باری تعالی ثابت است و این موجب میشود ثبوت و موجودیت صفت علم از زمان وجود ذات خداوند از ازل، فلذا علم جاری مجرای حیات خداوند و قدیم است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24462/1/134 ر.ک: همان، ص134-137]</ref>. | ||
در ادامه این فصل، مؤلف به ذکر اوصاف باری تعالی پرداخته و نظرات گوناگون مذاهب کلامی را در مورد آنها مطرح میکند، سپس به نقد و نظر درباره ادعای ایشان میپردازد. | در ادامه این فصل، مؤلف به ذکر اوصاف باری تعالی پرداخته و نظرات گوناگون مذاهب کلامی را در مورد آنها مطرح میکند، سپس به نقد و نظر درباره ادعای ایشان میپردازد. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
# اینکه ممکن نیست افعال بندگان مخلوق ایشان باشد؛ | # اینکه ممکن نیست افعال بندگان مخلوق ایشان باشد؛ | ||
# اینکه ممکن نیست نسبت دادن خلقت به غیر خداوند متعال. | # اینکه ممکن نیست نسبت دادن خلقت به غیر خداوند متعال. | ||
در ادامه مؤلف بهتفصیل برای هریک از این فصول، استدلالاتی را مطرح میکند<ref>ر.ک: همان، ص357</ref>. | در ادامه مؤلف بهتفصیل برای هریک از این فصول، استدلالاتی را مطرح میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24462/1/357 ر.ک: همان، ص357]</ref>. | ||
از جمله موضوعات طرحشده، بحث امکان رؤیت خداوند متعال است. مؤلف بر این باور است که دیدن خداوند متعال ممکن است و برای بندگان مؤمنش واجب میباشد. در این باب گروهی از معتزله و جهمیه و امامیه بر این باورند که قطعا امکان چنین رؤیتی منتفی است و جماعتی از معتزله بر این باورند که امکان دیدن خداوند متعال وجود دارد، لکن نه با چشم مادی، بلکه با چشم دل امکان رؤیت حق تعالی وجود دارد. مؤلف، بحث و استدلال در این باب را در چهار بخش جداگانه مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد: | از جمله موضوعات طرحشده، بحث امکان رؤیت خداوند متعال است. مؤلف بر این باور است که دیدن خداوند متعال ممکن است و برای بندگان مؤمنش واجب میباشد. در این باب گروهی از معتزله و جهمیه و امامیه بر این باورند که قطعا امکان چنین رؤیتی منتفی است و جماعتی از معتزله بر این باورند که امکان دیدن خداوند متعال وجود دارد، لکن نه با چشم مادی، بلکه با چشم دل امکان رؤیت حق تعالی وجود دارد. مؤلف، بحث و استدلال در این باب را در چهار بخش جداگانه مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد: | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
# اینکه ذات حق تعالی خود را رؤیت میکند؛ | # اینکه ذات حق تعالی خود را رؤیت میکند؛ | ||
# رؤیت حق تعالی برای مؤمنان در روز قیامت واجب است؛ | # رؤیت حق تعالی برای مؤمنان در روز قیامت واجب است؛ | ||
# اینکه خداوند متعال با همین چشم مادی رؤیت میشود، نه با چشم دل و حس ششم<ref>ر.ک: همان، ص407</ref>. | # اینکه خداوند متعال با همین چشم مادی رؤیت میشود، نه با چشم دل و حس ششم<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24462/1/407 ر.ک: همان، ص407]</ref>. | ||
فصل بعدی در موضوع وعید (وعدههای عذاب الهی) است. اعتقاد مؤلف بر این است که انجام وعیدهای الهی در حق ارباب کبائر و ذنوب، بر خداوند متعال واجب نیست و اگر بخواهد میتواند ایشان را مورد عفو خویش و شفاعت شافعین قرار دهد و اگر بخواهد میتواند ایشان را عذاب کند. معتزلیان بر این باورند که وعیدهای الهی واجب الاجر است و شایسته نیست ترک آنها. خود معتزله دراین باب اختلاف دارند؛ گروه کمی از ایشان بر این باورند که واجب است بر خداوند متعال عذاب کردن مذنبین بهقدر ذنوبشان و سپس خارج شدن آنها از عذاب الهی و اکثریت معتزله معتقدند کسی که داخل در عذاب الهی میشود، در آن مخلد میگردد و بههیچوجه از آن خارج نمیشود. سپس مؤلف در ادامه بحث، مدعای خویش را با آیات قرآن کریم و روایات بهتفصیل ثابت میکند<ref>ر.ک: همان، ص425</ref>. | فصل بعدی در موضوع وعید (وعدههای عذاب الهی) است. اعتقاد مؤلف بر این است که انجام وعیدهای الهی در حق ارباب کبائر و ذنوب، بر خداوند متعال واجب نیست و اگر بخواهد میتواند ایشان را مورد عفو خویش و شفاعت شافعین قرار دهد و اگر بخواهد میتواند ایشان را عذاب کند. معتزلیان بر این باورند که وعیدهای الهی واجب الاجر است و شایسته نیست ترک آنها. خود معتزله دراین باب اختلاف دارند؛ گروه کمی از ایشان بر این باورند که واجب است بر خداوند متعال عذاب کردن مذنبین بهقدر ذنوبشان و سپس خارج شدن آنها از عذاب الهی و اکثریت معتزله معتقدند کسی که داخل در عذاب الهی میشود، در آن مخلد میگردد و بههیچوجه از آن خارج نمیشود. سپس مؤلف در ادامه بحث، مدعای خویش را با آیات قرآن کریم و روایات بهتفصیل ثابت میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24462/1/425 ر.ک: همان، ص425]</ref>. | ||
شفاعت در روز قیامت، از مهمترین مباحث این نوشتار است. مؤلف بیان میدارد که شفاعت امر حق و مسلمی است و اول کسی که در روز قیامت شفاعتکننده است، رسول اکرم(ص) است و پس از ایشان ملائکه هستند و انبیا و علما و شهدا و صالحین از بندگان الهی. معتزلیان بر این باورند که در روز قیامت برای هیچکس امکان شفاعت وجود ندارد. مؤلف در ادامه بحث، مدعای خویش را با آیات قرآن کریم و روایات بهتفصیل ثابت میکند<ref>ر.ک: همان، ص452</ref>. | شفاعت در روز قیامت، از مهمترین مباحث این نوشتار است. مؤلف بیان میدارد که شفاعت امر حق و مسلمی است و اول کسی که در روز قیامت شفاعتکننده است، رسول اکرم(ص) است و پس از ایشان ملائکه هستند و انبیا و علما و شهدا و صالحین از بندگان الهی. معتزلیان بر این باورند که در روز قیامت برای هیچکس امکان شفاعت وجود ندارد. مؤلف در ادامه بحث، مدعای خویش را با آیات قرآن کریم و روایات بهتفصیل ثابت میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24462/1/452 ر.ک: همان، ص452]</ref>. | ||
فصل نهایی کتاب در باب نبوت و امامت است. مؤلف در باب نبوت، به ذکر اقوال در این باب و ذکر استدلالات بر ادعای خویش میپردازد. سپس وارد بحث امامت میشود. وی که شخصی سنیمذهب است، در مورد جانشینی پس از رسول اکرم(ص) بیان میدارد که مسئله امامت و خلافت پس از نبی مکرم اسلام(ص)، برای حفظ شریعت اسلام و اقامه عدل و حدود الهی و تدبیر امور بلاد و عباد، امری ضروری و حتمی است و تعیین امام بهوسیله اجماع امت صورت میگیرد<ref>ر.ک: همان، ص479</ref>. | فصل نهایی کتاب در باب نبوت و امامت است. مؤلف در باب نبوت، به ذکر اقوال در این باب و ذکر استدلالات بر ادعای خویش میپردازد. سپس وارد بحث امامت میشود. وی که شخصی سنیمذهب است، در مورد جانشینی پس از رسول اکرم(ص) بیان میدارد که مسئله امامت و خلافت پس از نبی مکرم اسلام(ص)، برای حفظ شریعت اسلام و اقامه عدل و حدود الهی و تدبیر امور بلاد و عباد، امری ضروری و حتمی است و تعیین امام بهوسیله اجماع امت صورت میگیرد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24462/1/479 ر.ک: همان، ص479]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
[[رده:25 اسفند الی 24 فروردین]] | [[رده:25 اسفند الی 24 فروردین]] | ||
[[رده:قربانی-اسفند96]] | [[رده:قربانی-اسفند96]] | ||
[[رده:25 بهمن الی 24 اسفند(97)]] |
ویرایش