پرش به محتوا

اقتضاء الصراط المستقيم مخالفة أصحاب الجحيم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =1 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =1 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور =')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور  =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور  =35832
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۳۶: خط ۳۶:


===انگیزه نگارش===
===انگیزه نگارش===
[[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن ‎تیمیه]] در مقدمه، دلایل‎ خود در باب هدف از تألیف کتاب را مخالفت‎ورزی با برخی از انحرافاتی‎ بر‎شمرده که امت اسلامی بدان‎ مبتلا‎ گشته‎ است‎<ref>برزگر، ابراهیم، ص34</ref>.
[[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن ‎تیمیه]] در مقدمه، دلایل‎ خود در باب هدف از تألیف کتاب را مخالفت‎ورزی با برخی از انحرافاتی‎ بر‎شمرده که امت اسلامی بدان‎ مبتلا‎ گشته‎ است‎<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/56752/34 برزگر، ابراهیم، ص34]</ref>.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۲: خط ۴۲:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه محقق، به موضوع کتاب و اهمیت آن اشاره گردیده است.<ref>ر.ک: مقدمه، ص1-‎16</ref>.
در مقدمه محقق، به موضوع کتاب و اهمیت آن اشاره گردیده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35832/2/1 ر.ک: مقدمه، ص1-‎16]</ref>.


محور کتاب، صراط مستقیم و انحراف‎شناسی از صراط مستقیم است. نویسنده، این انحرافات را به چهار دسته طبقه‎بندی‎ کرده است:
محور کتاب، صراط مستقیم و انحراف‎شناسی از صراط مستقیم است. نویسنده، این انحرافات را به چهار دسته طبقه‎بندی‎ کرده است:
خط ۴۹: خط ۴۹:
# گاه‎ انحراف‎، در شکل‎ «سیئه» ظاهر می‎شود؛
# گاه‎ انحراف‎، در شکل‎ «سیئه» ظاهر می‎شود؛
# زمانی انحراف در شکل خطا و لغزش ظاهر می‎شود.
# زمانی انحراف در شکل خطا و لغزش ظاهر می‎شود.
هدف وی شناساندن این انحرافات است تا بدین منظور مسلمانان را از انحراف از صراط مستقیم‎ بازدارد و از رفتن آنان به صراط مغضوبین و یا ضالین جلوگیری کند<ref>ر.ک: برزگر، ابراهیم، ص34</ref>.
هدف وی شناساندن این انحرافات است تا بدین منظور مسلمانان را از انحراف از صراط مستقیم‎ بازدارد و از رفتن آنان به صراط مغضوبین و یا ضالین جلوگیری کند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/56752/34 ر.ک: برزگر، ابراهیم، ص34]</ref>.


نویسنده قصد‎ دارد انحرافات واقع و حادث و مبتلابه را که موجب انحراف امت عصر خود از صراط مستقیم به صراط مغضوبین و ضالین شده است، شناسایی کند و به امت بشناساند؛ به بیان دیگر‎ قصد‎ دارد که به تبیین شکاف بین صراط مستقیم اسلامی با سبیل متعارف و راه رفته جهان اسلامی، بپردازد<ref>همان</ref>.
نویسنده قصد‎ دارد انحرافات واقع و حادث و مبتلابه را که موجب انحراف امت عصر خود از صراط مستقیم به صراط مغضوبین و ضالین شده است، شناسایی کند و به امت بشناساند؛ به بیان دیگر‎ قصد‎ دارد که به تبیین شکاف بین صراط مستقیم اسلامی با سبیل متعارف و راه رفته جهان اسلامی، بپردازد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/56752/34 همان]</ref>.


[[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در مقدمه خود، خداوند را به‎خاطر اینکه‎ اسلام را دین ما مسلمانان قرار داده، شکر می‎گوید؛ خداوندی که به‎ ما‎ امر کرده است که هدایت به صراط‎ مستقیم‎ را‎ از او طلب کنیم؛ خداوندی که محمد‎، عبد‎ و رسولش را با دین قیم و ملت حنیف به‎سوی ما ارسال کرده است‎ و اطاعت‎ و اتباع از شریعت وی را‎ بر‎ ما واجب‎ کرده‎ است‎<ref>همان</ref>.
[[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در مقدمه خود، خداوند را به‎خاطر اینکه‎ اسلام را دین ما مسلمانان قرار داده، شکر می‎گوید؛ خداوندی که به‎ ما‎ امر کرده است که هدایت به صراط‎ مستقیم‎ را‎ از او طلب کنیم؛ خداوندی که محمد‎، عبد‎ و رسولش را با دین قیم و ملت حنیف به‎سوی ما ارسال کرده است‎ و اطاعت‎ و اتباع از شریعت وی را‎ بر‎ ما واجب‎ کرده‎ است‎<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/56752/34 همان]</ref>.


وی علاوه بر این عبارت، در جای‎ دیگر‎ از این کتاب، با صراحت بیشتری‎ از این مساوی قرار‎ دادن‎ دین و صراط مستقیم جانب‎داری‎ می‎کند‎: «فهدی الله الناس ببركة نبوة محمد(ص)... ثم إنه سبحانه بعثه بدين الإسلام الذي‎ هو‎ الصراط المستقيم»؛ آن‎هم‎ صراط‎ مستقیمی‎ که دست‎کم‎ روزی‎ ده مرتبه از خداوند‎ می‎خواهیم‎ که ما را به آن هدایت کند و از جانب خداوند مأموریم از آن تبعیت‎ کنیم‎ و از ضد و غیر آن، یعنی راه‎ مغضوبین‎ و راه ضالین‎ احتراز‎ کنیم‎<ref>ر.ک: همان</ref>.
وی علاوه بر این عبارت، در جای‎ دیگر‎ از این کتاب، با صراحت بیشتری‎ از این مساوی قرار‎ دادن‎ دین و صراط مستقیم جانب‎داری‎ می‎کند‎: «فهدی الله الناس ببركة نبوة محمد(ص)... ثم إنه سبحانه بعثه بدين الإسلام الذي‎ هو‎ الصراط المستقيم»؛ آن‎هم‎ صراط‎ مستقیمی‎ که دست‎کم‎ روزی‎ ده مرتبه از خداوند‎ می‎خواهیم‎ که ما را به آن هدایت کند و از جانب خداوند مأموریم از آن تبعیت‎ کنیم‎ و از ضد و غیر آن، یعنی راه‎ مغضوبین‎ و راه ضالین‎ احتراز‎ کنیم‎<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/56752/34 ر.ک: همان]</ref>.


وی خاطرنشان می‎سازد که غرض وی ضرورت ملازمت عبد با «صراط مستقیم» و مخالفت وی با انحراف از صراط مستقیم و سبل اصحاب جحیم است. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در اینجا به ارتباط تنگاتنگ صراط و اندیشه سیاسی مسلمانان اشاره می‎کند و اینکه در این استعاره، شکاف نظریه و عمل به حداقل خود می‎رسد؛ زیرا هدف‎ از‎ شناسایی صراط‎ مستقیم، عمل و راه پیمودن و تطبیق عملی بندگان خداوند با صراط مستقیم و هدف از انحراف‎شناسی، اجتناب عملی از آن در زندگی است. آنگاه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] نظریه‎ اساسی‎ خود‎ را مطرح می‎کند که بنیان اصلی کتاب وی را تشکیل می‎دهد. وی در این قسمت از کتاب، در واقع به بیان‎ فرضیه‎ اصلی خود می‎پردازد و آن اینکه صراط مستقیم را به دو قسمت تقسیم می‎کند:  
وی خاطرنشان می‎سازد که غرض وی ضرورت ملازمت عبد با «صراط مستقیم» و مخالفت وی با انحراف از صراط مستقیم و سبل اصحاب جحیم است. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در اینجا به ارتباط تنگاتنگ صراط و اندیشه سیاسی مسلمانان اشاره می‎کند و اینکه در این استعاره، شکاف نظریه و عمل به حداقل خود می‎رسد؛ زیرا هدف‎ از‎ شناسایی صراط‎ مستقیم، عمل و راه پیمودن و تطبیق عملی بندگان خداوند با صراط مستقیم و هدف از انحراف‎شناسی، اجتناب عملی از آن در زندگی است. آنگاه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] نظریه‎ اساسی‎ خود‎ را مطرح می‎کند که بنیان اصلی کتاب وی را تشکیل می‎دهد. وی در این قسمت از کتاب، در واقع به بیان‎ فرضیه‎ اصلی خود می‎پردازد و آن اینکه صراط مستقیم را به دو قسمت تقسیم می‎کند:  
اول، یک سلسله امور باطنی و معنوی نظیر اعتقادات و گرایش‎های قلبی است؛
اول، یک سلسله امور باطنی و معنوی نظیر اعتقادات و گرایش‎های قلبی است؛


دوم، سلسله‎ای‎ از‎ امور ظاهری است که در قالب گفتار و اعمال ظاهر می‎شود و این قسمت دوم نیز خود، گاه قالب عبادی (مانند نماز) و گاه قالب عادتی دارد، مانند نحوه پوشش لباس، سواری‎، آداب‎ ازدواج و غذا خوردن و سفر و جز آن<ref>ر.ک: همان، ص34-‎35</ref>.
دوم، سلسله‎ای‎ از‎ امور ظاهری است که در قالب گفتار و اعمال ظاهر می‎شود و این قسمت دوم نیز خود، گاه قالب عبادی (مانند نماز) و گاه قالب عادتی دارد، مانند نحوه پوشش لباس، سواری‎، آداب‎ ازدواج و غذا خوردن و سفر و جز آن<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35832/2/34 ر.ک: همان، ص34-‎35]</ref>.


آنگاه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] گام بعدی را برمی‎دارد و آن اینکه بین این دو امور باطنی و ظاهری به‎ناچار باید ارتباطی و نسبتی وجود داشته‎ باشد‎؛ زیرا‎ آنچه در قلب جایگزین می‎شود‎، به‎‎مثابه‎ امری باطنی در آن رسوخ می‎یابد و در امور ظاهری گفتاری و رفتاری به‎نوعی منعکس می‎شود و برعکس قوام امور ظاهری عملی نیز‎ به‎‎نوبه‎ خود موجب ایجاد حالات متناسب با آن امور‎ ظاهری‎، در قلب می‎شود. بنابراین وی به ‎نوعی تجانس و هماهنگی ظاهر اعمال و باطن قلبی خود قائل است.<ref>ر.ک: همان، ص35-‎36</ref>.
آنگاه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] گام بعدی را برمی‎دارد و آن اینکه بین این دو امور باطنی و ظاهری به‎ناچار باید ارتباطی و نسبتی وجود داشته‎ باشد‎؛ زیرا‎ آنچه در قلب جایگزین می‎شود‎، به‎‎مثابه‎ امری باطنی در آن رسوخ می‎یابد و در امور ظاهری گفتاری و رفتاری به‎نوعی منعکس می‎شود و برعکس قوام امور ظاهری عملی نیز‎ به‎‎نوبه‎ خود موجب ایجاد حالات متناسب با آن امور‎ ظاهری‎، در قلب می‎شود. بنابراین وی به ‎نوعی تجانس و هماهنگی ظاهر اعمال و باطن قلبی خود قائل است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35832/2/35 ر.ک: همان، ص35-‎36]</ref>.


[[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در‎ گام‎ منطقی‎ بعدی خود، امور باطنی جزء اول صراط مستقیم را «هدی‎ الباطن» و جزء دوم صراط مستقیم را «هدی الظاهر» نام‎گذاری می‎کند و بعد به بعثت پیامبر(ص) و ارائه دین اسلام‎ و شریعت‎ و منهاج‎ خاص وی که مشتمل بر دو جزء جدایی‎ناپذیر هدی ظاهر و هدی‎ باطن‎ می‎شود، اشاره می‎کند و اینکه حکمت چنین اقتضاء می‎کند که آنچه در اعمال و اقوال (هدی الظاهر) در‎ اسلام‎ و شریعت‎ و منهاج ما آمده است، در تباین مخالفت با سبیل المغضوبين عليهم و الضالين‎ باشد‎<ref>ر.ک: همان، ص36</ref>.
[[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در‎ گام‎ منطقی‎ بعدی خود، امور باطنی جزء اول صراط مستقیم را «هدی‎ الباطن» و جزء دوم صراط مستقیم را «هدی الظاهر» نام‎گذاری می‎کند و بعد به بعثت پیامبر(ص) و ارائه دین اسلام‎ و شریعت‎ و منهاج‎ خاص وی که مشتمل بر دو جزء جدایی‎ناپذیر هدی ظاهر و هدی‎ باطن‎ می‎شود، اشاره می‎کند و اینکه حکمت چنین اقتضاء می‎کند که آنچه در اعمال و اقوال (هدی الظاهر) در‎ اسلام‎ و شریعت‎ و منهاج ما آمده است، در تباین مخالفت با سبیل المغضوبين عليهم و الضالين‎ باشد‎<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35832/2/36 ر.ک: همان، ص36]</ref>.


از‎ همین رو شارع مقدس به ما امرکرده است که با آن به مخالفت برخیزیم‎. بنابراین‎ دین‎ ما (صراط مستقیم) به ما امر کرده است که با هدی الظاهر صراط غیر مستقیم‎ مخالف‎ باشیم؛ هرچند این حکمت و مصلحت و مفسده مترتب بر آن بر بسیاری از‎ مردم‎ عادی‎ روشن نباشد<ref>ر.ک: همان</ref>.
از‎ همین رو شارع مقدس به ما امرکرده است که با آن به مخالفت برخیزیم‎. بنابراین‎ دین‎ ما (صراط مستقیم) به ما امر کرده است که با هدی الظاهر صراط غیر مستقیم‎ مخالف‎ باشیم؛ هرچند این حکمت و مصلحت و مفسده مترتب بر آن بر بسیاری از‎ مردم‎ عادی‎ روشن نباشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35832/2/36 ر.ک: همان]</ref>.


در واقع [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] از این لحظه، به بحث محوری خود در‎ کتابش‎ که ملهم از هدی الظاهر و جزء دوم صراط مستقیم باشد، منتقل می‎شود و آن،‎ «نفی‎ تشبه‎ به کفار» است. وی مشابهت ظاهری در اعمال و اقوال ظاهری با کفار را به‎مثابه‎ هدی‎ الظاهر دانسته و به‎شدت با آن مخالفت ورزیده است.<ref>ر.ک: همان</ref>.
در واقع [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] از این لحظه، به بحث محوری خود در‎ کتابش‎ که ملهم از هدی الظاهر و جزء دوم صراط مستقیم باشد، منتقل می‎شود و آن،‎ «نفی‎ تشبه‎ به کفار» است. وی مشابهت ظاهری در اعمال و اقوال ظاهری با کفار را به‎مثابه‎ هدی‎ الظاهر دانسته و به‎شدت با آن مخالفت ورزیده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35832/2/36 ر.ک: همان]</ref>.


اما در اینکه‎ چه‎ مفسده‎هایی در مشابهت ظاهری با کفار وجود دارد، وی اموری را ذکر می‎کند:
اما در اینکه‎ چه‎ مفسده‎هایی در مشابهت ظاهری با کفار وجود دارد، وی اموری را ذکر می‎کند:
اول‎ اینکه‎ مشارکت در هدایت ظاهری، ریشه در تناسب و هم‎شکلی دو شیء متشابه‎ دارد‎ که خود توافق بر هماهنگی دو امر در اخلاقیات و اعمال دارد و این امر محسوسی است؛ همان ‎گونه‎ که به‎طور مثال کسی که لباس اهل عمل و علما را می‎پوشد‎، نوعی‎ انضمام و تعلق به آنان را در نفس خود‎ احساس‎ می‎کند. کسی که لباس نظامی‎ها را می‎پوشد‎ در‎ درون خود نوعی تخلق به اخلاق آنان و نوعی نزدیکی با آنان احساس را می‎کند‎ و طبع‎ وی به‎ مقتضای آن‎ لباس‎ و منش، دگرگون‎ می‎شود‎، مگر‎ اینکه مانعی از این امر جلوگیری‎ کند‎<ref>ر.ک: همان</ref>.
اول‎ اینکه‎ مشارکت در هدایت ظاهری، ریشه در تناسب و هم‎شکلی دو شیء متشابه‎ دارد‎ که خود توافق بر هماهنگی دو امر در اخلاقیات و اعمال دارد و این امر محسوسی است؛ همان ‎گونه‎ که به‎طور مثال کسی که لباس اهل عمل و علما را می‎پوشد‎، نوعی‎ انضمام و تعلق به آنان را در نفس خود‎ احساس‎ می‎کند. کسی که لباس نظامی‎ها را می‎پوشد‎ در‎ درون خود نوعی تخلق به اخلاق آنان و نوعی نزدیکی با آنان احساس را می‎کند‎ و طبع‎ وی به‎ مقتضای آن‎ لباس‎ و منش، دگرگون‎ می‎شود‎، مگر‎ اینکه مانعی از این امر جلوگیری‎ کند‎<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35832/2/36 ر.ک: همان]</ref>.


از سوی دیگر مخالفت ورزیدن با هدایت ظاهری کافران نیز موجب تباین‎ و جدایی‎ و انقطاع از عوامل مغضوب شدن و اسباب‎ ضلالت می‎شود و برعکس موجب‎ انعطاف‎ و نرمش با اهل هدایت و رضوان‎ خداوند‎ و موجب موالات و دوستداری مفلحان می‎شود. همچنان‎که هرچه ایمان فرد کامل‎تر شود‎ و شناختش‎ از اسلام بیشتر شود، طبعا‎ گرایش‎ و احساسش‎ به مفارقت و جدایی‎ نسبت به یهود و نصاری چه‎ از‎ نظر ظاهری و یا باطنی، افزایش می‎یابد و همچنین شدت بعد و دوری‎اش از اخلاق موجود برخی‎ از‎ به‎ظاهر مسلمانان بیشتر می‎شود<ref>ر.ک: همان، ص36-‎37</ref>.
از سوی دیگر مخالفت ورزیدن با هدایت ظاهری کافران نیز موجب تباین‎ و جدایی‎ و انقطاع از عوامل مغضوب شدن و اسباب‎ ضلالت می‎شود و برعکس موجب‎ انعطاف‎ و نرمش با اهل هدایت و رضوان‎ خداوند‎ و موجب موالات و دوستداری مفلحان می‎شود. همچنان‎که هرچه ایمان فرد کامل‎تر شود‎ و شناختش‎ از اسلام بیشتر شود، طبعا‎ گرایش‎ و احساسش‎ به مفارقت و جدایی‎ نسبت به یهود و نصاری چه‎ از‎ نظر ظاهری و یا باطنی، افزایش می‎یابد و همچنین شدت بعد و دوری‎اش از اخلاق موجود برخی‎ از‎ به‎ظاهر مسلمانان بیشتر می‎شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35832/2/36 ر.ک: همان، ص36-‎37]</ref>.


فراتر‎ از‎ این، دلیل‎ و ضرورت‎ دیگر‎ مخالفت با هدایت ظاهری‎ کفار و نظیر آنان در این است که اشتراک و مشابهت در هدی ظاهر با آنان، موجب‎ اختلاط‎ ظاهری این دو می‎شود و تفکیک و تمییز‎ صفوف‎ حق‎ و باطل‎ اصحاب‎ صراط مستقیم و اصحاب‎ مغضوبین‎ و ضالین از یکدیگر دچار اختلال می‎شود؛ تا آنجا که تمییز ظاهری آن دو از بین می‎رود‎ و تشخیص‎ هدایت‎‎یافتگان مشمول رضوان الله از یک‎سو‎ و مغضوبین‎ و ضالین‎ از‎ سوی‎ دیگر‎ دشوار می‎شود. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] اضافه می‎کند که همه این بحث‎ها تازه در صورتی است که تبعیت ظاهری از آنان در امری مباح باشد. پس اگر متابعت‎ از هدی الظاهر در امر واجبی باشد، موجب کفرشان می‎شود؛ زیرا موافقت با آنها خود شعبه‎ای از کفر و رضایت و موافقت در ضلالت و معاصی آنان است.<ref>ر.ک: همان، ص37</ref>.
فراتر‎ از‎ این، دلیل‎ و ضرورت‎ دیگر‎ مخالفت با هدایت ظاهری‎ کفار و نظیر آنان در این است که اشتراک و مشابهت در هدی ظاهر با آنان، موجب‎ اختلاط‎ ظاهری این دو می‎شود و تفکیک و تمییز‎ صفوف‎ حق‎ و باطل‎ اصحاب‎ صراط مستقیم و اصحاب‎ مغضوبین‎ و ضالین از یکدیگر دچار اختلال می‎شود؛ تا آنجا که تمییز ظاهری آن دو از بین می‎رود‎ و تشخیص‎ هدایت‎‎یافتگان مشمول رضوان الله از یک‎سو‎ و مغضوبین‎ و ضالین‎ از‎ سوی‎ دیگر‎ دشوار می‎شود. [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] اضافه می‎کند که همه این بحث‎ها تازه در صورتی است که تبعیت ظاهری از آنان در امری مباح باشد. پس اگر متابعت‎ از هدی الظاهر در امر واجبی باشد، موجب کفرشان می‎شود؛ زیرا موافقت با آنها خود شعبه‎ای از کفر و رضایت و موافقت در ضلالت و معاصی آنان است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35832/2/37 ر.ک: همان، ص37]</ref>.


وی سپس فصلی‎ مستقل‎ را به ذکر دلایلی نقلی از کتاب و سنت و اجماع بر امر مخالفت با کفار و نهی کردن از تشبیه به آنان، اختصاص می‎دهد. ابتدا به ذکر «آیات» مؤید بر نفی‎ تشبیه‎ به کفار می‎پردازد؛ از جمله آیه ١٢٠ بقره: '''وَ لَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ نَصِيرٍ'''.
وی سپس فصلی‎ مستقل‎ را به ذکر دلایلی نقلی از کتاب و سنت و اجماع بر امر مخالفت با کفار و نهی کردن از تشبیه به آنان، اختصاص می‎دهد. ابتدا به ذکر «آیات» مؤید بر نفی‎ تشبیه‎ به کفار می‎پردازد؛ از جمله آیه ١٢٠ بقره: '''وَ لَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لاَ نَصِيرٍ'''.
   
   
وی می‎گوید: دقت شود که چگونه در خبر گفته است «ملتهم» و در نهی گفته «أهواءهم»؛ زیرا این‎ جماعت‎ راضی نمی‎شوند مگر به‎ اتباع‎ مطلق و کامل و توبیخ و مذمت در هر دو صورت، اتباع اهواء آنان در قلیل و در کثیر، صادق است و متابعت در برخی از هواهای آنان، تبعیت در گمراهی آنان است.<ref>ر.ک: همان</ref>.
وی می‎گوید: دقت شود که چگونه در خبر گفته است «ملتهم» و در نهی گفته «أهواءهم»؛ زیرا این‎ جماعت‎ راضی نمی‎شوند مگر به‎ اتباع‎ مطلق و کامل و توبیخ و مذمت در هر دو صورت، اتباع اهواء آنان در قلیل و در کثیر، صادق است و متابعت در برخی از هواهای آنان، تبعیت در گمراهی آنان است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35832/2/37 ر.ک: همان]</ref>.


مؤید‎ دیگر وی در نهی مشابهت با کفار، حکم نسخ قبله از بیت‎المقدس به مکه است تا بدین وسیله با کافران در قبله مخالفت شود و آنان در باطل خود قطع‎ امید‎ کنند و چنین‎ تصوری برایشان ایجاد نشود که ممکن است در بقیه امور نیز از ما تبعیت کنند<ref>همان</ref>.
مؤید‎ دیگر وی در نهی مشابهت با کفار، حکم نسخ قبله از بیت‎المقدس به مکه است تا بدین وسیله با کافران در قبله مخالفت شود و آنان در باطل خود قطع‎ امید‎ کنند و چنین‎ تصوری برایشان ایجاد نشود که ممکن است در بقیه امور نیز از ما تبعیت کنند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35832/2/37 همان]</ref>.


دیگر‎ مؤید نهی اصطلاحات و تعابیر دوپهلویی است که امکان سوء تعبیر و سوء استفاده‎ کفار‎ را‎ فراهم می‎کند؛ نظیر آیه 104سوره بقره: '''لاَ تَقُولُوا رَاعِنَا'''<ref>همان</ref>.
دیگر‎ مؤید نهی اصطلاحات و تعابیر دوپهلویی است که امکان سوء تعبیر و سوء استفاده‎ کفار‎ را‎ فراهم می‎کند؛ نظیر آیه 104سوره بقره: '''لاَ تَقُولُوا رَاعِنَا'''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35832/2/37 همان]</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
فهرست مطالب در انتهای کتاب آمده و در پاورقی‎ها، توضیحات جامع و مفصلی توسط محقق، پیرامون برخی از کلمات و عبارات متن، ارائه گردیده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، پاورقی، ص79</ref>.
فهرست مطالب در انتهای کتاب آمده و در پاورقی‎ها، توضیحات جامع و مفصلی توسط محقق، پیرامون برخی از کلمات و عبارات متن، ارائه گردیده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/35832/2/79 ر.ک: متن کتاب، پاورقی، ص79]</ref>.


==پانویس==
==پانویس==
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:


[[رده:قربانی-اسفند96]]
[[رده:قربانی-اسفند96]]
[[رده:25 دی الی 24 بهمن(97)]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش