۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ثعالبي، عبدالملک بن محمد' به 'ثعالبی، عبدالملک بن محمد') |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''آداب الملوك'''، تألیف ابومنصور عبدالملک بن محمد ثعالبی نیشابوری (متوفی 429ق)، شاعر، کاتب و تاریخنگار ایرانی است. این کتاب با هدف تقدیم به مأمون بن مأمون خوارزمشاه (407ق) به زبان عربی نوشته شده است. | '''آداب الملوك'''، تألیف [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ابومنصور عبدالملک بن محمد ثعالبی نیشابوری]] (متوفی 429ق)، شاعر، کاتب و تاریخنگار ایرانی است. این کتاب با هدف تقدیم به مأمون بن مأمون خوارزمشاه (407ق) به زبان عربی نوشته شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
در اینگونه منابع، بهویژه به شایست و نشایستهای رفتار سلطان با رعیت و نیز وظایف رعیت در قبال سلطان پرداخته شده است. مهمترین توصیه به سلطان در حق رعیت، رعایت عدالت و انصاف است. نویسندگان این دست آثار رعایت عدالت، آباد ساختن ملک، حفظ ملک از آسیب دشمنان و جلوگیری از تعدی اقویا بر ضعفا را از ارکان حکومت و ملکداری برای سلطان دانستهاند؛ زیرا سلطان مالک رعیت و بقای این دو به هم وابسته بود<ref>ر.ک: ذیلابی، نگار، ص89؛ متن کتاب، ص90-89</ref>. | در اینگونه منابع، بهویژه به شایست و نشایستهای رفتار سلطان با رعیت و نیز وظایف رعیت در قبال سلطان پرداخته شده است. مهمترین توصیه به سلطان در حق رعیت، رعایت عدالت و انصاف است. نویسندگان این دست آثار رعایت عدالت، آباد ساختن ملک، حفظ ملک از آسیب دشمنان و جلوگیری از تعدی اقویا بر ضعفا را از ارکان حکومت و ملکداری برای سلطان دانستهاند؛ زیرا سلطان مالک رعیت و بقای این دو به هم وابسته بود<ref>ر.ک: ذیلابی، نگار، ص89؛ متن کتاب، ص90-89</ref>. | ||
عنوان «آداب الملوك» برای انطباق با محتوای کتاب انتخاب شده است. این کتاب در مقدمه کتاب تحفة الوزراء با عنوان «الملوكي» ذکر شده است. صفدی، ابن شاکر کتبی و ابن قاضی شهبه در ذکر شرح حال ثعالبی از آن با عنوان «الخوارزمشاهي» یا «الخوارزميات» یاد کردهاند<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص18</ref>. | عنوان «آداب الملوك» برای انطباق با محتوای کتاب انتخاب شده است. این کتاب در مقدمه کتاب تحفة الوزراء با عنوان «الملوكي» ذکر شده است. صفدی، ابن شاکر کتبی و ابن قاضی شهبه در ذکر شرح حال [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] از آن با عنوان «الخوارزمشاهي» یا «الخوارزميات» یاد کردهاند<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص18</ref>. | ||
باب اول کتاب در موضوع اطاعت از پادشاهان نوشته شده است. این باب با مقدمه مختصری که در آن بهطور خاص به آیات قرآن کریم و بهطور عام به میراث دینی استناد شده، آغاز گردیده است. در این باب به برخی فرق غلات مانند حلولیه و راوندیه نیز اشاره شده است. یکی از فصول به ترغیب ملوک به رعایت آداب و فنون و علوم اختصاص داده شده است. نویسنده در این باب و دیگر ابواب به تعدادی از احادیث نبوی استشهاد کرده و البته غالب این روایات موثق نیستند. باب دوم نیز به ضربالمثلها و تشبیهات ملوک و سلاطین اختصاص یافته است. بیشتر آنها از کتب و رسائل پراکندهای است که ثعالبی با اسلوب و شیوه خاص با برخی تعدیلات و تغییرات اندک نقل کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | باب اول کتاب در موضوع اطاعت از پادشاهان نوشته شده است. این باب با مقدمه مختصری که در آن بهطور خاص به آیات قرآن کریم و بهطور عام به میراث دینی استناد شده، آغاز گردیده است. در این باب به برخی فرق غلات مانند حلولیه و راوندیه نیز اشاره شده است. یکی از فصول به ترغیب ملوک به رعایت آداب و فنون و علوم اختصاص داده شده است. نویسنده در این باب و دیگر ابواب به تعدادی از احادیث نبوی استشهاد کرده و البته غالب این روایات موثق نیستند. باب دوم نیز به ضربالمثلها و تشبیهات ملوک و سلاطین اختصاص یافته است. بیشتر آنها از کتب و رسائل پراکندهای است که [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] با اسلوب و شیوه خاص با برخی تعدیلات و تغییرات اندک نقل کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در باب سوم نکاتی از سلاطین و وصایای آنها با ذکر مقدمه مختصری مطرح شده است. فصلی از این باب به حاکمان عباسی و فصل دیگری به حکمرانان ایرانی اختصاص یافته است. همچنین کلمات ملوک در عصرهای مختلف در فصل دیگری گرد آمده و در یکی از فصول به خود خوارزمشاه پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | در باب سوم نکاتی از سلاطین و وصایای آنها با ذکر مقدمه مختصری مطرح شده است. فصلی از این باب به حاکمان عباسی و فصل دیگری به حکمرانان ایرانی اختصاص یافته است. همچنین کلمات ملوک در عصرهای مختلف در فصل دیگری گرد آمده و در یکی از فصول به خود خوارزمشاه پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
باب چهارم به سیاست اختصاص یافته و تفاوتی با دیگر ابواب ندارد و نقلهای مختلف را در ضمن چند فصل مطرح کرده است. ثعالبی در این باب دیدگاه خود در رابطه با سیاست را از کتاب معروفش «المبهج» نقل کرده است: کسی که رفتار خود و اهل بیتش را اصلاح کند صلاحیت سیاست و حکومت بر مردم را دارد<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>. | باب چهارم به سیاست اختصاص یافته و تفاوتی با دیگر ابواب ندارد و نقلهای مختلف را در ضمن چند فصل مطرح کرده است. [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] در این باب دیدگاه خود در رابطه با سیاست را از کتاب معروفش «المبهج» نقل کرده است: کسی که رفتار خود و اهل بیتش را اصلاح کند صلاحیت سیاست و حکومت بر مردم را دارد<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>. | ||
باب پنجم نیز به اخلاق و عادات سلاطین اختصاص یافته است. بخشهای زیادی از مطالب این باب از کتاب المبهج نقل شده و همه در ترغیب حاکمان بر عدل و امانت و نکوهش ظلم و ظالمان است. ثعالبی مشاوره را از ارزشمندترین کارها و دارای مرتبه والایی دانسته و حاکمان سامانی را به جهت اهتمام به آن ستوده است. در فصل عفو، شمسالمعالی را نکوهش کرده؛ چراکه اهل عفو نبود و بدون گذشت همواره به قتل میرساند. در فصل دیگر نیز جود و بخشش را مدح کرده و از حاکمان میخواهد که در بخشش و اعطا میانهرو باشند<ref>ر.ک: همان</ref>. | باب پنجم نیز به اخلاق و عادات سلاطین اختصاص یافته است. بخشهای زیادی از مطالب این باب از کتاب المبهج نقل شده و همه در ترغیب حاکمان بر عدل و امانت و نکوهش ظلم و ظالمان است. [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] مشاوره را از ارزشمندترین کارها و دارای مرتبه والایی دانسته و حاکمان سامانی را به جهت اهتمام به آن ستوده است. در فصل عفو، شمسالمعالی را نکوهش کرده؛ چراکه اهل عفو نبود و بدون گذشت همواره به قتل میرساند. در فصل دیگر نیز جود و بخشش را مدح کرده و از حاکمان میخواهد که در بخشش و اعطا میانهرو باشند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در باب ششم کتاب نیز اخبار و حکایات پادشاهان و وزراء ذکر شده است. ثعالبی در این باب برخلاف سیاق و شیوه کتاب با وزارت و اخبار آن آغاز کرده است. صاحب | در باب ششم کتاب نیز اخبار و حکایات پادشاهان و وزراء ذکر شده است. [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] در این باب برخلاف سیاق و شیوه کتاب با وزارت و اخبار آن آغاز کرده است. صاحب «[[تحفة الوزراء]]» تعدادی از فصلهای این باب را برگزیده تا کتابش را طبق آن بنویسد. نویسنده در فصل مربوط به اخبار ملوک نیز فقراتی از کتاب المبهج را ذکر کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در باب هفتم، آفات و بیماریهایی که حاکمان به آن گرفتارند ذکر شده است. در ابتدای باب، در ضمن مقدمه مختصری اسباب و دلائل این آفات بررسی شده و حاکمان را از افراط در خوردن و نوشیدن و روابط جنسی برحذر داشته است. سپس نمونههایی از ملوک و خلفا که بدین سبب مردهاند را متذکر شده است. در فصل دیگری از این باب نیز آفات دیگری که برای بعضی حاکمان پیش آمده را برشمرده و به فریب خوردن آنها توسط بعضی از دعوتکنندگان به هوای نفس و بدعتها، مانند باطنیه و قرامطه و اسماعیلیه اشاره کرده است. در فصل آخر نیز بر این نکته تأکید کرده که سپاهیان تجهیزات و امکانات حاکمان هستند و تکیهگاه او در حکومت هستند و به هنگام جنگ حاکم چارهای ندارد جز اینکه به شکل کامل به آنها اعتنا کند<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>. | در باب هفتم، آفات و بیماریهایی که حاکمان به آن گرفتارند ذکر شده است. در ابتدای باب، در ضمن مقدمه مختصری اسباب و دلائل این آفات بررسی شده و حاکمان را از افراط در خوردن و نوشیدن و روابط جنسی برحذر داشته است. سپس نمونههایی از ملوک و خلفا که بدین سبب مردهاند را متذکر شده است. در فصل دیگری از این باب نیز آفات دیگری که برای بعضی حاکمان پیش آمده را برشمرده و به فریب خوردن آنها توسط بعضی از دعوتکنندگان به هوای نفس و بدعتها، مانند باطنیه و قرامطه و اسماعیلیه اشاره کرده است. در فصل آخر نیز بر این نکته تأکید کرده که سپاهیان تجهیزات و امکانات حاکمان هستند و تکیهگاه او در حکومت هستند و به هنگام جنگ حاکم چارهای ندارد جز اینکه به شکل کامل به آنها اعتنا کند<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>. | ||
در باب هشتم کتاب آنچه که حاکمان باید در سیاست رعایت کنند را مطرح کرده است. در این باب مطالب بسیاری از افلاطون و فلاسفه پیشین یونان ذکر شده است. در فصل ویژهای نیز ثعالبی نوشیدن مسکرات و سماع (رقص و پایکوبی) را برای سلطان جایز دانسته است؛ البته رعایت میانهروی را به او توصیه کرده است. همچنین پادشاه را به تربیت ویژه فرزندانش توصیه کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | در باب هشتم کتاب آنچه که حاکمان باید در سیاست رعایت کنند را مطرح کرده است. در این باب مطالب بسیاری از افلاطون و فلاسفه پیشین یونان ذکر شده است. در فصل ویژهای نیز [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] نوشیدن مسکرات و سماع (رقص و پایکوبی) را برای سلطان جایز دانسته است؛ البته رعایت میانهروی را به او توصیه کرده است. همچنین پادشاه را به تربیت ویژه فرزندانش توصیه کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
باب نهم که آخرین باب کتاب است به خدمتکاران پادشاهان اختصاص یافته و حکایات و مطالب تاریخی متناسب با آن و بخشهایی از کتاب آداب (أدب الكبير و أدب الصغير) ابن مقفع ذکر شده است. نویسنده کتابش را به شیوه و سنت قدیمی به فصل کوچکی در موضوع هدایا ختم کرده است. لازم به ذکر است که محقق اثر در مقدمه کتاب تعداد ابواب را ده باب دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>. ابواب هشتم و نهم به اشتباه نهم و دهم ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>. | باب نهم که آخرین باب کتاب است به خدمتکاران پادشاهان اختصاص یافته و حکایات و مطالب تاریخی متناسب با آن و بخشهایی از کتاب آداب (أدب الكبير و أدب الصغير) ابن مقفع ذکر شده است. نویسنده کتابش را به شیوه و سنت قدیمی به فصل کوچکی در موضوع هدایا ختم کرده است. لازم به ذکر است که محقق اثر در مقدمه کتاب تعداد ابواب را ده باب دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>. ابواب هشتم و نهم به اشتباه نهم و دهم ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>. | ||
ثعالبی در تألیف این کتاب از مصادر زیادی استفاده کرده که شمارش آنها دشوار است؛ البته خودش به نام برخی تصریح کرده و محقق اثر در مقدمه، به نام و صفحه ذکر آنها در کتاب اشاره کرده است؛ از آن جملهاند: أخبار الوزراء ابن عبدوس جهشیاری، الفصول ابن معتز و آداب الملوك محمد بن سیمجور. بدون شک این مصادر جزء ناچیزی از مصادری است که ثعالبی به آن مراجعه و از آن استفاده کرده است و میتوان از تعدادی از نوشتههای جاحظ، ابن قتیبه، ابن مقفع و صولی نیز بهعنوان منابع وی نام برد. علاوه بر این منابع کتبی، از روایات و نقلهای شفاهی نیز استفاده کرده است؛ از جمله مهمترین راویانی که ثعالبی در کتابش از آنها مطالبی نقل کرده ابوفتح بستی است<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>. | [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] در تألیف این کتاب از مصادر زیادی استفاده کرده که شمارش آنها دشوار است؛ البته خودش به نام برخی تصریح کرده و محقق اثر در مقدمه، به نام و صفحه ذکر آنها در کتاب اشاره کرده است؛ از آن جملهاند: أخبار الوزراء ابن عبدوس جهشیاری، الفصول ابن معتز و آداب الملوك محمد بن سیمجور. بدون شک این مصادر جزء ناچیزی از مصادری است که ثعالبی به آن مراجعه و از آن استفاده کرده است و میتوان از تعدادی از نوشتههای [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]]، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]]، [[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] و صولی نیز بهعنوان منابع وی نام برد. علاوه بر این منابع کتبی، از روایات و نقلهای شفاهی نیز استفاده کرده است؛ از جمله مهمترین راویانی که [[ثعالبی، عبدالملک بن محمد|ثعالبی]] در کتابش از آنها مطالبی نقل کرده ابوفتح بستی است<ref>ر.ک: همان، ص21-20</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش