۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =1 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =1 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور =') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور = 18681 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
===انگیزه نگارش=== | ===انگیزه نگارش=== | ||
با توجه به اینکه شرح حال زید، فرزند [[امام سجاد(ع)]] بهطور مفصل و مستقل در زبان فارسى نیامده است، نویسنده این کتاب را تدوین نموده تا بهتصریح خود، پیروان آل على(ع) و دوستداران دودمان پیامبر(ص) یادى از این شهداى عالیقدر نمایند و قدر دین را که با خون این شهیدان نیرو گرفته، بدانند<ref>مقدمه، ص11</ref> | با توجه به اینکه شرح حال زید، فرزند [[امام سجاد(ع)]] بهطور مفصل و مستقل در زبان فارسى نیامده است، نویسنده این کتاب را تدوین نموده تا بهتصریح خود، پیروان آل على(ع) و دوستداران دودمان پیامبر(ص) یادى از این شهداى عالیقدر نمایند و قدر دین را که با خون این شهیدان نیرو گرفته، بدانند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18681/2/11 مقدمه، ص11]</ref> | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
نویسنده در ابتدا، به بحث از شخصیت زید پرداخته و پس از بررسی تاریخ سیاه بنیامیه، نحوه شهادت زید و آثار آن و همچنین فرقههای زیدی را، مورد بحث و بررسی قرار داده است. | نویسنده در ابتدا، به بحث از شخصیت زید پرداخته و پس از بررسی تاریخ سیاه بنیامیه، نحوه شهادت زید و آثار آن و همچنین فرقههای زیدی را، مورد بحث و بررسی قرار داده است. | ||
نویسنده در تدوین این اثر، بهجز قرآن و نهجالبلاغة، از آثار بسیاری استفاده کرده است که تعدادی از آنها، عبارتند از: «[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]]» جلد 33 علامه [[امین، محسن|سید محسن امین]]؛ «جنة النعيم في أحوال حضرت عبدالعظیم» ملا باقر کجوری؛ «نسب قریش» مصعب زبیری؛ «حذف نسب قریش» مؤرج بن عمرو السدوسى؛ «موارد الإتحاف في نقباء الأشراف» عبدالرزاق سمونه حسینى؛ «[[مقاتل الطالبيين]]» ابوالفرج اصفهانى؛ «سر السلسلة العلوية» ابونصر بخارى؛ «تاریخ مازندران و رویان» [[مرعشی، ظهیرالدین بن نصیرالدین|سید ظهیرالدین مرعشی]]؛ «مسند الإمام زيد بن علي» حضرت زید؛ «الصفوة» حضرت زید؛ «بحار الأنوار» جلد 11 علامه مجلسى؛ «[[قاموس الرجال]]» تسترى؛ «ناسخ التواريخ (امام چهارم)» سپهر؛ «رجال [[مامقانی، عبدالله|مامقانى]]» [[مامقانی، عبدالله|مامقانى]]؛ «معجم رجال الحديث» علامه سید ابوالقاسم خوئى؛ «رجال کبیر خطى» میرزا محمد استرآبادى؛ «تاریخ کبیر» جلد دوم، جعفى بخارائى؛ «[[صحيح البخاري]]» بخارى؛ «تاریخ کامل ابن اثیر» جلد پنجم، ابن اثیر جزرى و..<ref>متن کتاب، ص294</ref> | نویسنده در تدوین این اثر، بهجز قرآن و نهجالبلاغة، از آثار بسیاری استفاده کرده است که تعدادی از آنها، عبارتند از: «[[أعيان الشيعة (12 جلدی)|أعيان الشيعة]]» جلد 33 علامه [[امین، محسن|سید محسن امین]]؛ «جنة النعيم في أحوال حضرت عبدالعظیم» ملا باقر کجوری؛ «نسب قریش» مصعب زبیری؛ «حذف نسب قریش» مؤرج بن عمرو السدوسى؛ «موارد الإتحاف في نقباء الأشراف» عبدالرزاق سمونه حسینى؛ «[[مقاتل الطالبيين]]» ابوالفرج اصفهانى؛ «سر السلسلة العلوية» ابونصر بخارى؛ «تاریخ مازندران و رویان» [[مرعشی، ظهیرالدین بن نصیرالدین|سید ظهیرالدین مرعشی]]؛ «مسند الإمام زيد بن علي» حضرت زید؛ «الصفوة» حضرت زید؛ «بحار الأنوار» جلد 11 علامه مجلسى؛ «[[قاموس الرجال]]» تسترى؛ «ناسخ التواريخ (امام چهارم)» سپهر؛ «رجال [[مامقانی، عبدالله|مامقانى]]» [[مامقانی، عبدالله|مامقانى]]؛ «معجم رجال الحديث» علامه سید ابوالقاسم خوئى؛ «رجال کبیر خطى» میرزا محمد استرآبادى؛ «تاریخ کبیر» جلد دوم، جعفى بخارائى؛ «[[صحيح البخاري]]» بخارى؛ «تاریخ کامل ابن اثیر» جلد پنجم، ابن اثیر جزرى و..<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18681/2/294 متن کتاب، ص294]</ref> | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه، ضمن اشاره به نخستین تألیفات مدون در اسلام و معرفی مختصر زید فرزند [[امام سجاد(ع)]]، به این پرسش پاسخ داده شده است که چرا ایرانیان خاندان على(ع) را از دیگران ممتاز داشتهاند. به اعتقاد نویسنده، تنها سبب ایجاد و بقاى این رابطه بزرگ و پایدار، همان دین است؛ زیرا پیشواى اسلام و آورنده دین همواره مردم را از طرف خداوند به این دوستى و محبت، مأمور فرموده است و ایرانیان زیرک تشخیص دادهاند که فقط فرزندان على(ع) بودهاند که در برابر خلفاى جور پایمردى نموده و حکومتهاى اشرافى و نژادپرستى آنان را محکوم نمودهاند و هدف از مبارزه مردم ایران علیه اشغالگران تازى، تنها استقلال کشور نبوده، بلکه مبارزه علیه اندیشه بیجاى برترىنژادى و انحراف از مسیر صحیح اسلامى بوده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref> | در مقدمه، ضمن اشاره به نخستین تألیفات مدون در اسلام و معرفی مختصر زید فرزند [[امام سجاد(ع)]]، به این پرسش پاسخ داده شده است که چرا ایرانیان خاندان على(ع) را از دیگران ممتاز داشتهاند. به اعتقاد نویسنده، تنها سبب ایجاد و بقاى این رابطه بزرگ و پایدار، همان دین است؛ زیرا پیشواى اسلام و آورنده دین همواره مردم را از طرف خداوند به این دوستى و محبت، مأمور فرموده است و ایرانیان زیرک تشخیص دادهاند که فقط فرزندان على(ع) بودهاند که در برابر خلفاى جور پایمردى نموده و حکومتهاى اشرافى و نژادپرستى آنان را محکوم نمودهاند و هدف از مبارزه مردم ایران علیه اشغالگران تازى، تنها استقلال کشور نبوده، بلکه مبارزه علیه اندیشه بیجاى برترىنژادى و انحراف از مسیر صحیح اسلامى بوده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص5</ref> | ||
زید فرزند [[امام سجاد(ع)]] است که از شخصیتهاى برجسته اسلامى و در زهد، شجاعت و علم، مشهور خاص و عام بود و فرزندانى چون عیسى، یحیى، حسین و محمد داشت که هرکدام در تاریخ اسلامى، جایگاهى مخصوص دارند. فرقه شیعه زیدیه که در یمن، مصر، پاکستان و کشورهاى افریقائى زندگى میکنند، منسوب به آن جناب بوده و او را امام میدانند و معتقد هستند آنکس که به شمشیر قیام نماید امام است، ولى به اعتقاد نویسنده، ساحت حضرت زید از این ادعا مبرى بوده و او به امامت حضرت سجاد(ع) و امام باقر(ع) و همچنین برادرزاده عالیقدرش [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] معتقد بود<ref>ر.ک: همان، ص10</ref> | زید فرزند [[امام سجاد(ع)]] است که از شخصیتهاى برجسته اسلامى و در زهد، شجاعت و علم، مشهور خاص و عام بود و فرزندانى چون عیسى، یحیى، حسین و محمد داشت که هرکدام در تاریخ اسلامى، جایگاهى مخصوص دارند. فرقه شیعه زیدیه که در یمن، مصر، پاکستان و کشورهاى افریقائى زندگى میکنند، منسوب به آن جناب بوده و او را امام میدانند و معتقد هستند آنکس که به شمشیر قیام نماید امام است، ولى به اعتقاد نویسنده، ساحت حضرت زید از این ادعا مبرى بوده و او به امامت حضرت سجاد(ع) و امام باقر(ع) و همچنین برادرزاده عالیقدرش [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] معتقد بود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18681/2/10 ر.ک: همان، ص10]</ref> | ||
نویسنده، معتقد است زید داراى شخصیت ممتاز و برجستهاى بود که پیامبر(ص) از وى تعریف نموده و سرافرازى و ارجمندى وى را ستوده است و پیشوایان دینى و امامان بزرگوار، بهخوبى نامش را برده و از وى تمجید نمودهاند؛ زیرا جناب زید در هنگامی که تیرگیهاى جنایت بنىامیه شرق و غرب عالم اسلامى را فراگرفته بود و مال و جان و عرض و ناموس مسلمانان دستخوش خواهشهاى شهوانى و شیطانى پادشاهان ستمگر اموى گشته بود و هر جنایتى را براى خود و چاپلوسان ستمشعارشان روا میدانستند، قیام کرد؛ در هنگامی که بنىامیه به نام دین و عنوان رهبرى دینى بر مردم حکومت میکردند، ولى با رفتار نابکارشان پایههاى دین را متزلزل میساختند، او چون نیاى بزرگش حضرت سیدالشهداء(ع)، مردانه قیام کرد و نابحق بودن بنىامیه را هویدا و تعصب و غیرت خفته مسلمانان را بیدار ساخت. قیام وى سرمشقى براى مسلمانان آزاده جهان اسلامى بود که از اعمال بىشرمانه جباران اموى خون دل میخوردند و به دنبال فرصتى میگشتند<ref>ر.ک: همان، ص20-19</ref> | نویسنده، معتقد است زید داراى شخصیت ممتاز و برجستهاى بود که پیامبر(ص) از وى تعریف نموده و سرافرازى و ارجمندى وى را ستوده است و پیشوایان دینى و امامان بزرگوار، بهخوبى نامش را برده و از وى تمجید نمودهاند؛ زیرا جناب زید در هنگامی که تیرگیهاى جنایت بنىامیه شرق و غرب عالم اسلامى را فراگرفته بود و مال و جان و عرض و ناموس مسلمانان دستخوش خواهشهاى شهوانى و شیطانى پادشاهان ستمگر اموى گشته بود و هر جنایتى را براى خود و چاپلوسان ستمشعارشان روا میدانستند، قیام کرد؛ در هنگامی که بنىامیه به نام دین و عنوان رهبرى دینى بر مردم حکومت میکردند، ولى با رفتار نابکارشان پایههاى دین را متزلزل میساختند، او چون نیاى بزرگش حضرت سیدالشهداء(ع)، مردانه قیام کرد و نابحق بودن بنىامیه را هویدا و تعصب و غیرت خفته مسلمانان را بیدار ساخت. قیام وى سرمشقى براى مسلمانان آزاده جهان اسلامى بود که از اعمال بىشرمانه جباران اموى خون دل میخوردند و به دنبال فرصتى میگشتند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18681/2/19 ر.ک: همان، ص20-19]</ref> | ||
نویسنده بر این باور است که زید براى دین و براى رضا و خشنودى آل محمد(ص) و براى معرفى امام واقعى قیام کرد؛ از این جهت جز ستایش چیزى دربارهاش زیبنده و بجا نیست و علماى بزرگ شیعه چون علامه مجلسى، بهغیر از امام باقر(ع)، زید را از دیگر برادرانش برتر شمرده و چشم و چراغ ایشان میداند<ref>ر.ک: همان، ص20</ref> | نویسنده بر این باور است که زید براى دین و براى رضا و خشنودى آل محمد(ص) و براى معرفى امام واقعى قیام کرد؛ از این جهت جز ستایش چیزى دربارهاش زیبنده و بجا نیست و علماى بزرگ شیعه چون علامه مجلسى، بهغیر از امام باقر(ع)، زید را از دیگر برادرانش برتر شمرده و چشم و چراغ ایشان میداند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18681/2/20 ر.ک: همان، ص20]</ref> | ||
وی معتقد است که از تعریفهای امام باقر(ع) در مورد زید، آشکار است که در آن دوره اختناق که سخن حق گفتن به قیمت جان گوینده تمام میشد، زید زبان امام بوده است که مردم گمراهى را که به دنبال پیشوایان شرابى و مست میگردند، به امام مبین رهبرى مینموده و براى خویشتن داعیهاى در سر نمیپرورانیده است<ref>ر.ک: همان، ص21</ref> | وی معتقد است که از تعریفهای امام باقر(ع) در مورد زید، آشکار است که در آن دوره اختناق که سخن حق گفتن به قیمت جان گوینده تمام میشد، زید زبان امام بوده است که مردم گمراهى را که به دنبال پیشوایان شرابى و مست میگردند، به امام مبین رهبرى مینموده و براى خویشتن داعیهاى در سر نمیپرورانیده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18681/2/21 ر.ک: همان، ص21]</ref> | ||
به باور نویسنده، برخى از احادیث و اخبار که دلالت بر مدح زید ندارد، گذشته از سند و متن آن، در برابر اخبار متعارضه که در مدح زید وارد گشته، ثبات و استقامتى نداشته و آنهم در صورتى قابل اعتناست که زید خودسرانه و براى وصول به هدفهاى دنیوى قیام نموده باشد و حال آنکه زید مردى عالم و عارف به حق امام بوده و جز رضاى امام زمانش منظورى نداشته است؛ زیرا زید که به گفته پدران و برادرزادهاش معتقد بود و آنان به عاقبت امرش خبر داده بودند، اگر جز مرگ در راه حق و قیام علیه ظلم و جور منظورى میداشت، از همان جا برمیگشت و یا لااقل در برابر دستگاه کثیف بنىامیه ساکت مىنشست و کارش به آنجا نمیکشید و اگر امام زمانش به این قیام راضى نبود، براى وى طلب رحمت نمیکرد و شماتتکنندگانش را مورد توبیخ قرار نمیداد<ref>ر.ک: همان، ص22-21</ref> | به باور نویسنده، برخى از احادیث و اخبار که دلالت بر مدح زید ندارد، گذشته از سند و متن آن، در برابر اخبار متعارضه که در مدح زید وارد گشته، ثبات و استقامتى نداشته و آنهم در صورتى قابل اعتناست که زید خودسرانه و براى وصول به هدفهاى دنیوى قیام نموده باشد و حال آنکه زید مردى عالم و عارف به حق امام بوده و جز رضاى امام زمانش منظورى نداشته است؛ زیرا زید که به گفته پدران و برادرزادهاش معتقد بود و آنان به عاقبت امرش خبر داده بودند، اگر جز مرگ در راه حق و قیام علیه ظلم و جور منظورى میداشت، از همان جا برمیگشت و یا لااقل در برابر دستگاه کثیف بنىامیه ساکت مىنشست و کارش به آنجا نمیکشید و اگر امام زمانش به این قیام راضى نبود، براى وى طلب رحمت نمیکرد و شماتتکنندگانش را مورد توبیخ قرار نمیداد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18681/2/21 ر.ک: همان، ص22-21]</ref> | ||
نویسنده یکى از علل خروج زید را خونخواهى امام حسین(ع) دانسته و معتقد است جنایات بنىامیه و کشتار بیرحمانهاى که از آنها صادر گشت و منجر به شهادت امام حسین(ع) و یارانش و اسارت خاندان پاک پیغمبر شد، شعله انتقام را در کانون سینه زید شعلهور ساخته و هر آن او را به یاد انتقام میانداخت و از سوى دیگر چون زید فرزند و برادر و عموى امام بود و در زهد و تقوى به پایهاى بود که در میان مسلمانان ضرب المثل بود و به حلیف القرآن و استوانه مسجد شهرت یافته بود و بنا به وظیفه خیر اسلامى که دانشمندان هر ملت به هنگام بروز بدعت و خودسریهاى زمامداران و مردم وقت باید قد مردانگى علم کنند و با فساد و تباهکارى به مبارزه بپردازند و در رفع آثار شوم جنایتکاران بکوشند تا در پیشگاه خداوند مسئول نباشند، خواه در این راه، دشمن را مغلوب نمایند یا خویشتن با سرافرازى چشم از جهان فروبندند، جناب زید که در مهد ولایت تربیت شده و از پرتو انوار درخشنده امامان زمانش کانون قلبش را به نور علم و دانش منور ساخته بود، وظیفه خود میدانست که به انجام دو اصل بزرگ اسلامى امر به معروف و نهى از منکر بپردازد<ref>همان، ص42-41</ref> | نویسنده یکى از علل خروج زید را خونخواهى امام حسین(ع) دانسته و معتقد است جنایات بنىامیه و کشتار بیرحمانهاى که از آنها صادر گشت و منجر به شهادت امام حسین(ع) و یارانش و اسارت خاندان پاک پیغمبر شد، شعله انتقام را در کانون سینه زید شعلهور ساخته و هر آن او را به یاد انتقام میانداخت و از سوى دیگر چون زید فرزند و برادر و عموى امام بود و در زهد و تقوى به پایهاى بود که در میان مسلمانان ضرب المثل بود و به حلیف القرآن و استوانه مسجد شهرت یافته بود و بنا به وظیفه خیر اسلامى که دانشمندان هر ملت به هنگام بروز بدعت و خودسریهاى زمامداران و مردم وقت باید قد مردانگى علم کنند و با فساد و تباهکارى به مبارزه بپردازند و در رفع آثار شوم جنایتکاران بکوشند تا در پیشگاه خداوند مسئول نباشند، خواه در این راه، دشمن را مغلوب نمایند یا خویشتن با سرافرازى چشم از جهان فروبندند، جناب زید که در مهد ولایت تربیت شده و از پرتو انوار درخشنده امامان زمانش کانون قلبش را به نور علم و دانش منور ساخته بود، وظیفه خود میدانست که به انجام دو اصل بزرگ اسلامى امر به معروف و نهى از منکر بپردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18681/2/41 همان، ص42-41]</ref> | ||
در مورد اینکه یحیى فرزند داشته یا نه، به این نکته اشاره شده است که مورخان و عالمان علم انساب، راه اختلاف پیموده؛ برخى او را داراى فرزند دانستهاند<ref>ر.ک: همان، ص249</ref> | در مورد اینکه یحیى فرزند داشته یا نه، به این نکته اشاره شده است که مورخان و عالمان علم انساب، راه اختلاف پیموده؛ برخى او را داراى فرزند دانستهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18681/2/249 ر.ک: همان، ص249]</ref> | ||
نویسنده، معتقد است که بهجرات میتوان گفت قیام و شهادت زید، موجب سقوط و نابودى مروانیان اموى گردید؛ چنانکه پس از شهادت وی رشته مروانیان از هم گسیخت و پایههاى حکومتشان درهمشکست و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] فرمود خاندان ابوسفیان، حسین بن على(ع) را کشتند، خداوند لباس سلطنت را از تنشان بیرون آورد و هشام، جناب زید بن على(ع) را کشت، خداوند ملک او را برافکند و ولید، یحیى پسر زید را به شهادت رسانید، خداوند سلطنتش را منتزع فرمود<ref>ر.ک: همان، ص101-100</ref> | نویسنده، معتقد است که بهجرات میتوان گفت قیام و شهادت زید، موجب سقوط و نابودى مروانیان اموى گردید؛ چنانکه پس از شهادت وی رشته مروانیان از هم گسیخت و پایههاى حکومتشان درهمشکست و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] فرمود خاندان ابوسفیان، حسین بن على(ع) را کشتند، خداوند لباس سلطنت را از تنشان بیرون آورد و هشام، جناب زید بن على(ع) را کشت، خداوند ملک او را برافکند و ولید، یحیى پسر زید را به شهادت رسانید، خداوند سلطنتش را منتزع فرمود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18681/2/100 ر.ک: همان، ص101-100]</ref> | ||
در پایان کتاب، به معرفی فرقههای زیدی پرداخته شده است که عبارتند از: جارودیه، سلیمانیه، صالحیه و بتریه، قاسمیه، یعقوبیه، نعیمیه و مطرفیه<ref>همان، ص222-209</ref> | در پایان کتاب، به معرفی فرقههای زیدی پرداخته شده است که عبارتند از: جارودیه، سلیمانیه، صالحیه و بتریه، قاسمیه، یعقوبیه، نعیمیه و مطرفیه<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18681/2/209 همان، ص222-209]</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:25 آذر الی 24 دی(97)]] | ||
ویرایش