۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىكردند' به 'میكردند') |
جز (جایگزینی متن - 'مى نمود' به 'مینمود') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
وى پس از تبيين اين مباحث به بررسى قصص قرآنى و ميزان انطباق قواعد تاريخى بر آن و حريّت تصرف قرآن در وقايع تاريخى شده و ارزش قصص قرآنى را، مذهب ادبى كه قرآن به آن ملتزم است دانسته و در قصههاى قرآنى بر اين باورند كه در احداث، اشخاص، مواقف، زمان و مكان تصرف شده است. نظريات خلف الله در قص اصحاب كهف، ذى القرنين و... از مسائلى است كه هر نویسندهاى جرأت نوشتن آنرا ندارد. | وى پس از تبيين اين مباحث به بررسى قصص قرآنى و ميزان انطباق قواعد تاريخى بر آن و حريّت تصرف قرآن در وقايع تاريخى شده و ارزش قصص قرآنى را، مذهب ادبى كه قرآن به آن ملتزم است دانسته و در قصههاى قرآنى بر اين باورند كه در احداث، اشخاص، مواقف، زمان و مكان تصرف شده است. نظريات خلف الله در قص اصحاب كهف، ذى القرنين و... از مسائلى است كه هر نویسندهاى جرأت نوشتن آنرا ندارد. | ||
وى نشر اسلام با قدرت شمشير را حقيقت قطعى و تاريخى تلقى كرده و معتقد به وجود پشتوانهاى علمى براى آن مىباشد كه در نهايت پيروزى پيامبران را به دنبال دارد. زيرا اين امرى است كه خداوند بر خود | وى نشر اسلام با قدرت شمشير را حقيقت قطعى و تاريخى تلقى كرده و معتقد به وجود پشتوانهاى علمى براى آن مىباشد كه در نهايت پيروزى پيامبران را به دنبال دارد. زيرا اين امرى است كه خداوند بر خود حتمینموده و اين از دو مسأله عقيدهى مؤمنين و فن قصص قرآن فهميده مىشود. وى پس از مقدمهاى در بين ارزشهاى دينى و اخلاقى، سراغ معانى دينى وارد در قصههاى قرآنى در موضوعات خدايان، پيامبران و معجزات رفته و بر اين باور است اكثر قصص قرآنى مكى هستند. در اين مرحله است كه دعوت به مسائل بنيادين يعنى وحدت كه هدف همه اديان الهى است صورت مىگيرد. | ||
وى پس از بررسى غرض قرآن در بازگو كردن وقايع و اشاره به اشخاص با استناد به نصوص قرآنى، نتيجه آنرا تبيين مسائل تربيتى دانستهاند نه بيان حقايق تاريخى، مواد قصص قرآنى خيالى، تاريخى يا تصويرى است در اذهان معتقدات يا مسلّمات معاصرين پيامبر(ص) مىباشد و علت اينكه اين مواد غالباً از محيط عربى نقل نشدهاند بلكه اكثريت قصص، اخبار از وقايع غير عربى مىباشند، اين است كه قصههاى قرآنى براى تصحيح اوضاع تاريخى نيامدهاند بكله براى موعظه، ارشاد و هدايت آمدهاند و در اين مهم، نقل مسلمات و معتقدات كفايت مىكند. در خاتمه بر عناصر قصههاى قرآنى اشاره مىكند كه مشتمل بر انواع مختلفى است و مطابق بر مقاصد قرآن و تغيير اغراض، عناصر آنها نيز متفاوت مىشود و سپس به اسلوب قرآن در ترسيم سوره و عرض حوادث مىپردازد و آنها را اسلوب امروزى نمىداند. | وى پس از بررسى غرض قرآن در بازگو كردن وقايع و اشاره به اشخاص با استناد به نصوص قرآنى، نتيجه آنرا تبيين مسائل تربيتى دانستهاند نه بيان حقايق تاريخى، مواد قصص قرآنى خيالى، تاريخى يا تصويرى است در اذهان معتقدات يا مسلّمات معاصرين پيامبر(ص) مىباشد و علت اينكه اين مواد غالباً از محيط عربى نقل نشدهاند بلكه اكثريت قصص، اخبار از وقايع غير عربى مىباشند، اين است كه قصههاى قرآنى براى تصحيح اوضاع تاريخى نيامدهاند بكله براى موعظه، ارشاد و هدايت آمدهاند و در اين مهم، نقل مسلمات و معتقدات كفايت مىكند. در خاتمه بر عناصر قصههاى قرآنى اشاره مىكند كه مشتمل بر انواع مختلفى است و مطابق بر مقاصد قرآن و تغيير اغراض، عناصر آنها نيز متفاوت مىشود و سپس به اسلوب قرآن در ترسيم سوره و عرض حوادث مىپردازد و آنها را اسلوب امروزى نمىداند. |
ویرایش