۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'مى دهد' به 'میدهد') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
#نویسنده يادآور شده است كه شبى، دوستى به من دانشنامهاى در مورد شيعه دوازده امامى هديه كرد كه نویسندهاى مصرى با گرايش سلفى نوشته بود. او كه شخصيتى مورد توجه در مراكز دانشگاهى مانند دانشگاه الازهر است؛ در اثر مذكور، متأسفانه روش علمى را مراعات نكرده و نویسنده سلفىاش از الفباى پژوهش يعنى آزادانديشى و برخوردارى از روحيه حقيقتجويى بىبهره است و نتيجههایى كه مىگيرد متناسب با مقدمات مطرح شده نيست و متونى كه نقل مىكند چنان تأويلى برایش ذكر مىكند كه پذيرفتنى نيست و نتيجهها را قبل از آنكه عواملش را اثبات كند مىآورد، گويى كه فقط نتيجههاى مورد نظر خودش را مىطلبد و كارى به اثبات اسبابش ندارد! و سرانجام او هيچ مراعات روح برادرى و وحدت را نكرده و درصدد تفرقهافكنى برآمده و تهمتها و نسبتهایى ناروا نسبت به شيعه نوشته و گاه آنان را بدتر از يهود شمرده است! اين ادعاها را خواندم ولى در طول مطالعه و مشاهدات روزانه، مقاومت مردم جنوب لبنان و قدرت آنان بر شكستدادن دشمن صهيونيست مرا شگفتزده كرد و اقرار مىكنم كه همين ايمان و مقاومت و پيروزى، جگر من و بسيارى از موحدان را خنك كرد. ولى اين چگونه ممكن است؟! اگر شيعه بدتر از يهود است چگونه خدا بر آنان چنان منت بزرگى گذاشته و چنين پيروزى بزرگى نصيبشان كرده است؟! پس در اينجا اشتباهى رخ داده است. بنابراین شروع به جستجو كردم و هر چه درباره اين فرقه نوشته شده را مطالعه كردم و اين پژوهش ماههایى طولانى زمان برد و سرانجام به مقصود رسيدم و ثمره پژوهشم را جمع كرده و كتاب حاضر را نوشتم.<ref>همان، ص6-7</ref> | #نویسنده يادآور شده است كه شبى، دوستى به من دانشنامهاى در مورد شيعه دوازده امامى هديه كرد كه نویسندهاى مصرى با گرايش سلفى نوشته بود. او كه شخصيتى مورد توجه در مراكز دانشگاهى مانند دانشگاه الازهر است؛ در اثر مذكور، متأسفانه روش علمى را مراعات نكرده و نویسنده سلفىاش از الفباى پژوهش يعنى آزادانديشى و برخوردارى از روحيه حقيقتجويى بىبهره است و نتيجههایى كه مىگيرد متناسب با مقدمات مطرح شده نيست و متونى كه نقل مىكند چنان تأويلى برایش ذكر مىكند كه پذيرفتنى نيست و نتيجهها را قبل از آنكه عواملش را اثبات كند مىآورد، گويى كه فقط نتيجههاى مورد نظر خودش را مىطلبد و كارى به اثبات اسبابش ندارد! و سرانجام او هيچ مراعات روح برادرى و وحدت را نكرده و درصدد تفرقهافكنى برآمده و تهمتها و نسبتهایى ناروا نسبت به شيعه نوشته و گاه آنان را بدتر از يهود شمرده است! اين ادعاها را خواندم ولى در طول مطالعه و مشاهدات روزانه، مقاومت مردم جنوب لبنان و قدرت آنان بر شكستدادن دشمن صهيونيست مرا شگفتزده كرد و اقرار مىكنم كه همين ايمان و مقاومت و پيروزى، جگر من و بسيارى از موحدان را خنك كرد. ولى اين چگونه ممكن است؟! اگر شيعه بدتر از يهود است چگونه خدا بر آنان چنان منت بزرگى گذاشته و چنين پيروزى بزرگى نصيبشان كرده است؟! پس در اينجا اشتباهى رخ داده است. بنابراین شروع به جستجو كردم و هر چه درباره اين فرقه نوشته شده را مطالعه كردم و اين پژوهش ماههایى طولانى زمان برد و سرانجام به مقصود رسيدم و ثمره پژوهشم را جمع كرده و كتاب حاضر را نوشتم.<ref>همان، ص6-7</ref> | ||
#نویسنده در مورد قلمرو موضوع مورد بحثش يادآور شده است كه شايد با توجه به عنوان كتاب، پنداشته شود كه در اين اثر همه ابعاد مباحث مورد تحقيق قرار گرفته است ولى بايد تأكيد كنم كه من در اين كتاب همه جوانب بحث و تمامى ريشهها و ويژگىهاى تشيع را مورد بررسى قرار ندادهام بلكه به مسائلى پرداختهام كه به نظرم در بين مسلمانان مصر و ساير كشورهاى سنىنشين بسته مورد غفلت واقع شده و اين مطلب به خاطر روابط تيره و تارى است كه بر روابط بين اين كشورها و ایران سايه افكنده و اختلافى كه در طول تاريخ بين شيعه و سنى ثبت شده است.<ref>همان، ص7- 8</ref> | #نویسنده در مورد قلمرو موضوع مورد بحثش يادآور شده است كه شايد با توجه به عنوان كتاب، پنداشته شود كه در اين اثر همه ابعاد مباحث مورد تحقيق قرار گرفته است ولى بايد تأكيد كنم كه من در اين كتاب همه جوانب بحث و تمامى ريشهها و ويژگىهاى تشيع را مورد بررسى قرار ندادهام بلكه به مسائلى پرداختهام كه به نظرم در بين مسلمانان مصر و ساير كشورهاى سنىنشين بسته مورد غفلت واقع شده و اين مطلب به خاطر روابط تيره و تارى است كه بر روابط بين اين كشورها و ایران سايه افكنده و اختلافى كه در طول تاريخ بين شيعه و سنى ثبت شده است.<ref>همان، ص7- 8</ref> | ||
#نویسنده تأكيد كرده است كه هدفش هرگز تفرقهافكنى نيست و به هيچ وجه نمىخواهد فرقهاى را بر فرقهاى ديگر ترجيح دهد بلكه در راه ايجاد وحدت در بين امت اسلامى مىكوشد و انديشهاى مشهور را با انديشهاى مستند پاسخ | #نویسنده تأكيد كرده است كه هدفش هرگز تفرقهافكنى نيست و به هيچ وجه نمىخواهد فرقهاى را بر فرقهاى ديگر ترجيح دهد بلكه در راه ايجاد وحدت در بين امت اسلامى مىكوشد و انديشهاى مشهور را با انديشهاى مستند پاسخ میدهد. اگر كسانى خود را تنها فرقه ناجيه مىدانند و ادعاهایى دارند؛ شيعه نيز نظر خود و دليلش را از كتاب خدا و سنت رسولش بيان مىكند.<ref>همان، ص9-10</ref> | ||
#نویسنده بر اين نظر تأكيد كرده است كه اختلاف بين شيعه و سنى ريشه در اصول و اركان دين اسلام ندارد بلكه در زمانى پديد آمد كه بنىاميه و بعد بنىعباس با اهلبيت(ع) مىجنگيدند و به تدريج به اختلافات فقهى و كلامى انجاميد.<ref>متن كتاب، ص49</ref> | #نویسنده بر اين نظر تأكيد كرده است كه اختلاف بين شيعه و سنى ريشه در اصول و اركان دين اسلام ندارد بلكه در زمانى پديد آمد كه بنىاميه و بعد بنىعباس با اهلبيت(ع) مىجنگيدند و به تدريج به اختلافات فقهى و كلامى انجاميد.<ref>متن كتاب، ص49</ref> | ||
#نویسنده با طرح اين پرسش كه تشيع از چه زمانى آغاز شد؟ چنين پاسخ داده است كه برخى مانند [[ابن خلدون]] و احمد امين مصرى گفتهاند كه تشيع بعد از رحلت پيامبر(ص) شروع شد. ولى چنين سخنى صحيح نيست و همانطور كه مورخانى ديگر مطرح كردهاند پيدايش تشيع در زمان خود پيامبر(ص) بود در زمانى كه ايشان مأمور به انذار خاندانش شد و آيه ''' "وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ" '''.<ref>شعراء/ 214</ref>بر او نازل گرديد. شیعیان و ديگر محققان از ساير مذاهب بر آن هستند كه تشيع در زمان پيامبر(ص) متولد شد و رسول اكرم(ص) خودش نهال تشيع را از راه احاديثى كه درباره منزلت على(ع) بيان كرد، در قلب يارانش كاشت.<ref>همان، ص65-66</ref> | #نویسنده با طرح اين پرسش كه تشيع از چه زمانى آغاز شد؟ چنين پاسخ داده است كه برخى مانند [[ابن خلدون]] و احمد امين مصرى گفتهاند كه تشيع بعد از رحلت پيامبر(ص) شروع شد. ولى چنين سخنى صحيح نيست و همانطور كه مورخانى ديگر مطرح كردهاند پيدايش تشيع در زمان خود پيامبر(ص) بود در زمانى كه ايشان مأمور به انذار خاندانش شد و آيه ''' "وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ" '''.<ref>شعراء/ 214</ref>بر او نازل گرديد. شیعیان و ديگر محققان از ساير مذاهب بر آن هستند كه تشيع در زمان پيامبر(ص) متولد شد و رسول اكرم(ص) خودش نهال تشيع را از راه احاديثى كه درباره منزلت على(ع) بيان كرد، در قلب يارانش كاشت.<ref>همان، ص65-66</ref> |
ویرایش