۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علم اخلاق اسلامی: ترجمه کتاب جامع السعادات' به 'علم اخلاق اسلامی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'مى آورد' به 'میآورد') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| سال نشر = | | سال نشر = | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02169AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =3 | | تعداد جلد =3 | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
مؤلف بر اين باور است كه مقصود از وضع قوانين و ارسال رسل، آن است كه آدميان از مرتبه حيوانات و شياطين بيرون آيند و به روضات عليين نايل شوند و اين مقصود تحقق نمىيابد مگر با رهايى (تخليه) از رذايل و آراسته شدن (تحليه) به فضائل اخلاقى. اين تزكيه، مشروط بر شناسايى خصلتهاى ويرانگر، خلق و خوى نجاتبخش و آشنايى با اسباب آنها و چگونگى درمان صفات مهلك اخلاقى است و چنين امرى همان حكمت حقيقى است كه خداوند، اهلش را ستوده و دانستن آن ضرورى است. اين حكمت راستين موجب حيات حقيقى و سعادت سرمدى است. از نظر مؤلف، حكماى گذشته به اندازه ادراك و انديشه خود، در جمعآورى، تدوين، نشر و تبيين اين علم، بسيار كوشيدهاند، اما با ظهور اسلام، نكتههاى اخلاقى بهتفصيل تبيين شد؛ بهطورىكه آنچه حكما و عرفاى بزرگ پيشين و غير ايشان از آيينها و اديان متعدد بيان كرده بودند، در مقايسه با آن، ناچيز مىنمود؛ جز اينكه آن تعاليم و معارف اخلاقى، بهصورت اخبار و روايات در جاهاى مختلف پراكنده بود و دست يافتن به آنها و فراگرفتن همه آنها براى همگان ميسر نبود، ناچار مىبايست بهصورت منظم در يك جا گردآورى مىشد تا دستيابى به همه آنها آسان باشد؛ ازاينرو، در جامع السعادات خلاصهاى از آنچه در شريعت وارد شده، آمده و گزيدهاى از آنچه اهل عرفان و حكمت در اين باره پرداختهاند، بدان افزوده شده است؛ مثلاً در تبيين نظرى فضيلت، از نظريه اعتدال و حد وسط [[ارسطو]]يى اقتباس كرده است و ديدگاه مؤلف در اين باره كاملاً [[ارسطو]]يى است، به اين معنا كه از نظر نراقى، فضيلت حد وسط است و تجاوز از آن، خواه بهسوى افراط باشد يا تفريط، به رذيلت مىانجامد. پس فضائل؛ يعنى حد وسطها و رذائل، اطراف آنها هستند. وسط، امرى معيّن است كه قابل تعدد و تكثر نيست، اما اطراف آن در شماره، نامتناهى است؛ بنابراین، فضيلت بهمثابه مركز دايره است و رذائل بهمثابه نقاطىاند كه از مركز به محيط قابل فرضند. | مؤلف بر اين باور است كه مقصود از وضع قوانين و ارسال رسل، آن است كه آدميان از مرتبه حيوانات و شياطين بيرون آيند و به روضات عليين نايل شوند و اين مقصود تحقق نمىيابد مگر با رهايى (تخليه) از رذايل و آراسته شدن (تحليه) به فضائل اخلاقى. اين تزكيه، مشروط بر شناسايى خصلتهاى ويرانگر، خلق و خوى نجاتبخش و آشنايى با اسباب آنها و چگونگى درمان صفات مهلك اخلاقى است و چنين امرى همان حكمت حقيقى است كه خداوند، اهلش را ستوده و دانستن آن ضرورى است. اين حكمت راستين موجب حيات حقيقى و سعادت سرمدى است. از نظر مؤلف، حكماى گذشته به اندازه ادراك و انديشه خود، در جمعآورى، تدوين، نشر و تبيين اين علم، بسيار كوشيدهاند، اما با ظهور اسلام، نكتههاى اخلاقى بهتفصيل تبيين شد؛ بهطورىكه آنچه حكما و عرفاى بزرگ پيشين و غير ايشان از آيينها و اديان متعدد بيان كرده بودند، در مقايسه با آن، ناچيز مىنمود؛ جز اينكه آن تعاليم و معارف اخلاقى، بهصورت اخبار و روايات در جاهاى مختلف پراكنده بود و دست يافتن به آنها و فراگرفتن همه آنها براى همگان ميسر نبود، ناچار مىبايست بهصورت منظم در يك جا گردآورى مىشد تا دستيابى به همه آنها آسان باشد؛ ازاينرو، در جامع السعادات خلاصهاى از آنچه در شريعت وارد شده، آمده و گزيدهاى از آنچه اهل عرفان و حكمت در اين باره پرداختهاند، بدان افزوده شده است؛ مثلاً در تبيين نظرى فضيلت، از نظريه اعتدال و حد وسط [[ارسطو]]يى اقتباس كرده است و ديدگاه مؤلف در اين باره كاملاً [[ارسطو]]يى است، به اين معنا كه از نظر نراقى، فضيلت حد وسط است و تجاوز از آن، خواه بهسوى افراط باشد يا تفريط، به رذيلت مىانجامد. پس فضائل؛ يعنى حد وسطها و رذائل، اطراف آنها هستند. وسط، امرى معيّن است كه قابل تعدد و تكثر نيست، اما اطراف آن در شماره، نامتناهى است؛ بنابراین، فضيلت بهمثابه مركز دايره است و رذائل بهمثابه نقاطىاند كه از مركز به محيط قابل فرضند. | ||
وى درباره حد وسط، بهعنوان فضيلت اخلاقى، بحث مفصّلى دارد و اجناس رذائل و فضائل اخلاقى را بهصورت انفرادى و | وى درباره حد وسط، بهعنوان فضيلت اخلاقى، بحث مفصّلى دارد و اجناس رذائل و فضائل اخلاقى را بهصورت انفرادى و انضمامیآورده و انواع آنها را ذكر كرده است، سپس هريك از انواع را با نظريه وسط و اطراف، بهدقت و بهگونهاى فراگير و بىسابقه تطبيق داده است. | ||
مؤلف بر اين باور بوده كه علماى اخلاق، فضائل و رذائل، ضبط آنها، بيان نحوه تداخل آنها و همچنين بحث درباره قوه عاملِ آنها را بهتفصيلى كه وى ذكر كرده، نياورده، بلكه به برخى از آنها اشاره كردهاند. | مؤلف بر اين باور بوده كه علماى اخلاق، فضائل و رذائل، ضبط آنها، بيان نحوه تداخل آنها و همچنين بحث درباره قوه عاملِ آنها را بهتفصيلى كه وى ذكر كرده، نياورده، بلكه به برخى از آنها اشاره كردهاند. |
ویرایش