۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مدعي' به 'مدعی') |
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
| سال نشر = 1383 ش | | سال نشر = 1383 ش | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE03949AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =6 | | چاپ =6 | ||
| شابک =964-6293-98-0 | | شابک =964-6293-98-0 | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
#:ب)- آنچه در اين كتاب آمده، گزيدهاى است از خاطرات گزارششده، نه همه آنها. | #:ب)- آنچه در اين كتاب آمده، گزيدهاى است از خاطرات گزارششده، نه همه آنها. | ||
#:ج)- در اين مجموعه خاطراتى را آوردهايم كه براى شخص گزارشگر اتفاق افتاده، يا او شاهد داستان بوده و يا شخص مورد وثوق و اطمينانى آن را نقل كرده است و در هر صورت حادثه در عصر حاضر به وقوع پيوسته است.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5621/1/5|ر.ک: مقدمه كتاب، ص5]]-[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5621/1/8|8]]</ref> | #:ج)- در اين مجموعه خاطراتى را آوردهايم كه براى شخص گزارشگر اتفاق افتاده، يا او شاهد داستان بوده و يا شخص مورد وثوق و اطمينانى آن را نقل كرده است و در هر صورت حادثه در عصر حاضر به وقوع پيوسته است.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5621/1/5|ر.ک: مقدمه كتاب، ص5]]-[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5621/1/8|8]]</ref> | ||
#بهترين و باارزشترين بركات سرزمين وحى، | #بهترين و باارزشترين بركات سرزمين وحى، پاکسازى آينه جان از غبارها و زنگارهاى آلودگى و نورانيّت بخشيدن بر دل است و اوج اين غبارزدايى و منوّر ساختن دل، ايّام حجّ است. با زدودن زنگارهاى آينه دل و كنار رفتن حجابهاى ظلمانىِ آلودگىها... ديده دل از حجابهاى نور مىگذرد و با تجلّى صاحب خانه بر آن، به معدن عظمت مىرسد. بديهى است اين بركت نصيب هركس نمىشود، همّتى والا مىخواهد و دلى عاشق؛ همّتى كه دل را از هر انگيزهاى، جز خدا، خالى كند و عشقى كه مشكلات سلوك را بر عاشق هموار سازد.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5621/1/12|متن كتاب، ص12]]-[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5621/1/13|13]]</ref> | ||
#بديهى است كه پذيرفتن امكان ديدار امام عصر - روحي له الفداء - بدين معنا نيست كه هركس مدعى ديدار شد، مىتوان او را تصديق كرد. بىترديد تصديقِ مطلق، مانند تكذيب مطلق ناروا است. مدعیان دروغگو و شياد بسيارند، سادهانديشى در اين باب، بهخصوص براى نوجوانان بسيار خطرناك است... يكى از مدعیان ارتباط با امام عصر(ع) در زمان حيات [[خمینی، روحالله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]](قده) با يكى از مسئولان بلندپايه جمهورى اسلامى تماس گرفته، مىگويد: پيغامى از حضرت بقيةاللَّه(ع) براى امام دارم كه بايد حضورى به ايشان عرض كنم. گويا آن مسئول بلندپايه باور كرده بود كه مدّعى راست مىگويد؛ لذا جريان را به اطلاع [[خمینی، روحالله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]](ره)]مىرساند. امام در پاسخ مىفرمايند: سه سؤال از وى بكنيد و بگوييد: اگر با ولى عصر(ع) ارتباط دارد، ابتدا پاسخ اين سؤالها را بياورد، بعد پيغام آن حضرت را بگويد: سؤال نخست: من يك چيزى را دوست دارم، آن چيست؟ سؤال دوم: چيزى را گم كردهام، كجاست؟ سؤال سوم: ربط حادث به قديم چگونه است؟ امّا مدّعى پاسخى نداشت و رسوا شد.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5621/1/84|ر.ک: همان، ص84]]-[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5621/1/85|85]]</ref> | #بديهى است كه پذيرفتن امكان ديدار امام عصر - روحي له الفداء - بدين معنا نيست كه هركس مدعى ديدار شد، مىتوان او را تصديق كرد. بىترديد تصديقِ مطلق، مانند تكذيب مطلق ناروا است. مدعیان دروغگو و شياد بسيارند، سادهانديشى در اين باب، بهخصوص براى نوجوانان بسيار خطرناك است... يكى از مدعیان ارتباط با امام عصر(ع) در زمان حيات [[خمینی، روحالله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]](قده) با يكى از مسئولان بلندپايه جمهورى اسلامى تماس گرفته، مىگويد: پيغامى از حضرت بقيةاللَّه(ع) براى امام دارم كه بايد حضورى به ايشان عرض كنم. گويا آن مسئول بلندپايه باور كرده بود كه مدّعى راست مىگويد؛ لذا جريان را به اطلاع [[خمینی، روحالله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران|امام خمينى]](ره)]مىرساند. امام در پاسخ مىفرمايند: سه سؤال از وى بكنيد و بگوييد: اگر با ولى عصر(ع) ارتباط دارد، ابتدا پاسخ اين سؤالها را بياورد، بعد پيغام آن حضرت را بگويد: سؤال نخست: من يك چيزى را دوست دارم، آن چيست؟ سؤال دوم: چيزى را گم كردهام، كجاست؟ سؤال سوم: ربط حادث به قديم چگونه است؟ امّا مدّعى پاسخى نداشت و رسوا شد.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5621/1/84|ر.ک: همان، ص84]]-[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5621/1/85|85]]</ref> | ||
#نویسنده، خاطرهاى را خودش نقل كرده است: آيتاللَّه بهاءالدينى بيمار بود. شنيده بودم كه ايشان موفق به زيارت امام عصر(عج) شدهاند. شب جمعه 27 فروردين 1371 همراه حضرت آيتاللَّه مشكينى (ابوالزوجه) به عيادتش رفتيم تا ضمن عيادت، اين موضوع را هم از ايشان بپرسيم. به محض اينكه در حضور ايشان نشستيم، پس از سلام و احوالپرسى، پيش از آنكه درباره تشرف ايشان به محضر بقيةاللَّه سؤال كنيم، ايشان فرمودند: «چند شب قبل، آقا امام زمان(ع) از همين در - اشاره كرد به سمت چپ اتاقى كه در حضور ايشان بوديم - آمدند و سلام پرمحتوايى كردند؛ سلامى كه با اين محتوا تاكنون نشنيده بودم و از آن در - اشاره به در ديگر اتاق - رفتند و من ديگر چيزى نفهميدم». سپس به دو نكته اشاره كردند: نخست: «من 60 سال است درانتظار اين معنى بودم». دوم: «وقتى در جلد دوازدهم بحار داستانهاى كسانى را كه حضرت را ديدهاند ملاحظه مىكردم، ديدم اين ديدارها در رابطه با مسائل مادى بوده و متوجه شدم كه مردم هنوز لياقت حكومت امام عصر(ع) را ندارند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5621/1/88|همان، ص88]]-[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5621/1/89|89]]</ref> | #نویسنده، خاطرهاى را خودش نقل كرده است: آيتاللَّه بهاءالدينى بيمار بود. شنيده بودم كه ايشان موفق به زيارت امام عصر(عج) شدهاند. شب جمعه 27 فروردين 1371 همراه حضرت آيتاللَّه مشكينى (ابوالزوجه) به عيادتش رفتيم تا ضمن عيادت، اين موضوع را هم از ايشان بپرسيم. به محض اينكه در حضور ايشان نشستيم، پس از سلام و احوالپرسى، پيش از آنكه درباره تشرف ايشان به محضر بقيةاللَّه سؤال كنيم، ايشان فرمودند: «چند شب قبل، آقا امام زمان(ع) از همين در - اشاره كرد به سمت چپ اتاقى كه در حضور ايشان بوديم - آمدند و سلام پرمحتوايى كردند؛ سلامى كه با اين محتوا تاكنون نشنيده بودم و از آن در - اشاره به در ديگر اتاق - رفتند و من ديگر چيزى نفهميدم». سپس به دو نكته اشاره كردند: نخست: «من 60 سال است درانتظار اين معنى بودم». دوم: «وقتى در جلد دوازدهم بحار داستانهاى كسانى را كه حضرت را ديدهاند ملاحظه مىكردم، ديدم اين ديدارها در رابطه با مسائل مادى بوده و متوجه شدم كه مردم هنوز لياقت حكومت امام عصر(ع) را ندارند.<ref>[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5621/1/88|همان، ص88]]-[[http://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/5621/1/89|89]]</ref> |
ویرایش