روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۶: خط ۳۶:


==ساختار==
==ساختار==
روش كار مؤلف، پس از ذكر مقدمه‌اى كوتاه در معانى و اقسام قرآن و بحثى در معناى تفسير و تأويل و استعاذه، اين است كه آيه يا آياتى از هر سوره را به ترتيب، از فاتحه تا ناس، آورده و به صورت زيرنويس و لفظ به لفظ به فارسى استوار و پاكيزه‌اى ترجمه كرده است. آنگاه از ابتدا، پس از ذكر بخشهاى كوتاهى از آيات، به تفسير و شرح لغوى و صرفى و نحوى و فقهى و كلامى آن پرداخته و در هر مورد، اقوال و آراى مفسران و نحويان و لغويان و فقها و متكلمان را با استفاده از منابع متقدم ذكر كرده است. اشاره‌هاى تاريخى و قصص و حكايات و تمثيلات و مباحث فقهى نيز در كتاب آمده است. مباحث تكرارى در آيات به موارد قبلى ارجاع شده است و خود مؤلف نيز به اين نكته اشاره دارد<ref>ج 1، ص 159</ref> مباحث ذوقى و ادبى و عرفانى هم بيش و كم در خلال بخشهاى تفسيرى مطرح شده است.
روش كار مؤلف، پس از ذكر مقدمه‌اى كوتاه در معانى و اقسام قرآن و بحثى در معناى تفسير و تأويل و استعاذه، اين است كه آيه يا آياتى از هر سوره را به ترتيب، از فاتحه تا ناس، آورده و به صورت زيرنويس و لفظ به لفظ به فارسى استوار و پاکيزه‌اى ترجمه كرده است. آنگاه از ابتدا، پس از ذكر بخشهاى كوتاهى از آيات، به تفسير و شرح لغوى و صرفى و نحوى و فقهى و كلامى آن پرداخته و در هر مورد، اقوال و آراى مفسران و نحويان و لغويان و فقها و متكلمان را با استفاده از منابع متقدم ذكر كرده است. اشاره‌هاى تاريخى و قصص و حكايات و تمثيلات و مباحث فقهى نيز در كتاب آمده است. مباحث تكرارى در آيات به موارد قبلى ارجاع شده است و خود مؤلف نيز به اين نكته اشاره دارد<ref>ج 1، ص 159</ref> مباحث ذوقى و ادبى و عرفانى هم بيش و كم در خلال بخشهاى تفسيرى مطرح شده است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۴۵: خط ۴۵:
زبان تفسير، چه در بخشهاى ترجمه و چه در بخشهاى تفسيرى، استوار و ادبى و در عين حال ساده است و جز در بخشهاى اندكى از مقدمه و پاره‌اى مباحث ذوقى و عرفانى از شيوه نثر مرسل پيروى مى‌كند. ترجمه آيات در نسخه‌هاى كهن يا نزدیک به زمان مؤلف، اصيل و حاوى مفردات و تعبيرات كهن و لهجه‌اى است و از جهات متعدد زبانى با زيرنويس آيات در ترجمه تفسير طبرى قابل مقايسه است.<ref>ناصح، ص 303-311</ref> اما اين ترجمه‌ها در نسخه‌هاى متأخر، بويژه از سده‌هاى نهم و دهم به بعد، دستخوش تغيير و تحريف شده و به نثر و زبان روزگار كاتبان نزدیک گرديده است. جنبه‌هاى ادبى و زبانى تفسير ابوالفتوح از جهات متعدد سزاوار توجه است.<ref>حقوقى، ج 2، ص 100-125</ref> برخى مختصات زبانى و گويشى كم‌نظير و مشخص كه احتمالاً متعلق به گويش قديم رى باشد، در كتاب ديده مى‌شود كه از نظر زبان شناسى اهميت دارد<ref>ياحقى، 1363 ش، ص 9-25؛ ساغروانيان، ص 82-90</ref>
زبان تفسير، چه در بخشهاى ترجمه و چه در بخشهاى تفسيرى، استوار و ادبى و در عين حال ساده است و جز در بخشهاى اندكى از مقدمه و پاره‌اى مباحث ذوقى و عرفانى از شيوه نثر مرسل پيروى مى‌كند. ترجمه آيات در نسخه‌هاى كهن يا نزدیک به زمان مؤلف، اصيل و حاوى مفردات و تعبيرات كهن و لهجه‌اى است و از جهات متعدد زبانى با زيرنويس آيات در ترجمه تفسير طبرى قابل مقايسه است.<ref>ناصح، ص 303-311</ref> اما اين ترجمه‌ها در نسخه‌هاى متأخر، بويژه از سده‌هاى نهم و دهم به بعد، دستخوش تغيير و تحريف شده و به نثر و زبان روزگار كاتبان نزدیک گرديده است. جنبه‌هاى ادبى و زبانى تفسير ابوالفتوح از جهات متعدد سزاوار توجه است.<ref>حقوقى، ج 2، ص 100-125</ref> برخى مختصات زبانى و گويشى كم‌نظير و مشخص كه احتمالاً متعلق به گويش قديم رى باشد، در كتاب ديده مى‌شود كه از نظر زبان شناسى اهميت دارد<ref>ياحقى، 1363 ش، ص 9-25؛ ساغروانيان، ص 82-90</ref>


تفسير روض الجنان نزدیک به دويست سال تفسيرنويسى فارسى و نزدیک به پانصد سال تفسيرنويسى عربى را پشت سر دارد، بنابراین طبيعى است كه از منابع تفسير پيش از خود سود برده باشد؛ با اين حال، كوچك‌ترين نشانه‌اى حاكى از استفاده‌ى او از تفاسير فارسى پيش از خود از قبيل ترجمه‌ى تفسير طبرى، تاج التراجم، سورآبادى، قرآن پاك، تفسير قرآن مجيد معروف به تفسير كيمبريج، در دست نيست. شايد او با وجود ميراث تفاسير عربى، خود را از رجوع به تفسيرهاى فارسى بى‌نياز مى‌ديده است.
تفسير روض الجنان نزدیک به دويست سال تفسيرنويسى فارسى و نزدیک به پانصد سال تفسيرنويسى عربى را پشت سر دارد، بنابراین طبيعى است كه از منابع تفسير پيش از خود سود برده باشد؛ با اين حال، كوچك‌ترين نشانه‌اى حاكى از استفاده‌ى او از تفاسير فارسى پيش از خود از قبيل ترجمه‌ى تفسير طبرى، تاج التراجم، سورآبادى، قرآن پاک، تفسير قرآن مجيد معروف به تفسير كيمبريج، در دست نيست. شايد او با وجود ميراث تفاسير عربى، خود را از رجوع به تفسيرهاى فارسى بى‌نياز مى‌ديده است.


نشانه‌هايى چون تصريح به نام و نقل آشكار مطالب، استفاده‌ى [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازى]] از اهمّ تفسيرهاى عربى پيشين اعم از شيعه و سنّى را اثبات مى‌كند. او در تفسير خود از بسيارى مفسران پيشين، از قبيل [[امام حسن عسکری(ع)]]، ابوالقاسم كعبى، ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى، ابوعلى جبايى و پسرش ابوهاشم جبايى، ابوبكر اصمّ، ابوالحسن رُمّانى، زجّاج، حسين بن فضل بجلى، ابواسحاق ثعلبى، فتّال نيشابورى و بويژه [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]]، نام برده و از تفسيرهاى آنان و به‌طور خاص از تفسير طبرى استفاده كرده است.<ref>ياحقى، 1369ش، ص 327-332</ref>
نشانه‌هايى چون تصريح به نام و نقل آشكار مطالب، استفاده‌ى [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازى]] از اهمّ تفسيرهاى عربى پيشين اعم از شيعه و سنّى را اثبات مى‌كند. او در تفسير خود از بسيارى مفسران پيشين، از قبيل [[امام حسن عسکری(ع)]]، ابوالقاسم كعبى، ابومسلم محمد بن بحر اصفهانى، ابوعلى جبايى و پسرش ابوهاشم جبايى، ابوبكر اصمّ، ابوالحسن رُمّانى، زجّاج، حسين بن فضل بجلى، ابواسحاق ثعلبى، فتّال نيشابورى و بويژه [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]]، نام برده و از تفسيرهاى آنان و به‌طور خاص از تفسير طبرى استفاده كرده است.<ref>ياحقى، 1369ش، ص 327-332</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش