۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هندي' به 'هندی') |
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
مسكويه با وزيران و اميران آل بويه در امور ديوانى، از گنجورى كتابخانهها و گنجورى مالى تا مصاحبت و نديمى و رسالت و داد و ستد در زمينۀ علوم و ادب، پيوندى استوار داشته و از همين رو، عمدۀ سالهاى عمر خويش را در شهرهاى مختلف از جمله رى، بغداد، شيراز و اصفهان گذرانده است. بى گمان طلب علم نيز در اين جا به جاييها دخيل بوده است. | مسكويه با وزيران و اميران آل بويه در امور ديوانى، از گنجورى كتابخانهها و گنجورى مالى تا مصاحبت و نديمى و رسالت و داد و ستد در زمينۀ علوم و ادب، پيوندى استوار داشته و از همين رو، عمدۀ سالهاى عمر خويش را در شهرهاى مختلف از جمله رى، بغداد، شيراز و اصفهان گذرانده است. بى گمان طلب علم نيز در اين جا به جاييها دخيل بوده است. | ||
مسكويه اصلا از رى بود (نك: خوانسارى، 254/1) و شايد بتوان گفت كه حدود دو دهۀ نخستين عمر خود را (320-340 ق) در رى زيسته است. سپس به بويهيان بغداد پيوست و حدود 12 سال مصاحب و نديم خاص ابومحمد مهلبى، وزير معزالدوله بود (ابوعلى، تجارب، چ قاهره، 124/2؛ ابوسليمان، 346-347). آنگاه 7 سال (353-360 ق) در خدمت و مصاحبت ابوالفضل ابن عميد، وزير ركن الدولۀ بويهى زيست و خازن كتابخانۀ او در رى بود (ابوعلى، همان، 276/2؛ ابوسليمان، 347). از آن پس ظاهرا به خدمت ابوالفتح ابن عميد، وزير ركنالدوله و مؤيدالدوله پيوست و چون ابوالفتح به قتل رسيد، مسكويه از خدمت به [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]]، وزير جديد مؤيدالدوله سر باز زد (ثعالبى، تتمة، همانجا). سابقۀ تيرگى روابط و رقابت ميان مسكويه و [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] را در برخورد غير دوستانهاى كه در مجلس ابن عميد و در حضور مؤيدالدوله-كه با صاحب به رى آمده بود-گذشته و ابوحيان آن را نقل كرده است، مىتوان ديد (مثالب، 306). مسكويه حتى پس از مرگ [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] نيز دل از او | مسكويه اصلا از رى بود (نك: خوانسارى، 254/1) و شايد بتوان گفت كه حدود دو دهۀ نخستين عمر خود را (320-340 ق) در رى زيسته است. سپس به بويهيان بغداد پيوست و حدود 12 سال مصاحب و نديم خاص ابومحمد مهلبى، وزير معزالدوله بود (ابوعلى، تجارب، چ قاهره، 124/2؛ ابوسليمان، 346-347). آنگاه 7 سال (353-360 ق) در خدمت و مصاحبت ابوالفضل ابن عميد، وزير ركن الدولۀ بويهى زيست و خازن كتابخانۀ او در رى بود (ابوعلى، همان، 276/2؛ ابوسليمان، 347). از آن پس ظاهرا به خدمت ابوالفتح ابن عميد، وزير ركنالدوله و مؤيدالدوله پيوست و چون ابوالفتح به قتل رسيد، مسكويه از خدمت به [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]]، وزير جديد مؤيدالدوله سر باز زد (ثعالبى، تتمة، همانجا). سابقۀ تيرگى روابط و رقابت ميان مسكويه و [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] را در برخورد غير دوستانهاى كه در مجلس ابن عميد و در حضور مؤيدالدوله-كه با صاحب به رى آمده بود-گذشته و ابوحيان آن را نقل كرده است، مىتوان ديد (مثالب، 306). مسكويه حتى پس از مرگ [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] نيز دل از او پاک نداشت و در شعر خود او را نكوهيده است (ثعالبى، همان، 100/1). | ||
ابوعلى سپس در شيراز به عضدالدوله، سلطان بزرگ آل بويه، پيوست و در زمرۀ نديمان و رسولان او در آمد و خازن كتابخانه و بيت المال وى شد و تا عضدالدوله درگذشت، بر همين شغل بود (ابوسليمان، همانجا؛ امين، 159/3). همۀ مصنفات زمان در كتابخانۀ او گرد آمده بود (مقدسى، 449). او خود نيز به گنجورى مالى براى عضدالدوله اشارهاى كرده و تجارب الامم را به نام او نوشته و در مقدمۀ آن خود را از كارگزاران ويژۀ او خوانده است (چ تهران، 51/1 -53). عضدالدوله در سراى خود جايى را كه نزديك خويش بود، به انجمن حكيمان و فيلسوفان اختصاص داد تا به گفت و گوهاى علمى بپردازند (همان، چ قاهره، 408/2). او خود نيز از اعضاى برجستۀ آن انجمن بود. | ابوعلى سپس در شيراز به عضدالدوله، سلطان بزرگ آل بويه، پيوست و در زمرۀ نديمان و رسولان او در آمد و خازن كتابخانه و بيت المال وى شد و تا عضدالدوله درگذشت، بر همين شغل بود (ابوسليمان، همانجا؛ امين، 159/3). همۀ مصنفات زمان در كتابخانۀ او گرد آمده بود (مقدسى، 449). او خود نيز به گنجورى مالى براى عضدالدوله اشارهاى كرده و تجارب الامم را به نام او نوشته و در مقدمۀ آن خود را از كارگزاران ويژۀ او خوانده است (چ تهران، 51/1 -53). عضدالدوله در سراى خود جايى را كه نزديك خويش بود، به انجمن حكيمان و فيلسوفان اختصاص داد تا به گفت و گوهاى علمى بپردازند (همان، چ قاهره، 408/2). او خود نيز از اعضاى برجستۀ آن انجمن بود. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
ابوعلى با حكيمان، دانشمندان و اديبان عصر خويش داد و ستد علمى و پيوند مهر و كين داشته است. از آن ميان، ابوسليمان سجستانى (د پس از 391 ق)، مسكويه را از اعيان زمان دانسته و او را بسى ارج نهاده است. وى در صفوان الحكمة كه آن را در حيات مسكويه و دربارۀ مردان علم و حكمت نوشته، از آنچه در باب مسكويه در حد گنجايش آن كتاب ذكر كرده، خشنود نبوده و وعده داده است تا رسالهاى جداگانه كه بتواند همۀ «شنيدهها و ديدههاى خود را در سيرت نيكو و اخلاق | ابوعلى با حكيمان، دانشمندان و اديبان عصر خويش داد و ستد علمى و پيوند مهر و كين داشته است. از آن ميان، ابوسليمان سجستانى (د پس از 391 ق)، مسكويه را از اعيان زمان دانسته و او را بسى ارج نهاده است. وى در صفوان الحكمة كه آن را در حيات مسكويه و دربارۀ مردان علم و حكمت نوشته، از آنچه در باب مسكويه در حد گنجايش آن كتاب ذكر كرده، خشنود نبوده و وعده داده است تا رسالهاى جداگانه كه بتواند همۀ «شنيدهها و ديدههاى خود را در سيرت نيكو و اخلاق پاک» مسكويه در بر گيرد، بپردازد (ص 346- 347). | ||
رفتار ابوحيان توحيدى با مسكويه، همچون با ديگر دوستان فرزانهاش، ضد و نقيض بود: گاه خشنود و ستاينده، گاه ناخشنود و نكوهنده. گاه مسكويه را به بخل و دورويى با خويشتن (مثالب، 18- 19)، گنگى، تك روى، سود نبردن از فرصت حضور ابوسليمان در رى و كوشش در راه باطل دست يافتن به كيميا، شيفتگى به نوشتههاى [[رازی، محمد بن زکریا|محمد بن زكرياى رازى]] و به هدر دادن روزهاى عمر، سود نبردن از اقامت 5 سالۀ ابوالحسن عامرى در رى و نهادن وقت و توان و دل در خدمت سلطان و بخل به دانگ و قيراط و تكۀ نان و جامۀ كهنه، متهم مىكند و در عين حال شعر او را به زيبايى و لفظ او را به | رفتار ابوحيان توحيدى با مسكويه، همچون با ديگر دوستان فرزانهاش، ضد و نقيض بود: گاه خشنود و ستاينده، گاه ناخشنود و نكوهنده. گاه مسكويه را به بخل و دورويى با خويشتن (مثالب، 18- 19)، گنگى، تك روى، سود نبردن از فرصت حضور ابوسليمان در رى و كوشش در راه باطل دست يافتن به كيميا، شيفتگى به نوشتههاى [[رازی، محمد بن زکریا|محمد بن زكرياى رازى]] و به هدر دادن روزهاى عمر، سود نبردن از اقامت 5 سالۀ ابوالحسن عامرى در رى و نهادن وقت و توان و دل در خدمت سلطان و بخل به دانگ و قيراط و تكۀ نان و جامۀ كهنه، متهم مىكند و در عين حال شعر او را به زيبايى و لفظ او را به پاکيزگى مىستايد (الامتاع، 35/1-36، قس: 136/1، 39/2، مثالب، 18، 228) و گاه 175 مسأله از مسائل بغرنج فلسفى، علمى و ادبى خود را در رسالههايى گرد مىآورد و براى مسكويه مىفرستد و پاسخ آنها را فروتنانه و شاگردانه و با ستايش آگاهانه، از او مىخواهد و او را «گنجينۀ دانشهاى شگفت و اسرار حكمت» مىخواند (براى نمونه، نك: «الهوامل»، 315، قس: المقابسات، 387، تعليق ابوحيان در پايان نقل «عهد» مسكويه، نك: بخش آثار يافت نشده در همين مقاله)، ولى مسكويه در برابر كژخوييها و بدگوييهاى او با وى سخن به شكيبايى و مهر و همدردى مىگويد (نك: «الشوامل»، 1-3). | ||
ابوبكر خوارزمى نيز از ديگر نزديكان ابوعلى بود (نك: ابوبكر، 161). اما بديعالزمان همدانى كه با معاصران وى، از جمله ابوبكر خوارزمى، سر خصومت داشته (ياقوت، ادبا، 166/2)، ابوعلى را آماج حملات خود قرار نداده و حتى در برابر او سر تعظيم فرود آورده است. ميان او و ابوعلى دوستى بود و سپس تيرگى پيش آمد. بديعالزمان رسالهاى پرداخت و در آن بيتهايى سرود كه سراسر فروتنى و پوزش بود. نامۀ وى و پاسخ ابوعلى عمق دوستى آن دو را نشان مىدهد (همان، 11/5-17). | ابوبكر خوارزمى نيز از ديگر نزديكان ابوعلى بود (نك: ابوبكر، 161). اما بديعالزمان همدانى كه با معاصران وى، از جمله ابوبكر خوارزمى، سر خصومت داشته (ياقوت، ادبا، 166/2)، ابوعلى را آماج حملات خود قرار نداده و حتى در برابر او سر تعظيم فرود آورده است. ميان او و ابوعلى دوستى بود و سپس تيرگى پيش آمد. بديعالزمان رسالهاى پرداخت و در آن بيتهايى سرود كه سراسر فروتنى و پوزش بود. نامۀ وى و پاسخ ابوعلى عمق دوستى آن دو را نشان مىدهد (همان، 11/5-17). |
ویرایش