۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
نویسنده هنگام تدوين شرح احوال كسان، بر خود فرض كرده است كه تنها زندگىنامه و آثار آنان را بنويسد و ديگر به شرح و تفسير نپردازد. بااينهمه گاه ناچار شده است كه به نقد و مقايسه آنها دست زند و وجوه بلاغى و ارزش ادبى آنها را، بهخصوص در زمينه «سرقات» باز نمايد و در اين كار از آثار ديگران نيز بهره گرفته است.<ref>همان</ref> | نویسنده هنگام تدوين شرح احوال كسان، بر خود فرض كرده است كه تنها زندگىنامه و آثار آنان را بنويسد و ديگر به شرح و تفسير نپردازد. بااينهمه گاه ناچار شده است كه به نقد و مقايسه آنها دست زند و وجوه بلاغى و ارزش ادبى آنها را، بهخصوص در زمينه «سرقات» باز نمايد و در اين كار از آثار ديگران نيز بهره گرفته است.<ref>همان</ref> | ||
وى گاه از حد انتقادهاى مادى شعر فراتر رفته و به مفاهيم كلى آنها نيز پرداخته است؛ مثلاً تحت تأثير عقايد مذهبى خويش، شعر ابوالعلاء معرى و شاعرى سميسر نام را از آن سبب كه از آيين شريعت بهدور است، به باد انتقاد گرفته است. ظاهراً اين اعتقاد و اخلاق پاكدينى موجب شده است كه وى از آن نوع هجاى هرزه نازيبا كه در نقائض جرير و فرزدق مىبينيم، بهكلى روى برتابد و حتى بر ثعالبى كه چنين | وى گاه از حد انتقادهاى مادى شعر فراتر رفته و به مفاهيم كلى آنها نيز پرداخته است؛ مثلاً تحت تأثير عقايد مذهبى خويش، شعر ابوالعلاء معرى و شاعرى سميسر نام را از آن سبب كه از آيين شريعت بهدور است، به باد انتقاد گرفته است. ظاهراً اين اعتقاد و اخلاق پاكدينى موجب شده است كه وى از آن نوع هجاى هرزه نازيبا كه در نقائض جرير و فرزدق مىبينيم، بهكلى روى برتابد و حتى بر ثعالبى كه چنين هجاهایى را نقل كرده، خرده بگيرد و بپندارد كه لاجرم گناه آن بر گردن وى باقى خواهد ماند، اما وى در آن هجاى متين و مؤثر كه خود آن را «هجاء الأشراف» خوانده، البته عيبى نمىبيند.<ref>همان</ref> | ||
نثر سجعآميز و پرتكلف نویسنده دلالت آشكارى بر اطلاع وسيع و علاقه شديد وى به صنايع لفظى دارد. او خود نيز به اين امر تصريح كرده، مىگويد: «بديع، ابزار سنجش شعر است». بدين سبب در بيشتر | نثر سجعآميز و پرتكلف نویسنده دلالت آشكارى بر اطلاع وسيع و علاقه شديد وى به صنايع لفظى دارد. او خود نيز به اين امر تصريح كرده، مىگويد: «بديع، ابزار سنجش شعر است». بدين سبب در بيشتر جاهایى كه به نقد و بررسى اشعار و مقايسه ميان آنها مىپردازد، از مقياسهاى بديعى بهره مىگيرد.<ref>همان</ref> | ||
شايد همين توجه عام به صنعت و بلاغت - كه آن هم از ارمغانهاى مشرقزمين بود - موجب شده كه وى، بهرغم آنهمه اشتياق به دستاوردهاى خاص اندلس، از آوردن موشحات در ميان اشعار كلاسيك عرب خوددارى كند؛ زيرا آنها «در عروضهاى غير معمول ساخته شدهاند» و «اوزان آنها كه غالباً در | شايد همين توجه عام به صنعت و بلاغت - كه آن هم از ارمغانهاى مشرقزمين بود - موجب شده كه وى، بهرغم آنهمه اشتياق به دستاوردهاى خاص اندلس، از آوردن موشحات در ميان اشعار كلاسيك عرب خوددارى كند؛ زيرا آنها «در عروضهاى غير معمول ساخته شدهاند» و «اوزان آنها كه غالباً در عروضهایى غير از عروض شعر عرب است، در دايره اهداف اين كتاب نمىگنجد».<ref>همان</ref> | ||
الذخيرة علاوه بر جنبه ادبى، از اهميت تاريخى وسيعى نيز برخوردار است؛ زيرا كتاب هم شرح حال انبوهى از خلفا و وزيران و اميران را در بر دارد و هم به رابطه شاعران و كاتبان با دربارهاى اندلس و حوادث تاريخى اشاره كرده است. اين كار نه بر حسب تصادف، كه به عمد و از سر هوشيارى صورت گرفته است؛ زيرا او خود گويد كه: «برخى از | الذخيرة علاوه بر جنبه ادبى، از اهميت تاريخى وسيعى نيز برخوردار است؛ زيرا كتاب هم شرح حال انبوهى از خلفا و وزيران و اميران را در بر دارد و هم به رابطه شاعران و كاتبان با دربارهاى اندلس و حوادث تاريخى اشاره كرده است. اين كار نه بر حسب تصادف، كه به عمد و از سر هوشيارى صورت گرفته است؛ زيرا او خود گويد كه: «برخى از محنتهایى را كه گريبانگير سده 5ق بوده، شرح كرده و پرده از روى فتنههاى آن برگرفته است...». نویسنده بااينهمه دانش و هوش، جانب فروتنى را رها نكرده، مىگويد كه او چيز بديع و غريبى نياورده و ادعا نمىكند كه طرحى نو درافكنده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش