پرش به محتوا

موسوعة مصطلحات صدرالدين الشيرازي: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۵: خط ۴۵:


#نویسنده، مباحث كتاب را با واژه‌هاى «ابتداء»، «ابتداء خلق» و «ابتداء للشيئ» و «ابتلاء»<ref>متن كتاب، ص1</ref>، شروع كرده و آنگاه با واژه‌هاى ديگرى همانند «البارئ الأول» و «البارئ»، «باطن الإنسان» و «بدن» و... ادامه داده<ref>همان، ص182</ref> و با «يوم‌الدين»، «يوم الفتح» و «يوم القيامة و يوم القضاء»<ref>همان، ص1250</ref> به پايان رسانده است.
#نویسنده، مباحث كتاب را با واژه‌هاى «ابتداء»، «ابتداء خلق» و «ابتداء للشيئ» و «ابتلاء»<ref>متن كتاب، ص1</ref>، شروع كرده و آنگاه با واژه‌هاى ديگرى همانند «البارئ الأول» و «البارئ»، «باطن الإنسان» و «بدن» و... ادامه داده<ref>همان، ص182</ref> و با «يوم‌الدين»، «يوم الفتح» و «يوم القيامة و يوم القضاء»<ref>همان، ص1250</ref> به پايان رسانده است.
#نویسنده به نقل از بعضى از آثار حكيم [[ملا صدراى شيرازى]] براى توضيح معناى طهارت چنين نوشته است: علم قرآن، همان‌گونه‌كه خداى تعالى فرموده: {{متن قرآن|لاَ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ|سوره=واقعه|آیه=79}}، علمى است كه آن را جز اهل طهارت و تقديس و تجرد و تنزيه لمس نمى‌كنند؛ چون مراد به اين طهارت، شستن صورت و ريش و پاك كردن لباس و بدن نيست، بلكه مقصود پاك‌سازى قلب از آلودگى شهوت و غضب و جداسازى او از عقايد فاسد، نجاسات كفر، تشبيه، تجسيم، تعطيل، حلول، اتحاد، انكار معاد، حشر ارواح، اجساد و مانند آن است<ref>همان، ص555</ref>
#نویسنده به نقل از بعضى از آثار حكيم [[ملا صدراى شيرازى]] براى توضيح معناى طهارت چنين نوشته است: علم قرآن، همان‌گونه‌كه خداى تعالى فرموده: {{متن قرآن|لاَ يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ|سوره=واقعه|آیه=79}}، علمى است كه آن را جز اهل طهارت و تقديس و تجرد و تنزيه لمس نمى‌كنند؛ چون مراد به اين طهارت، شستن صورت و ريش و پاک كردن لباس و بدن نيست، بلكه مقصود پاک‌سازى قلب از آلودگى شهوت و غضب و جداسازى او از عقايد فاسد، نجاسات كفر، تشبيه، تجسيم، تعطيل، حلول، اتحاد، انكار معاد، حشر ارواح، اجساد و مانند آن است<ref>همان، ص555</ref>
#همچنين نویسنده براى توضيح معناى وجود معلول، چنين نوشته است: وجود معلول متقوم و وابسته به وجود علتش است. اين وابستگى، همانند ارتباط «نقص و تمام» و «ضعف و قوت» و «امكان و وجوب» است. وجود معلول در نزد مشائيان متقوم و وابسته به علت اوست و آن را از نظر ماهيتش بدون نظر به علتش نمى‌توان تصور كرد تا چه برسد به آنكه در خارج حاصل شود و عدم نپذيرد، بلكه عدم از اين حيثيت (ماهيت) لازمه معلول است<ref>همان، ص1216</ref>
#همچنين نویسنده براى توضيح معناى وجود معلول، چنين نوشته است: وجود معلول متقوم و وابسته به وجود علتش است. اين وابستگى، همانند ارتباط «نقص و تمام» و «ضعف و قوت» و «امكان و وجوب» است. وجود معلول در نزد مشائيان متقوم و وابسته به علت اوست و آن را از نظر ماهيتش بدون نظر به علتش نمى‌توان تصور كرد تا چه برسد به آنكه در خارج حاصل شود و عدم نپذيرد، بلكه عدم از اين حيثيت (ماهيت) لازمه معلول است<ref>همان، ص1216</ref>
#همچنين نویسنده براى توضيح معناى اهل يمين چنين نوشته است: اهل يمين همان اهل سلوك و عمل و ابرار هستند و بر حسب اعمالشان مراتبى دارند و براى آنان درجاتى در ثوابشان بر حسب درجات بهشت وجود دارد؛ {{متن قرآن|وَ لِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ|سوره=الأحقاف|آیه=19}}و<ref>همان، ص163</ref>
#همچنين نویسنده براى توضيح معناى اهل يمين چنين نوشته است: اهل يمين همان اهل سلوك و عمل و ابرار هستند و بر حسب اعمالشان مراتبى دارند و براى آنان درجاتى در ثوابشان بر حسب درجات بهشت وجود دارد؛ {{متن قرآن|وَ لِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ|سوره=الأحقاف|آیه=19}}و<ref>همان، ص163</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش