پرش به محتوا

الحجج البالغة علی تجرد النفس الناطقة: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۰: خط ۳۰:




ايشان ابتداء غير جسمانى بودن نفس را ثابت مى‌كند كه نفس جوهرى است مجرد از ماده و احكام آن سپس تجرد برزخى نفس را در مقام خيال مبرهن مى‌كند. بدين بيان كه جوهرى است كه نه در محلّى از بدن و اعضاى آن قائم است و نه در جهتى از جهات اين عالم طبيعى موجود است، بلكه قوّۀ خيال از اين عالم طبيعى مجرد است، در عالم جوهرى متوسّط بين عالم مفارقات عقلى و عالم طبیعیّات مادّى واقع است و بسيارى از ادلّه كه بر تجرّد نفس دلالت مى‌كنند، به اين نحو از تجرّد نظر دارند، در اين ادلّه اشباح و مقادير بدون ماده طبيعى مى‌باشند و اين اشباح و مقادير در صقع نفس متحقق‌اند، زيرا آنها از مدركات نفس‌اند و مدركات نفس همگى به نحو تحقق فعل به فاعل و منتشى به منشىء در ذات نفس متحقّق مى‌باشند، به وسيله اين ادله به اثبات مى‌رسد كه نفس را در مقام خيال كه مثال نفس است و از آن تحت عنوان مثال متّصل تعبير مى‌كنند، تجرّدى است غير تام و اين تجرّد را تجرّد برزخى و نيز تجرّد خيالى نامند، بعد از اثبات تجرّد برزخى نفس نوبت به براهين تجرّد تام عقلى مى‌رسد، تمامى براهين شيخ در كتاب نفس شفاء در تجرد عقلى نفس است. در آن جا برهانى براى تجرّد خيال نياورده است، بلكه اصرار بر مادى بودن قوّۀ خيال نموده است، اگر چه در نهايت امر تجرّد خيال را قبول كرده است.
ايشان ابتداء غير جسمانى بودن نفس را ثابت مى‌كند كه نفس جوهرى است مجرد از ماده و احكام آن سپس تجرد برزخى نفس را در مقام خيال مبرهن مى‌كند. بدين بيان كه جوهرى است كه نه در محلّى از بدن و اعضاى آن قائم است و نه در جهتى از جهات اين عالم طبيعى موجود است، بلكه قوّۀ خيال از اين عالم طبيعى مجرد است، در عالم جوهرى متوسّط بين عالم مفارقات عقلى و عالم طبیعیّات مادّى واقع است و بسيارى از ادلّه كه بر تجرّد نفس دلالت مى‌كنند، به اين نحو از تجرّد نظر دارند، در اين ادلّه اشباح و مقادير بدون ماده طبيعى مى‌باشند و اين اشباح و مقادير در صقع نفس متحقق‌اند، زيرا آنها از مدركات نفس‌اند و مدركات نفس همگى به نحو تحقق فعل به فاعل و منتشى به منشىء در ذات نفس متحقّق مى‌باشند، به وسيله اين ادله به اثبات مى‌رسد كه نفس را در مقام خيال كه مثال نفس است و از آن تحت عنوان مثال متّصل تعبير مى‌كنند، تجرّدى است غير تام و اين تجرّد را تجرّد برزخى و نيز تجرّد خيالى نامند، بعد از اثبات تجرّد برزخى نفس نوبت به براهين تجرّد تام عقلى مى‌رسد، تمامى براهين شيخ در كتاب نفس شفاء در تجرد عقلى نفس است. در آن جا برهانى براى تجرّد خيال نياورده است، بلكه اصرار بر مادى بودن قوّۀ خيال نموده است، اگر چه در نهایت امر تجرّد خيال را قبول كرده است.


[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] در مرحله دهم اسفار دربارۀ تجرّد برزخى نفس سخن گفته و چهار حجت در اثبات آن آورده است.
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] در مرحله دهم اسفار دربارۀ تجرّد برزخى نفس سخن گفته و چهار حجت در اثبات آن آورده است.
خط ۴۸: خط ۴۸:
باب سوّم:
باب سوّم:


درباره اثبات تجرّد قوه عاقله است و شامل نوزده دليل است كه عمدتاً از منابع زير استفاده شده است. 1-فصوص الحكم فارابى 2-هياكل النور شيخ شهاب‌الدينسهروردى 3-اسفار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] 4-رسائل الكندى الفلسفيه 5-طهارة الاعراق [[مسکویه، احمد بن محمد|ابن مسكويه]] 6-اخوان الصفاء 7-نزهة الارواح شهرزورى 8-طبقات الاطباء و الحكماء ابن جلجل 9-فتوحات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] 10-شواهد الربوبيه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] 11-المباحث المشرقيه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] 12-مباحثات [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] 13-النفس من كتاب الشفاء [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] 14-المنقبر نوشته ابوالبركات بغدادى 15-شرح اشارات خواجۀ طوسى 16-اسرار الحكم [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] 17-كلمة العين [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|كاتبى قزوينى]] 18-شرح منظومۀ [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] 19-رسالۀ سعادت [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] 20-شرح تجريد فارسی به قلم علامه [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانى]] 21-كشكول و اربعين [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] و همچنين ساير منابع كه استاد از آنها استفاده نموده است.
درباره اثبات تجرّد قوه عاقله است و شامل نوزده دليل است كه عمدتاً از منابع زير استفاده شده است. 1-فصوص الحكم فارابى 2-هياكل النور شيخ شهاب‌الدينسهروردى 3-اسفار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] 4-رسائل الكندى الفلسفيه 5-طهارة الاعراق [[مسکویه، احمد بن محمد|ابن مسكويه]] 6-اخوان الصفاء 7-نزهة الارواح شهرزورى 8-طبقات الاطباء و الحكماء ابن جلجل 9-فتوحات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] 10-شواهد الربوبيه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] 11-المباحث المشرقيه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] 12-مباحثات [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] 13-النفس من كتاب الشفاء [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] 14-المنقبر نوشته ابوالبركات بغدادى 15-شرح اشارات خواجۀ طوسى 16-اسرار الحكم [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] 17-كلمة العين [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|كاتبى قزوينى]] 18-شرح منظومۀ [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] 19-رسالۀ سعادت [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] 20-شرح تجريد فارسی به قلم علامه [[شعرانی، ابوالحسن|شعرانى]] 21-كشكول و اربعين [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]] و همچنين ساير منابع كه استاد از آنها استفاده نموده است.


باب چهارم:
باب چهارم:


درباره مقام فوق تجرّد عقلى صحبت مى‌كند و اين كه انسان مقام لا يقفى دارد و از جمله چيزهايى كه ما را به اين مطلب رهنمون مى‌شود روايات زير است كه از رسول اكرم(ص) وارد شده است، يكى: «ما من مخلوق الا و صورته تحت العرش» و ديگرى «قلب المومن عرش اللّه الاعظم» هم‌چنين قول حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] كه فرمود: «كل وعاء يضيق بما جعل فيه الاّ وعاء العلم فانه يتسع به» به نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] براى نفس انسانى در مقام هويت و نظام هستى درجه معينى وجود ندارد، بلكه او داراى مقامات و درجات مختلفى است و در هر عالمى صورت خاصّى دارد. استاد از اين كلمات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] مقام فوق تجرّدى انسان را استنباط مى‌كنند، ايشان سخنان ديگرى را هم نقل مى‌كنند كه از بزرگان حكمت و عرفان بيان شده است.
درباره مقام فوق تجرّد عقلى صحبت مى‌كند و اين كه انسان مقام لا يقفى دارد و از جمله چيزهایى كه ما را به اين مطلب رهنمون مى‌شود روايات زير است كه از رسول اكرم(ص) وارد شده است، يكى: «ما من مخلوق الا و صورته تحت العرش» و ديگرى «قلب المومن عرش اللّه الاعظم» هم‌چنين قول حضرت [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] كه فرمود: «كل وعاء يضيق بما جعل فيه الاّ وعاء العلم فانه يتسع به» به نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] براى نفس انسانى در مقام هويت و نظام هستى درجه معينى وجود ندارد، بلكه او داراى مقامات و درجات مختلفى است و در هر عالمى صورت خاصّى دارد. استاد از اين كلمات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] مقام فوق تجرّدى انسان را استنباط مى‌كنند، ايشان سخنان ديگرى را هم نقل مى‌كنند كه از بزرگان حكمت و عرفان بيان شده است.


باب پنجم:
باب پنجم:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش