پرش به محتوا

روزنامه اخبار مشروطیت و انقلاب ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مى‌كردند' به 'می‌كردند'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'مى‌كردند' به 'می‌كردند')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۵: خط ۲۵:
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =18185
| کتابخانۀ دیجیتال نور =18185
| کتابخوان همراه نور =14324
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۵۲: خط ۵۳:
نویسنده كه از ديوانيان عصر قاجار است، به ضوابط دستور زبان و قواعد املايى توجه كافى ندارد. چنان‌كه مى‌دانيم در آن دوره، اغلاط املايى در نوشته‌هاى معمولى، بسيار ديده مى‌شود. مصحح كتاب، به اكثر اين اشتباهات در ذيل صفحات اشاره كرده و در چند مورد براى سهل شدن قرائت متن، كلماتى را ميان [] قرار داده و به متن الحاق كرده است.
نویسنده كه از ديوانيان عصر قاجار است، به ضوابط دستور زبان و قواعد املايى توجه كافى ندارد. چنان‌كه مى‌دانيم در آن دوره، اغلاط املايى در نوشته‌هاى معمولى، بسيار ديده مى‌شود. مصحح كتاب، به اكثر اين اشتباهات در ذيل صفحات اشاره كرده و در چند مورد براى سهل شدن قرائت متن، كلماتى را ميان [] قرار داده و به متن الحاق كرده است.


با اين اوصاف، شيوه نگارش اين دست‌به‌قلم غيرحرفه‌اى، به‌قدرى شيرين است كه از يك پيك نيك معمولى، يك گزارش بسيار شادى‌بخش و خواندنى ساخته است: «روز يك‌شنبه، 3 ربيع‌الاول (سال 1321ش، حدود 7 خرداد)، جمعى از صبح، عازم تفريح گشته و متفقاً عزم سليمانيه را نموده و تهيه ناهارى را ديده و احمال و اثقال را بر الاغى حمل نموده و روانه گشتند و اسامى سياحان از قرار مسطور است: ميرزا انچوچك، كچول فندرسكى و ميرزا انتيرك و ميرزا عمو و ميرزا صامت و ميرزا مجنون كه به ميرزا سنج هم مشهور است و ميرزا سرخاب‌مال و جناب صدر‌الدوله و از آلات طرب، تارى هم همراه داشتند. در نهايت خوبى و خرمى، دو و نيم از دسته گذشته در سليمانيه نزول فرمودند و عمو صامت اتفاق كرده ماء اللحم را علم نموده، بعضى‌ها... استعمال مى‌كردند و فكر يخ افتاده. ميرزا انچوچك، دامن همت به كمر بسته و قد مردى را علم نموده، سوار بر يعفور گشته، تشريف بردند و سايرين مشغول به كارهاى خود گشتند. مقارن ظهر، ميرزا انچوچك وارد شد؛ در صورتى كه به عارضش غبار تنهايى نشسته و به لباسش گل غريبى گرفته و به كلاهش نشان مردى زده و شلوارش از... و زمين ادب بوسيدن دريده و ماتحتش را در حين نزول به ارض، سگك ركاب مجروح نموده و حمار بى‌سر، فرار اختيار كرده و يخ‌ها در زمين غوطه‌ور گشته و چون ماهى سقنقور در زمين فرورفته و به هزار ليت و لعل حمار خر را به دست آورد و به مرارتى، خود را با روى گشاده به احباء رسانده و از كثرت شوق و اظهار امتنان، چون گلش در برگرفتند و هريك به بيانى معذرت مى‌خواستند و بوسه‌اى چند بر سر و رويش نمودند و در پاداش، سقايت نمودند و به حالش آوردند».
با اين اوصاف، شيوه نگارش اين دست‌به‌قلم غيرحرفه‌اى، به‌قدرى شيرين است كه از يك پيك نيك معمولى، يك گزارش بسيار شادى‌بخش و خواندنى ساخته است: «روز يك‌شنبه، 3 ربيع‌الاول (سال 1321ش، حدود 7 خرداد)، جمعى از صبح، عازم تفريح گشته و متفقاً عزم سليمانيه را نموده و تهيه ناهارى را ديده و احمال و اثقال را بر الاغى حمل نموده و روانه گشتند و اسامى سياحان از قرار مسطور است: ميرزا انچوچك، كچول فندرسكى و ميرزا انتيرك و ميرزا عمو و ميرزا صامت و ميرزا مجنون كه به ميرزا سنج هم مشهور است و ميرزا سرخاب‌مال و جناب صدر‌الدوله و از آلات طرب، تارى هم همراه داشتند. در نهايت خوبى و خرمى، دو و نيم از دسته گذشته در سليمانيه نزول فرمودند و عمو صامت اتفاق كرده ماء اللحم را علم نموده، بعضى‌ها... استعمال می‌كردند و فكر يخ افتاده. ميرزا انچوچك، دامن همت به كمر بسته و قد مردى را علم نموده، سوار بر يعفور گشته، تشريف بردند و سايرين مشغول به كارهاى خود گشتند. مقارن ظهر، ميرزا انچوچك وارد شد؛ در صورتى كه به عارضش غبار تنهايى نشسته و به لباسش گل غريبى گرفته و به كلاهش نشان مردى زده و شلوارش از... و زمين ادب بوسيدن دريده و ماتحتش را در حين نزول به ارض، سگك ركاب مجروح نموده و حمار بى‌سر، فرار اختيار كرده و يخ‌ها در زمين غوطه‌ور گشته و چون ماهى سقنقور در زمين فرورفته و به هزار ليت و لعل حمار خر را به دست آورد و به مرارتى، خود را با روى گشاده به احباء رسانده و از كثرت شوق و اظهار امتنان، چون گلش در برگرفتند و هريك به بيانى معذرت مى‌خواستند و بوسه‌اى چند بر سر و رويش نمودند و در پاداش، سقايت نمودند و به حالش آوردند».


در بخشى از كتاب با عنوان «واقعه بزرگ» مى‌خوانيم: «شب شنبه 9 رجب 1328، يك ساعت و نيم از شب گذشته، سه چهار نفر مجاهد به خانه آقا سيد عبدالله مجتهد بهبهانى رفته، در حالتى كه آقا در پشت‌بام نشسته بود و سه چهار نفر هم از طلاب خدمتشان بوده‌اند، مجاهدين بى‌دين ورود نمودند و آقاى بى‌چاره را هدف گلوله و موزر مى‌نمايند. تقريبا ده دوازده تير به آقا مى‌زنند و آقا را مى‌كشند و از خانه بيرون آمده، بدون آنكه كسى جلوگيرى بكند و گرفتار شوند.
در بخشى از كتاب با عنوان «واقعه بزرگ» مى‌خوانيم: «شب شنبه 9 رجب 1328، يك ساعت و نيم از شب گذشته، سه چهار نفر مجاهد به خانه آقا سيد عبدالله مجتهد بهبهانى رفته، در حالتى كه آقا در پشت‌بام نشسته بود و سه چهار نفر هم از طلاب خدمتشان بوده‌اند، مجاهدين بى‌دين ورود نمودند و آقاى بى‌چاره را هدف گلوله و موزر مى‌نمايند. تقريبا ده دوازده تير به آقا مى‌زنند و آقا را مى‌كشند و از خانه بيرون آمده، بدون آنكه كسى جلوگيرى بكند و گرفتار شوند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش