۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
}} | }} | ||
'''النفحة العنبرية في أنساب خير البرية'''، از آثار يكى از دانشمندان قرن نهم هجرى قمرى، [[یمانی موسوی، محمدکاظم بن ابیالفتوح |محمدكاظم بن ابوالفتوح يمانى موسوى]] است كه در آن، نسبهاى حضرت محمد(ص) و خاندان | '''النفحة العنبرية في أنساب خير البرية'''، از آثار يكى از دانشمندان قرن نهم هجرى قمرى، [[یمانی موسوی، محمدکاظم بن ابیالفتوح |محمدكاظم بن ابوالفتوح يمانى موسوى]] است كه در آن، نسبهاى حضرت محمد(ص) و خاندان پاکش(ع) و يارانش و... را از حضرت آدم(ع) تا دوران اسلام ذكر كرده است. | ||
آقاى [[رجایی، مهدی |سيدمهدى رجايى]]، اين كتاب را تحقيق و تصحيح كرده و [[مرعشی، شهابالدین|آيتالله سيدشهابالدين مرعشى نجفى]] نيز مقدمهاى عالمانه در شرح حال نویسنده و معرفى اثر حاضر بر آن افزوده است. متأسفانه تاريخ و مشخصات نگارش اين كتاب معين نشده است. | آقاى [[رجایی، مهدی |سيدمهدى رجايى]]، اين كتاب را تحقيق و تصحيح كرده و [[مرعشی، شهابالدین|آيتالله سيدشهابالدين مرعشى نجفى]] نيز مقدمهاى عالمانه در شرح حال نویسنده و معرفى اثر حاضر بر آن افزوده است. متأسفانه تاريخ و مشخصات نگارش اين كتاب معين نشده است. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
#در مقدمه نویسنده كه زمان و مكان نگارش آن مشخص نشده، چنين آمده است: | #در مقدمه نویسنده كه زمان و مكان نگارش آن مشخص نشده، چنين آمده است: | ||
#: «چون شناخت نسبها، هدفى است كه با آن همتايان شناخته مىشود و مصاديق صله رحم معلوم مىگردد، همانطوركه در قرآن كريم آمده كه: «'''وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا'''».<ref>حجرات: 13</ref>و پيامبر(ص) گفت: «تعلّموا من أنسابكم ما تصلون به أرحامكم؛ فإنّ صلة الرحم محبّة في الأهل و مثراة في المال و منساة في الأثر»؛ يعنى «مقدارى از انساب را بياموزيد تا بتوانيد صله رحم كنيد؛ چون صله رحم باعث محبت در خانواده و افزايش مال مىشود و سابقه بد را به فراموشى مىسپارد». | #: «چون شناخت نسبها، هدفى است كه با آن همتايان شناخته مىشود و مصاديق صله رحم معلوم مىگردد، همانطوركه در قرآن كريم آمده كه: «'''وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا'''».<ref>حجرات: 13</ref>و پيامبر(ص) گفت: «تعلّموا من أنسابكم ما تصلون به أرحامكم؛ فإنّ صلة الرحم محبّة في الأهل و مثراة في المال و منساة في الأثر»؛ يعنى «مقدارى از انساب را بياموزيد تا بتوانيد صله رحم كنيد؛ چون صله رحم باعث محبت در خانواده و افزايش مال مىشود و سابقه بد را به فراموشى مىسپارد». | ||
#:پس چون ثابت شد كه خدا برگزيدهاش را از آل هاشم بن عبدمناف برگزيد و سيادت را در او و خاندان | #:پس چون ثابت شد كه خدا برگزيدهاش را از آل هاشم بن عبدمناف برگزيد و سيادت را در او و خاندان پاکش قرار داد... و از ابن عبّاس نقل شده كه در مورد قول خداى متعال: «'''سَلامٌ عَلى إلْ ياسِينَ'''».<ref>صافات: 130</ref>، گفت كه آنان خاندان محمّد(ع) هستند. پس چون همه اين مطالب صحيح است، شروع كردم در ذكر فرزندان حسنين(ع) و از خدا توفيق تكميل مىطلبم و آن را «النفحة العنبريّة في أنساب خير البريّة» ناميدم و بعد به ذكر قبيلههاى عرب از نظر شعوب، قبائل، بطون و فواصل، پرداختم و ملتزم شدم كه اسامى اشتباهپذير را ضبط كنم و در اين كار بر خدايى اعتماد كردم كه آسمان را برافراشت و...».<ref>ر.ک: همان، ص21-24</ref> | ||
#اصل نسب: حضرت آدم(ع)، ابوالبشر؛ يعنى پدر همه انسانهاست كه نسب عرب و عجم به او مىرسد و هستهاى است كه همه قبائل امتها از آن منشعب شدهاند. ابن واضح گفته: حضرت آدم(ع)، خليفه خدا در زمينش بود، پس وقتى كه وفاتش فرارسيد به فرزندش شيث(ع) بهعنوان خلافت وصيت كرد و... و حضرت آدم(ع) وفات نكرد تا از فرزندانش و نوههايش چهل هزار نفر را ديد و نسل بشر منقرض شد، جز از فرزندان شيث و... گفته شده كه حضرت آدم(ع) هزار سال در اين دنيا زندگى كرد.<ref>ر.ک: متن كتاب، ص25</ref> | #اصل نسب: حضرت آدم(ع)، ابوالبشر؛ يعنى پدر همه انسانهاست كه نسب عرب و عجم به او مىرسد و هستهاى است كه همه قبائل امتها از آن منشعب شدهاند. ابن واضح گفته: حضرت آدم(ع)، خليفه خدا در زمينش بود، پس وقتى كه وفاتش فرارسيد به فرزندش شيث(ع) بهعنوان خلافت وصيت كرد و... و حضرت آدم(ع) وفات نكرد تا از فرزندانش و نوههايش چهل هزار نفر را ديد و نسل بشر منقرض شد، جز از فرزندان شيث و... گفته شده كه حضرت آدم(ع) هزار سال در اين دنيا زندگى كرد.<ref>ر.ک: متن كتاب، ص25</ref> | ||
#فرزندان ابوطالب و آنان چهار نفرند: على(ع)، جعفر، عقيل و طالب. ولى ادامه (عقب) او منحصر در غير طالب است؛ زيرا طالب عقب ندارد و نسلش ادامه نيافته است.<ref>ر.ک: همان، ص39</ref> | #فرزندان ابوطالب و آنان چهار نفرند: على(ع)، جعفر، عقيل و طالب. ولى ادامه (عقب) او منحصر در غير طالب است؛ زيرا طالب عقب ندارد و نسلش ادامه نيافته است.<ref>ر.ک: همان، ص39</ref> |
ویرایش