پرش به محتوا

مختار ثقفی و نهضت توابین: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک'
جز (جایگزینی متن - 'ميدارد' به 'می‌دارد')
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک')
خط ۳۹: خط ۳۹:
#استاد شيخ [[مظفر، محمدرضا|محمدرضا مظفر]] در مقدمه‌اى كه بر اين كتاب نوشته بر چند نكته تأكيد كرده است: اول- مختار ثقفى، همواره چهره‌اى درخشان در تاريخ انقلاب‌ها، و دليرى بى‌باك در صحنه‌هاى كارزار، و نيز، به عنوان يك خطيب زبردست و يك سياستمدار با تجربه، و يك رهبر اجتماعى لايق، كه به بهترين وجهى عواطف و احساسات مردم زمانش را براى دفاع از حق و حقيقت بسيج كرده است، شناخته شده است. دوم- با اين همه، سيماى مختار، گوناگون ترسيم شده است، و همين موضوع است كه در هر زمان، محققان را وامی‌دارد كه درباره مختار و راز كارزار او به تحقيق پردازند و شخصيت و اقدامات و اعتقادات او را زير ذره‌بين بگذارند، بخصوص كه مختار پيشواى بزرگ‌ترين نهضت بر عليه حكومت امويان بوده و خونخواهى حسين را او رهبرى كرده است. سوم- مختار، با آنكه از آغاز نوجوانى با عشق به اهل‌بيت(ع) و ولايت حضرت علىّ ابن ابيطالب(ع) دمساز بوده است، و سرسخت‌ترين دشمن امويان و زبيريان به‌حساب مى‌آيد، و تنها مرد دلاورى است كه توانسته است انتقام خون حسين را بگيرد، و دل داغدار فرزندان و شیعیان آن حضرت را خشنود سازد، با توجه به مسئله امامت در مذهب شيعه و از ديدگاه فقه اسلامى چندوچون انقلاب مختار روشن نيست، و همچنان موارد پيچيده‌اى در تاريخ زندگى و نهضت او وجود دارد كه بايد مورد بررسى قرار گيرد. چهارم- در مذهب تشيّع، اين حركت انقلابى مختار- و اصولا اينگونه نهضت‌ها- بدون اجازه يا رضايت امام درست درنمى‌آيد. بنابراین، بايد ديد مجوّز اين انقلاب چه بوده است؟ آيا، مختار با اجازه صريح امام چهارم حضرت امام زين‌العابدين(ع) قيام كرده است؟ اگر چنين بوده است، چرا امام اين مسئله را اعلام نكرده است؟ اگر اين انقلاب به فرمان آن حضرت بوده است چرا خود امام شخصاً رهبرى انقلاب را آشكارا بر عهده نگرفته است؟ پنجم- به نظر من، مسائلى كه مورد اشاره قرار گرفت، به‌ويژه، جنبه خاصى كه تحقيقات تاريخى دارد، انگيزه تأليف اين كتاب سودمند بوده است. شيفتگى زايد الوصفى كه نسبت به انقلاب مختار در اعماق وجودش مى‌يافت نویسنده را وادار كرد كه با تمام نيرو براى دفاع از مختار كمر همت بربندد. ولى پيچيدگى به‌خصوص زندگى مختار نيز انگيزه ديگرى بود كه وى اين موضوع را براى تحقيق برگزيند<ref>متن كتاب، ص 4- 7</ref>
#استاد شيخ [[مظفر، محمدرضا|محمدرضا مظفر]] در مقدمه‌اى كه بر اين كتاب نوشته بر چند نكته تأكيد كرده است: اول- مختار ثقفى، همواره چهره‌اى درخشان در تاريخ انقلاب‌ها، و دليرى بى‌باك در صحنه‌هاى كارزار، و نيز، به عنوان يك خطيب زبردست و يك سياستمدار با تجربه، و يك رهبر اجتماعى لايق، كه به بهترين وجهى عواطف و احساسات مردم زمانش را براى دفاع از حق و حقيقت بسيج كرده است، شناخته شده است. دوم- با اين همه، سيماى مختار، گوناگون ترسيم شده است، و همين موضوع است كه در هر زمان، محققان را وامی‌دارد كه درباره مختار و راز كارزار او به تحقيق پردازند و شخصيت و اقدامات و اعتقادات او را زير ذره‌بين بگذارند، بخصوص كه مختار پيشواى بزرگ‌ترين نهضت بر عليه حكومت امويان بوده و خونخواهى حسين را او رهبرى كرده است. سوم- مختار، با آنكه از آغاز نوجوانى با عشق به اهل‌بيت(ع) و ولايت حضرت علىّ ابن ابيطالب(ع) دمساز بوده است، و سرسخت‌ترين دشمن امويان و زبيريان به‌حساب مى‌آيد، و تنها مرد دلاورى است كه توانسته است انتقام خون حسين را بگيرد، و دل داغدار فرزندان و شیعیان آن حضرت را خشنود سازد، با توجه به مسئله امامت در مذهب شيعه و از ديدگاه فقه اسلامى چندوچون انقلاب مختار روشن نيست، و همچنان موارد پيچيده‌اى در تاريخ زندگى و نهضت او وجود دارد كه بايد مورد بررسى قرار گيرد. چهارم- در مذهب تشيّع، اين حركت انقلابى مختار- و اصولا اينگونه نهضت‌ها- بدون اجازه يا رضايت امام درست درنمى‌آيد. بنابراین، بايد ديد مجوّز اين انقلاب چه بوده است؟ آيا، مختار با اجازه صريح امام چهارم حضرت امام زين‌العابدين(ع) قيام كرده است؟ اگر چنين بوده است، چرا امام اين مسئله را اعلام نكرده است؟ اگر اين انقلاب به فرمان آن حضرت بوده است چرا خود امام شخصاً رهبرى انقلاب را آشكارا بر عهده نگرفته است؟ پنجم- به نظر من، مسائلى كه مورد اشاره قرار گرفت، به‌ويژه، جنبه خاصى كه تحقيقات تاريخى دارد، انگيزه تأليف اين كتاب سودمند بوده است. شيفتگى زايد الوصفى كه نسبت به انقلاب مختار در اعماق وجودش مى‌يافت نویسنده را وادار كرد كه با تمام نيرو براى دفاع از مختار كمر همت بربندد. ولى پيچيدگى به‌خصوص زندگى مختار نيز انگيزه ديگرى بود كه وى اين موضوع را براى تحقيق برگزيند<ref>متن كتاب، ص 4- 7</ref>
#نویسنده يادآور شده است: نهضت توابين، نتيجه خودبخودى و بازتاب رفتار و كردار يزيد و فاجعه كربلا بود. اين نهضت كه ديرى نگذشت آتش آن شعله‌ور گرديد، همان نهضتى بود كه ابن زياد آنرا در زمان مسلم بن عقيل خاموش ساخته بود، و وقتى حضرت امام حسين(ع) را كشتند، اين نهضت رنگ ديگرى بخود گرفت و اين‌بار با عنوان «توّابين» در صحنه تاريخ ظاهر شد. اعضاى اين گروه به ناگهان دريافتند كه بار سنگين پشيمانى از بابت كوتاهى در يارى امام حسين(ع) بر سر و جانشان سنگينى مى‌كند. تنها راه چاره را آن دانستند كه جانشان را در قتلگاه بزرگى به نام «عين الوردة» كه سرچشمه جويبار مشهور مدينه در جزيره بود بر كف نهادند. از اين گروه فقط چند نفر ماندند كه رفاعة بن شداد خليفه سليمان بن صرد توانست آنان را به كوفه باز گرداند. سرآغاز نهضت توابين در سال شهادت حضرت امام حسين(ع)- سال 61 هجرى- بود ولى رونقى نيافت تا به سال 65 هجرى رسيد. در فاصله اين چند سال در خانه سليمان بن صرد جمع مى‌شدند و خطابه‌هاى حماسى ايراد مى‌كردند و روح مبارزه را در وجود خويش زنده نگاه مى‌داشتند<ref>همان، ص 49- 50</ref>
#نویسنده يادآور شده است: نهضت توابين، نتيجه خودبخودى و بازتاب رفتار و كردار يزيد و فاجعه كربلا بود. اين نهضت كه ديرى نگذشت آتش آن شعله‌ور گرديد، همان نهضتى بود كه ابن زياد آنرا در زمان مسلم بن عقيل خاموش ساخته بود، و وقتى حضرت امام حسين(ع) را كشتند، اين نهضت رنگ ديگرى بخود گرفت و اين‌بار با عنوان «توّابين» در صحنه تاريخ ظاهر شد. اعضاى اين گروه به ناگهان دريافتند كه بار سنگين پشيمانى از بابت كوتاهى در يارى امام حسين(ع) بر سر و جانشان سنگينى مى‌كند. تنها راه چاره را آن دانستند كه جانشان را در قتلگاه بزرگى به نام «عين الوردة» كه سرچشمه جويبار مشهور مدينه در جزيره بود بر كف نهادند. از اين گروه فقط چند نفر ماندند كه رفاعة بن شداد خليفه سليمان بن صرد توانست آنان را به كوفه باز گرداند. سرآغاز نهضت توابين در سال شهادت حضرت امام حسين(ع)- سال 61 هجرى- بود ولى رونقى نيافت تا به سال 65 هجرى رسيد. در فاصله اين چند سال در خانه سليمان بن صرد جمع مى‌شدند و خطابه‌هاى حماسى ايراد مى‌كردند و روح مبارزه را در وجود خويش زنده نگاه مى‌داشتند<ref>همان، ص 49- 50</ref>
#نویسنده سياست مختار را اين گونه ترسيم كرده است: مختار، در دوران حكومت خويش در كوفه سياست سخت‌گيرى و خشونت را پيش گرفت، البتّه سخت‌گيرى و بيرحمى در حدّ و حدود معينى. مختار باطناً به اين نوع سياست تمايلى نداشت، ولى موقعيت ايجاب مى‌كرد كه سياست خشونت در پيش گيرد. مختار آمده است تا انتقام خون حسين و عزيزان و ياران بيگناهش را بگيرد و صفحه سرزمين كوفه را از آلودگى قاتلان حسين بن على پاك گرداند. اين بود كه به‌ناچار مى‌بايست سختگير و سخت‌كش باشد. و همين قاطعيت مختار است كه باعث شده است تهمت‌هاى گوناگون به او بزنند و درباره خلوص و اعتقادات مختار ترديد روا دارند، و شخصيّت مختار آنطور كه بايد شناخته نشود. يكى ديگر از ويژگى‌هاى سياست مختار اين بوده است كه با تعصّب نسبت به عربیّت سروكارى نداشته است و همه طبقات و نژادها در نظرش يكسان بوده‌اند. تا آنجا كه در كتب تاريخ درباره او نوشته‌اند: وى نخستين كسى بود كه درصدد برآمد حقوق موالى (ايرانيان) را با اعراب يكسان گرداند<ref>همان، ص 93- 94</ref>
#نویسنده سياست مختار را اين گونه ترسيم كرده است: مختار، در دوران حكومت خويش در كوفه سياست سخت‌گيرى و خشونت را پيش گرفت، البتّه سخت‌گيرى و بيرحمى در حدّ و حدود معينى. مختار باطناً به اين نوع سياست تمايلى نداشت، ولى موقعيت ايجاب مى‌كرد كه سياست خشونت در پيش گيرد. مختار آمده است تا انتقام خون حسين و عزيزان و ياران بيگناهش را بگيرد و صفحه سرزمين كوفه را از آلودگى قاتلان حسين بن على پاک گرداند. اين بود كه به‌ناچار مى‌بايست سختگير و سخت‌كش باشد. و همين قاطعيت مختار است كه باعث شده است تهمت‌هاى گوناگون به او بزنند و درباره خلوص و اعتقادات مختار ترديد روا دارند، و شخصيّت مختار آنطور كه بايد شناخته نشود. يكى ديگر از ويژگى‌هاى سياست مختار اين بوده است كه با تعصّب نسبت به عربیّت سروكارى نداشته است و همه طبقات و نژادها در نظرش يكسان بوده‌اند. تا آنجا كه در كتب تاريخ درباره او نوشته‌اند: وى نخستين كسى بود كه درصدد برآمد حقوق موالى (ايرانيان) را با اعراب يكسان گرداند<ref>همان، ص 93- 94</ref>
#سرانجام نویسنده نظر اهل‌بيت(ع) را در مورد مختار به اين صورت بيان كرده است: از امامان شيعه و علما و بزرگان سخنانى در توصيف و تمجيد مختار رسيده است و کتاب‌هاى رجال آكنده از روايات، در مقام تحسين و تجليل از مختار است. كافيست چند حديث نمونه را مورد بررسى قرار دهيم تا كليّه ترديدها و سئوالات و اشكالاتى كه احياناً در ذهن ما درباره مختار جاى گرفته باشد از ميان برود. حضرت امام محمّدباقر مى‌فرمايد: مختار را دشنام مدهيد! او قاتلان ما را كشته است و خون ما را بازستانده و بيوگان ما را به شوهر رسانيده و در هنگام سختى حقوق ما را از بيت المال به ما رسانيده است. اين حديث ظهور دارد در اينكه دشنام دادن به مختار حرام است و همچنين نسبت دادن چيزهايى كه با او نبوده است به او حرام است و نهى، دلالت بر حرمت دارد چنانچه در علم اصول ثابت است. مفاد اين حديث آنست كه امام در باطن از بسيارى كارها كه مختار انجام داده است بخصوص خونخواهى و انتقام گرفتن او از قاتلان حسين(ع) و شهيدان كربلا، خشنود بوده است<ref>همان، ص 141- 142</ref>
#سرانجام نویسنده نظر اهل‌بيت(ع) را در مورد مختار به اين صورت بيان كرده است: از امامان شيعه و علما و بزرگان سخنانى در توصيف و تمجيد مختار رسيده است و کتاب‌هاى رجال آكنده از روايات، در مقام تحسين و تجليل از مختار است. كافيست چند حديث نمونه را مورد بررسى قرار دهيم تا كليّه ترديدها و سئوالات و اشكالاتى كه احياناً در ذهن ما درباره مختار جاى گرفته باشد از ميان برود. حضرت امام محمّدباقر مى‌فرمايد: مختار را دشنام مدهيد! او قاتلان ما را كشته است و خون ما را بازستانده و بيوگان ما را به شوهر رسانيده و در هنگام سختى حقوق ما را از بيت المال به ما رسانيده است. اين حديث ظهور دارد در اينكه دشنام دادن به مختار حرام است و همچنين نسبت دادن چيزهايى كه با او نبوده است به او حرام است و نهى، دلالت بر حرمت دارد چنانچه در علم اصول ثابت است. مفاد اين حديث آنست كه امام در باطن از بسيارى كارها كه مختار انجام داده است بخصوص خونخواهى و انتقام گرفتن او از قاتلان حسين(ع) و شهيدان كربلا، خشنود بوده است<ref>همان، ص 141- 142</ref>


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش