۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
}} | }} | ||
'''الأربعون حديثا'''، اثر ابوالفضائل [[محمد بن الحسين الحارثى العاملى]]، معروف به [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ | '''الأربعون حديثا'''، اثر ابوالفضائل [[محمد بن الحسين الحارثى العاملى]]، معروف به [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]]، برگزيده چهل حديث از پيامبر(ص) و ائمه(ع) مىباشد كه به زبان عربى و در سال 995ق، نوشته شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
كتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز و مطالب، دربردارنده مجموعا چهل حديث مىباشد. | كتاب با دو مقدمه از محقق و نویسنده آغاز و مطالب، دربردارنده مجموعا چهل حديث مىباشد. | ||
[[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ | [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]] در این اثر، در كنار گزينش ويژه اخبار و احاديث معصومين(ع) كه برای سطح عموم مردم قابل استفاده باشد، شرحى روان و كامل و گاهى تخصصى از روايات، در اختيار مخاطبين قرار داده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 هاشمزاده، سيدحجت، ص113]</ref> | ||
روش وى در فقه الحديث، استفاده از آراى علماى كهن در لغت، ذكر نظريات ديگر بزرگان و حتى معاصرين در مفاهيم دينى و نقل و نقد آراى آنان است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref> | روش وى در فقه الحديث، استفاده از آراى علماى كهن در لغت، ذكر نظريات ديگر بزرگان و حتى معاصرين در مفاهيم دينى و نقل و نقد آراى آنان است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref> | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه محقق، زندگىنامه مفصلى از [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ | در مقدمه محقق، زندگىنامه مفصلى از [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]]، ارائه گرديده است.<ref>مقدمه محقق، ص5</ref> | ||
در مقدمه نویسنده، نكاتى پيرامون كتاب و اربعيننويسى، بيان گرديده است.<ref>مقدمه، ص59</ref> | در مقدمه نویسنده، نكاتى پيرامون كتاب و اربعيننويسى، بيان گرديده است.<ref>مقدمه، ص59</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
نویسنده در مورد تقطيع روايت، قائل به جواز است و تقطيع حديث را در مواردى كه جملات متعدد در متن باشد، ولى آن طور به هم وابسته نباشند كه خللى در معنا ايجاد شود، جايز مىداند. در كتاب هم در چند موضع، احاديث را بهصورت كامل ذكر نكرده، ولى به تقطيع آن اشاره كرده است. برای نمونه، در یک جا، حديثى در باب مجالست با اهل معاصى، از كتاب شريف «[[الکافی|كافى]]» نقل كرده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 هاشمزاده، سيدحجت، ص115]</ref> | نویسنده در مورد تقطيع روايت، قائل به جواز است و تقطيع حديث را در مواردى كه جملات متعدد در متن باشد، ولى آن طور به هم وابسته نباشند كه خللى در معنا ايجاد شود، جايز مىداند. در كتاب هم در چند موضع، احاديث را بهصورت كامل ذكر نكرده، ولى به تقطيع آن اشاره كرده است. برای نمونه، در یک جا، حديثى در باب مجالست با اهل معاصى، از كتاب شريف «[[الکافی|كافى]]» نقل كرده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 هاشمزاده، سيدحجت، ص115]</ref> | ||
[[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ | [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]] كوشيده است تا برای شرح و توضيح معانى روايات، از آيات و احاديث ديگر مدد جويد و برای این منظور، بيشتر از كتب اربعه، بهره جسته است، اگرچه در برخى موارد، از منابع اهل سنت نيز استفاده كرده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص116]</ref> | ||
روش فقهالحديثى نویسنده با ذكر | روش فقهالحديثى نویسنده با ذكر نمونههایى از كتاب، عبارتند از: | ||
الف)- توضيح لغات و يا معانى خاص واژگان يا قسمتى از روايت، مانند: | الف)- توضيح لغات و يا معانى خاص واژگان يا قسمتى از روايت، مانند: | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
#الطاغوت: در اصل «طغووت» بر وزن فعلوت، از ماده طغيان است و آن، تجاوز از حد است و ريشه آن، «طيغوت» مىباشد و.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref> | #الطاغوت: در اصل «طغووت» بر وزن فعلوت، از ماده طغيان است و آن، تجاوز از حد است و ريشه آن، «طيغوت» مىباشد و.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref> | ||
ب)- توضيح مطالب صرفى و نحوى: [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ | ب)- توضيح مطالب صرفى و نحوى: [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]]، برای تفهيم بهتر حديث، از علم صرف و نحو، كامل بهره برده است؛ بهعنوان نمونه، به ذكر نقل قولهایى از نحويون، بهخصوص [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] اكتفا مىكنيم: | ||
#قربه نجيا: نجي بر وزن فعيل، از باب «ناجى يناجي مناجاة» و آن، گفتگوى سرى و پنهانى و رازگويى است و امكان دارد كه مصدر قرار داده شود و درهرصورت، حال است از فاعل قرب يا مفعول آن.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص119]</ref> | #قربه نجيا: نجي بر وزن فعيل، از باب «ناجى يناجي مناجاة» و آن، گفتگوى سرى و پنهانى و رازگويى است و امكان دارد كه مصدر قرار داده شود و درهرصورت، حال است از فاعل قرب يا مفعول آن.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص119]</ref> | ||
#إن من عبادي، من لا يصلحه إلا الفقر: صناعت ادبى و نحوى، ايجاب مىكند كه موصول، اسم «إن» باشد و جار و مجرور (من عبادي) خبر آن، ولى پوشيده نيست كه مقصود، آن نيست كه خبر دهد آن كه جز فقر به صلاحش نيست... پس اولى این است كه ظرف، اسم «إن» و موصول، خبر آن باشد؛ هرچند كه خلاف متعارف بين نحويون است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref> | #إن من عبادي، من لا يصلحه إلا الفقر: صناعت ادبى و نحوى، ايجاب مىكند كه موصول، اسم «إن» باشد و جار و مجرور (من عبادي) خبر آن، ولى پوشيده نيست كه مقصود، آن نيست كه خبر دهد آن كه جز فقر به صلاحش نيست... پس اولى این است كه ظرف، اسم «إن» و موصول، خبر آن باشد؛ هرچند كه خلاف متعارف بين نحويون است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref> | ||
#أشهر قلائل: با آنكه «أشهر»، از صيغههاى جمع قله است و خود افاده معناى قلت مىكند، توصيف آن با «قلائل»، برای تأكيد و مبالغه كمى ايام است و كنايه از آن است كه عدد ماههاى مذكور، كمتر به «سه» كه اقل مراتب جمع قله است، نزدیک تر مىباشد.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref> | #أشهر قلائل: با آنكه «أشهر»، از صيغههاى جمع قله است و خود افاده معناى قلت مىكند، توصيف آن با «قلائل»، برای تأكيد و مبالغه كمى ايام است و كنايه از آن است كه عدد ماههاى مذكور، كمتر به «سه» كه اقل مراتب جمع قله است، نزدیک تر مىباشد.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان]</ref> | ||
[[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ | [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]]، در كنار استفاده از آيات قرآن و احاديث معصومين(ع)، بهمناسبت بحث، از اشعار و داستان يا حكايت هم، برای شرح روايات، كمك جسته است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص20]</ref> | ||
ج)- نظر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ | ج)- نظر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]] درباره جعل حديث: وى انگيزههاى وضع و جعل حديث را وصول به نيات پليد و مقاصد شوم، برای رسيدن به تقرب به درگاه ملوك و سلاطين و ترويج مكاتب و مسلكهاى باطل و امثال آن، ذكر مىكند و حديث «قد كثرت علي الكذابة»، كه منسوب به پيامبر(ص) است را بهترين دليل بر وقوع جعل مىداند. | ||
او در ادامه بازبينى بر وجود احاديث متناقض و منافى همديگر، كه جمع بين آنها ممكن نيست و یکى نمىتواند ناسخ ديگرى باشد را دليل مناسب ديگرى بر وجود احاديث جعلى فراوان مىداند.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص122]</ref> | او در ادامه بازبينى بر وجود احاديث متناقض و منافى همديگر، كه جمع بين آنها ممكن نيست و یکى نمىتواند ناسخ ديگرى باشد را دليل مناسب ديگرى بر وجود احاديث جعلى فراوان مىداند.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص122]</ref> | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
د)- نقل مسائل اعتقادى و طرح مباحث كلامى، از جمله: «التي بين جنبيه»؛ «نفسى كه در اندرون و در دو طرف خود جا دارد»، گاهى از كلمه جنبيه، تصور مىشود كه نفس، تجرد ندارد، چون ظرف مكانى برای آن تعيين شده است، ولى درست است كه این امر، دلالتى بر عدم تجرد ندارد، بلكه كنايه از كمال قرب و نزدیکى آن است؛ چون تجرد نفس، قابل ترديد نيست و برهانهاى عقلى بر آن اقامه شده است و كتابهاى آسمانى و اخبار نبوى بر آن اشاراتى دارند.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص122]</ref> | د)- نقل مسائل اعتقادى و طرح مباحث كلامى، از جمله: «التي بين جنبيه»؛ «نفسى كه در اندرون و در دو طرف خود جا دارد»، گاهى از كلمه جنبيه، تصور مىشود كه نفس، تجرد ندارد، چون ظرف مكانى برای آن تعيين شده است، ولى درست است كه این امر، دلالتى بر عدم تجرد ندارد، بلكه كنايه از كمال قرب و نزدیکى آن است؛ چون تجرد نفس، قابل ترديد نيست و برهانهاى عقلى بر آن اقامه شده است و كتابهاى آسمانى و اخبار نبوى بر آن اشاراتى دارند.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص122]</ref> | ||
ه)- نظرات خاص و نكات ويژهاى كه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ | ه)- نظرات خاص و نكات ويژهاى كه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]]، در ذيل برخى روايات آورده است: | ||
#امانتدارى در نقل مطالب: مؤلف در هر كجاى كتاب كه از نظر كسى استفاده كرده، نام و منبع آن را بهصورت كامل، ذكر كرده است؛ برای نمونه، در معناى واژه «يمن»، سه احتمال آورده است و در پایان مىگويد: این وجوه سهگانه را [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]] در «[[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]» آورده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص123]</ref> | #امانتدارى در نقل مطالب: مؤلف در هر كجاى كتاب كه از نظر كسى استفاده كرده، نام و منبع آن را بهصورت كامل، ذكر كرده است؛ برای نمونه، در معناى واژه «يمن»، سه احتمال آورده است و در پایان مىگويد: این وجوه سهگانه را [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]] در «[[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]]» آورده است.<ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 همان، ص123]</ref> | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
#مقدمه و متن كتاب. | #مقدمه و متن كتاب. | ||
#هاشمزاده، سيدحجت «[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 اربعين [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ | #هاشمزاده، سيدحجت «[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/365041 اربعين [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]]]»، [http://www.noormags.ir/ پايگاه مجلات تخصصى نور]، نشريه: حديث انديشه، دوره جديد، پاييز و زمستان 1386، شماره 4 (15 صفحه، از 113 تا 137). | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== |
ویرایش