۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==نسب و خاندان اخفش== | ==نسب و خاندان اخفش== | ||
وى از موالى قبيله مجاشع بن دارِم بوده و نسبت مجاشعى وى به | وى از موالى قبيله مجاشع بن دارِم بوده و نسبت مجاشعى وى به همین سبب است. برخى نویسندگان كهن همچون [[مبرد، محمد بن یزید|مبرد]]، او را ایرانى و اهل بلخ مىدانند، اما بلخى مؤلف کتاب فضايل خراسان، وى را از مردم خوارزم شمرده است. از نام عربى پدر و نسبت مجاشعى وى چنين برمىآيد كه خانواده اخفش سالها پيش از تولد وى به عراق كوچيده و «ولاء» قبيله مجاشع را پذيرفته بودهاند. | ||
از آنجا كه بنى مجاشع در بصره مىزيستند، مىتوان پنداشت كه اخفش نيز در همان شهر به دنيا آمده است. ولادت وى را برخى از معاصران در دهه سوم از سده دوم قمرى | از آنجا كه بنى مجاشع در بصره مىزيستند، مىتوان پنداشت كه اخفش نيز در همان شهر به دنيا آمده است. ولادت وى را برخى از معاصران در دهه سوم از سده دوم قمرى تخمین زدهاند. به گفته [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] لقب اخفش را به سبب كمسویى و كوچكى چشمانش به او دادهاند و گفتهاند «اَجْلَع» نيز بوده؛ يعنى لبانش بهخوبى روى هم بسته نمىشده است. | ||
اخفش در آغاز و حتى تا روزگار [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] و زبيدى اندلسى به اخفش صغير يا اصغر معروف بود؛ زيرا لقب «اخفش كبير» به ابوخطاب | اخفش در آغاز و حتى تا روزگار [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] و زبيدى اندلسى به اخفش صغير يا اصغر معروف بود؛ زيرا لقب «اخفش كبير» به ابوخطاب عبدالحمید اختصاص داشت، اما پس از آنكه على بن سليمان نيز به اخفش شهرت يافت، سعيد بن مسعده را اخفش اوسط نامیدند. | ||
به گفته [[سيوطى]] نحویان هرگاه لفظ اخفش را بهتنهايى به كار بردهاند، مقصودشان سعيد بن مسعده بوده است. | به گفته [[سيوطى]] نحویان هرگاه لفظ اخفش را بهتنهايى به كار بردهاند، مقصودشان سعيد بن مسعده بوده است. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==اساتید== | ==اساتید== | ||
منابع نزدیک به روزگار اخفش، از ديگر استادان وى نامى به | منابع نزدیک به روزگار اخفش، از ديگر استادان وى نامى به میان نياوردهاند و همه به ذكر این نكته كه: «سن او از [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] بيشتر بوده و محضر استادان او را نيز درك كرده است»، بسنده كردهاند كه در این صورت اخفش بايد از استادان [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] همچون عيسى بن عمر، [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد]]، يونس بن حبيب و ابوزيد انصارى دانش آموخته باشد. برخى منابع، بهصراحت گفتهاند كه وى شاگرد [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد]] نبوده است؛ بهعلاوه اخفش خود نيز در کتاب «معاني القرآن» بارها از این استادان بهجز [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد]] نام برده است؛ بااينحال، برخى روايات، حكايت از حضور اخفش در مجالس درس خليل دارند. | ||
اخفش از هشام بن عروه، عمرو بن عبيد، ابراهيم نخعى، شرحبيل بن مدرك و محمد بن عمر واقدى حديث شنيد و ظاهراً نزد خلف احمر، اصمعى و ابومالك | اخفش از هشام بن عروه، عمرو بن عبيد، ابراهيم نخعى، شرحبيل بن مدرك و محمد بن عمر واقدى حديث شنيد و ظاهراً نزد خلف احمر، اصمعى و ابومالك نمیرى شعر و ادب و لغت آموخته است و گویا از اعراب، خواه بدویان بصره و خواه ديگر اعراب بياباننشين نيز لغت اخذ كرده است؛ زيرا عباراتى همچون «سمعنا من العرب»، «قال بعض العرب» و «قال قوم من العرب» در کتاب «معاني القرآن» وى بارها تكرار شده است. | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
اخفش با اينكه به مكتب نحوى بصره تعلق داشت، مورد توجه خاص نحویان كوفه نيز بود و كوفيان وى را پيشواى نحویان مىخواندند. البته علت این امر تا اندازهاى روشن است؛ زيرا اخفش نخستين كسى بود كه در «الکتاب» به ديده تعمق نگريست و خرده گرفتن بر آراء و نظريات [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] را باب كرد. | اخفش با اينكه به مكتب نحوى بصره تعلق داشت، مورد توجه خاص نحویان كوفه نيز بود و كوفيان وى را پيشواى نحویان مىخواندند. البته علت این امر تا اندازهاى روشن است؛ زيرا اخفش نخستين كسى بود كه در «الکتاب» به ديده تعمق نگريست و خرده گرفتن بر آراء و نظريات [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] را باب كرد. | ||
درباره نخستين آشنايى كسايى با اخفش گفته شده كه اخفش پس از مناظره مشهور [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] با كسايى (معروف به زنبوريه)، روانه بغداد شد تا از نزدیک با نحویان كوفه و نظريات آنان آشنا شود و يا به گفتهاى از كسايى انتقام گيرد و چون بر كسايى وارد شد، در حضور شاگردان او مسائل نحوى بسيارى مطرح كرد كه كسايى از عهده پاسخ هيچیک برنيامد و چون شاگردان او بر اخفش برآشفتند، كسايى مانع آنان شد و برخلاف انتظار، وى را سخت گرامى داشت و از او خواست تا نزد وى بماند و تربيت فرزندانش را بر عهده گيرد. اخفش در برابر تكريم و احترام وى تسليم شد و نزد او ماند. به روايتى در | درباره نخستين آشنايى كسايى با اخفش گفته شده كه اخفش پس از مناظره مشهور [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] با كسايى (معروف به زنبوريه)، روانه بغداد شد تا از نزدیک با نحویان كوفه و نظريات آنان آشنا شود و يا به گفتهاى از كسايى انتقام گيرد و چون بر كسايى وارد شد، در حضور شاگردان او مسائل نحوى بسيارى مطرح كرد كه كسايى از عهده پاسخ هيچیک برنيامد و چون شاگردان او بر اخفش برآشفتند، كسايى مانع آنان شد و برخلاف انتظار، وى را سخت گرامى داشت و از او خواست تا نزد وى بماند و تربيت فرزندانش را بر عهده گيرد. اخفش در برابر تكريم و احترام وى تسليم شد و نزد او ماند. به روايتى در همین زمان، كسايى با پرداخت 70 دينار «الکتاب» را در خفا نزد وى خواند. | ||
اخفش مدتى دراز در بغداد در كنار كسايى بسربرد و به تدريس و تأليف پرداخت. وى در این مدت كوشيد تا بدون تعصب نسبت به مكتب نحوى بصره يا كوفه نظرياتى را كه معقولتر به نظر مىرسيد، بپذيرد و به شاگردان خود تعليم دهد؛ چنانكه بسيارى از آراء [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] را رد كرد و برخى آراء كوفيان را پذيرفت و يا اينكه خود نظريات جديدى ارائه داد. بدينسان وى بهتدريج توانست تعديلى | اخفش مدتى دراز در بغداد در كنار كسايى بسربرد و به تدريس و تأليف پرداخت. وى در این مدت كوشيد تا بدون تعصب نسبت به مكتب نحوى بصره يا كوفه نظرياتى را كه معقولتر به نظر مىرسيد، بپذيرد و به شاگردان خود تعليم دهد؛ چنانكه بسيارى از آراء [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] را رد كرد و برخى آراء كوفيان را پذيرفت و يا اينكه خود نظريات جديدى ارائه داد. بدينسان وى بهتدريج توانست تعديلى میان نظريات دو مكتب نحوى بصره و كوفه برقرار سازد و سنگ نخستين مكتب نحوى سومى را بنيان نهد كه بعدها به مكتب بغداد شهرت يافت. | ||
==آثار اخفش منبع عمده نحویان== | ==آثار اخفش منبع عمده نحویان== | ||
آثار نحوى اخفش یکى از منابع عمده نحویان در سدههاى بعد بوده است. ابوعلى فارسی، ابن جنى، [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، ابن سراج و ابوحيان غرناطى از آراء و نظريات وى بسيار بهره بردهاند. ابن مضاء قرطبى در رد نظريه «عامل»، اخفش و استادش [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] را سخت مورد انتقاد قرار داده است. | آثار نحوى اخفش یکى از منابع عمده نحویان در سدههاى بعد بوده است. ابوعلى فارسی، ابن جنى، [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، ابن سراج و ابوحيان غرناطى از آراء و نظريات وى بسيار بهره بردهاند. ابن مضاء قرطبى در رد نظريه «عامل»، اخفش و استادش [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبویه]] را سخت مورد انتقاد قرار داده است. | ||
اخفش راوى شعر و ادب نيز بوده است و | اخفش راوى شعر و ادب نيز بوده است و ازهمینرو به او لقب راویه دادهاند و گفتهاند كه وى نخستين كسى بوده كه معانى دشوار اشعار را در زير هر بيت املا مىكرده است. ثعلب، دانش وى را بسيار ستوده و او را در روايت شعر برجستهترين مردمان روزگار خود دانسته است، اما گویى اخفش خود معترف بوده كه در این باره هرگز به پاى راویان بزرگ همروزگارش چون اصمعى نمىرسيده است. | ||
دانش اخفش علاوه بر نحو و روايت شعر، در علم عروض نيز مورد ستايش بسيار قرار گرفته است. | دانش اخفش علاوه بر نحو و روايت شعر، در علم عروض نيز مورد ستايش بسيار قرار گرفته است. |
ویرایش