۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
اصول فقه شیعه | اصول فقه شیعه | ||
| ناشر = | | ناشر = | ||
بوستان کتاب قم (مرکز النشر التابع لمکتب الإعلام | بوستان کتاب قم (مرکز النشر التابع لمکتب الإعلام الإسلامی) | ||
| مکان نشر =قم - ایران | | مکان نشر =قم - ایران | ||
| سال نشر = 1387 ش یا 1429 ق | | سال نشر = 1387 ش یا 1429 ق | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''اصول الفقه'''، اثر عربى مرحوم [[محمدرضا مظفر]]، در عين سادگى و روانى، حاوى نكات بسيار دقيق و از جهت تنظيم و تبویب مطالب، حائز | '''اصول الفقه'''، اثر عربى مرحوم [[محمدرضا مظفر]]، در عين سادگى و روانى، حاوى نكات بسيار دقيق و از جهت تنظيم و تبویب مطالب، حائز اهمیت است. این کتاب، تا كنون بارها چاپ شده است، امّا طبع كنونى آن را مؤسسه بوستان کتاب، با تحقيق آقاى [[عباسعلى زارعى]] و ویرايش جديد عهدهدار شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
اصوليون، از قديم در مورد مشتق اختلاف نظر داشتهاند كه آيا مشتقّ، حقيقت است در ذات متلبّس به مبدأ في الحال و مجاز است در ذاتى كه تلبس به مبدأ از آن زايل گرديده يا حقيقت است در معنايى اعم از این دو. به نظر [[مظفر، محمدرضا|مرحوم مظفر]]، حق، قول اوّل است. | اصوليون، از قديم در مورد مشتق اختلاف نظر داشتهاند كه آيا مشتقّ، حقيقت است در ذات متلبّس به مبدأ في الحال و مجاز است در ذاتى كه تلبس به مبدأ از آن زايل گرديده يا حقيقت است در معنايى اعم از این دو. به نظر [[مظفر، محمدرضا|مرحوم مظفر]]، حق، قول اوّل است. | ||
ماده امر، به معناى طلب و شىء است و مراد از طلب، اظهار اراده و رغبت است به وسيله نوشته يا اشاره و...، پس صرف اراده و | ماده امر، به معناى طلب و شىء است و مراد از طلب، اظهار اراده و رغبت است به وسيله نوشته يا اشاره و...، پس صرف اراده و میل بدون اظهار و ابراز طلب نامیده نمىشود. | ||
مدلول هيئت امر و مفاد آن، نسبت خاصى است كه قائم بين متكلم و مخاطب و ماده (حدثى كه مفاد هيئت بر آن واقع شده است) مىباشد. | مدلول هيئت امر و مفاد آن، نسبت خاصى است كه قائم بين متكلم و مخاطب و ماده (حدثى كه مفاد هيئت بر آن واقع شده است) مىباشد. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
بىشك مبحث حجت، هدف نهایى بحثهاى علم اصول را تشكيل داده و مسئله اصلى در آن به شمار مىرود، زيرا در این مبحث است كه كبريات دو مقصد پيشين فراهم مىگردد. بايد توجه داشت كه نمىتوان موضوع این مقصد را، «دليل از آن جهت كه دليل است» و يا «حجّت از آن جهت كه حجّت است» در نظر گرفت، چون در اينصورت، مباحث این مقصد، از علم اصول بيرون خواهند شد، زيرا در اينصورت این مباحث، از مبادى تصوّرى علم اصول مىباشند نه از مسائل آن، چون بحث از حجيّت دليل، بحث از اصل وجود و ثبوت موضوع این علم خواهد بود كه مفاد«كان تامّه» است، نه بحث از لواحق و اوصاف موضوع كه مفاد«كان ناقصه» است و معروف نزد اهل فنّ آن است كه بحث از وجود موضوع از مبادى تصوّرى آن علم به شمار مىرود نه از مسائل آن. | بىشك مبحث حجت، هدف نهایى بحثهاى علم اصول را تشكيل داده و مسئله اصلى در آن به شمار مىرود، زيرا در این مبحث است كه كبريات دو مقصد پيشين فراهم مىگردد. بايد توجه داشت كه نمىتوان موضوع این مقصد را، «دليل از آن جهت كه دليل است» و يا «حجّت از آن جهت كه حجّت است» در نظر گرفت، چون در اينصورت، مباحث این مقصد، از علم اصول بيرون خواهند شد، زيرا در اينصورت این مباحث، از مبادى تصوّرى علم اصول مىباشند نه از مسائل آن، چون بحث از حجيّت دليل، بحث از اصل وجود و ثبوت موضوع این علم خواهد بود كه مفاد«كان تامّه» است، نه بحث از لواحق و اوصاف موضوع كه مفاد«كان ناقصه» است و معروف نزد اهل فنّ آن است كه بحث از وجود موضوع از مبادى تصوّرى آن علم به شمار مىرود نه از مسائل آن. | ||
مقصد چهارم، درباره اصول عمليه است. حصر اصول عمليه در برائت، احتياط، تخيير، و استصحاب حصر استقرايى است؛ نه عقلى، چون اينها اصولى است كه علماء آنها را بهگونهاى يافتهاند كه در | مقصد چهارم، درباره اصول عمليه است. حصر اصول عمليه در برائت، احتياط، تخيير، و استصحاب حصر استقرايى است؛ نه عقلى، چون اينها اصولى است كه علماء آنها را بهگونهاى يافتهاند كه در جمیع ابواب فقهى جريان دارد و لذا غير از اينها، اصول ديگرى هم مىتوان فرض كرد كه در ابواب خاصّى از فقه جارى مىشوند، مثل اصالة الطهارة كه در مورد شك در طهارت در شبهات حكمیه و موضوعيّه جارى مىشود. | ||
سرّ تعدد این اصول چهارگانه، این است كه مجارى آنها مختلف است و این اختلاف، به خاطر اختلاف در حالت شك است. | سرّ تعدد این اصول چهارگانه، این است كه مجارى آنها مختلف است و این اختلاف، به خاطر اختلاف در حالت شك است. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
مؤلّف، بعد از فراغت از مباحث مقدّماتى، وارد بحث استصحاب مىشود. به نظر ايشان كسى كه در تعريف استصحاب، مىگوید: «ابقاء ما كان»، نظر به تعريف قاعده دارد؛ نه به عمل مكلّف، چرا كه معنای «ابقاء» حكم به بقا است. | مؤلّف، بعد از فراغت از مباحث مقدّماتى، وارد بحث استصحاب مىشود. به نظر ايشان كسى كه در تعريف استصحاب، مىگوید: «ابقاء ما كان»، نظر به تعريف قاعده دارد؛ نه به عمل مكلّف، چرا كه معنای «ابقاء» حكم به بقا است. | ||
ايشان، بعد از بيان استصحاب، به تنبيهات آن اشاره كرده و شبهه عبائيه را مطرح مىنمايد. متأسفانه از | ايشان، بعد از بيان استصحاب، به تنبيهات آن اشاره كرده و شبهه عبائيه را مطرح مىنمايد. متأسفانه از میان تنبيهات استصحاب فقط به دو مورد آن اشاره شده و کتاب ناقص مانده است. | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== |
ویرایش