پرش به محتوا

ابن مطران، اسعد بن الیاس: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مي' به 'می'
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ')
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
خط ۳۳: خط ۳۳:
'''اِبْن مِطْران، ابونصر موفق‌الدين اسعد بن ابى‌الفتح الياس بن جرجيس المطران'''، پزشك و داروشناس مسيحى‌تبار سده 6ق است. از زندگى او پيش از آغاز طبابتش اطلاع چندانى در دست نيست. [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] كه اثر او قديمى‌ترين منبع ما درباره ابن مطران است، اشاره‌اى به این دوره از زندگى او نكرده است. مبسوطترين آگاهى‌ها درباره فعاليت علمى او و پدرش را در اثر [[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابى‌اصيبعه]] مى‌توان يافت كه خود در تأليف کتابش از آثار ابن مطران بسيار بهره برده است.
'''اِبْن مِطْران، ابونصر موفق‌الدين اسعد بن ابى‌الفتح الياس بن جرجيس المطران'''، پزشك و داروشناس مسيحى‌تبار سده 6ق است. از زندگى او پيش از آغاز طبابتش اطلاع چندانى در دست نيست. [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] كه اثر او قديمى‌ترين منبع ما درباره ابن مطران است، اشاره‌اى به این دوره از زندگى او نكرده است. مبسوطترين آگاهى‌ها درباره فعاليت علمى او و پدرش را در اثر [[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابى‌اصيبعه]] مى‌توان يافت كه خود در تأليف کتابش از آثار ابن مطران بسيار بهره برده است.


الياس پدر موفق‌الدين، در طلب علم، سفرهاى بسيار مى‌كرد و مدتى نيز برای فراگيرى مبانى مسيحيت و مذاهب آن به روم رفت. اما به نظر مى‌رسد كه لقب «مطران» از آن جرجيس، پدر الياس بوده كه احتمالاً منصبى كليسايى داشته است. الياس چون به عراق آمد، ملازمت امين‌الدوله ابن تلميذ، پزشك مشهور را اختيار كرد و کتاب‌هاى بسيار نزد او خواند تا خود به طب مشهور شد. وى سرانجام در دمشق اقامت گزيد و تا هنگام مرگ در همان‌جا به طبابت روزگار مى‌گذرانيد.
الياس پدر موفق‌الدين، در طلب علم، سفرهاى بسيار مى‌كرد و مدتى نيز برای فراگيرى مبانى مسيحيت و مذاهب آن به روم رفت. اما به نظر مى‌رسد كه لقب «مطران» از آن جرجيس، پدر الياس بوده كه احتمالاً منصبى كليسايى داشته است. الياس چون به عراق آمد، ملازمت امین‌الدوله ابن تلمیذ، پزشك مشهور را اختيار كرد و کتاب‌هاى بسيار نزد او خواند تا خود به طب مشهور شد. وى سرانجام در دمشق اقامت گزيد و تا هنگام مرگ در همان‌جا به طبابت روزگار مى‌گذرانيد.


موفق‌الدين در دمشق زاده شد و هم آن‌جا رشد يافت. از نام استادان او جز مهذب‌ الدين ابن نقاش طبيب، آگاهى نداريم، اما مى‌توان حدس زد كه وى پيش از همه، نزد پدرش به تحصيل پرداخته است. اين‌كه گفته‌اند نحو، لغت و ادب عرب را نزد شيخ تاج‌ الدين زيد بن حسن كندى فراگرفت، بايد مربوط به دوران ميان سالى او باشد كه در خدمت صلاح‌الدين ايوبى مى‌زيست. دانسته نيست كه ابن مطران چگونه به صلاح‌الدين پيوست، ولى نزد او جايگاهى بلند يافت و سلطان ايوبى كه همواره در پیکار با صليبيان روزگار مى‌گذرانيد، پيوسته ابن مطران را با خود به سفر مى‌برد و طبيب را از عطاياى كلان خود بهره‌مند مى‌كرد. ابن مطران به سبب طبابت برای امراى دولت و رقابت این امرا كه در اعطاى مال و تقرب بدو بر یکديگر پيشى مى‌جستند، چندان كارش بالا گرفت كه سخن از وزارتش رفت، چنان‌كه از بيان ابى ابى‌اصيبعه به نقل از قفطى برمى‌آيد، در همين روزگار بود كه ابن مطران به تشویق و توسط صلاح‌الدين مسلمان شد و سلطان ايوبى، جوزه (جوره) كنيز مورد علاقه همسر خود را به زنى به ابن مطران داد. بنابراین، اشاره [[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابى‌اصيبعه]] به تاريخ سرودن قصيده‌اى از سوى ابن عامرى شاعر، در ستايش ابن مطران، پس از گرویدن او به اسلام در 585ق يعنى دو سال پيش از مرگش، نبايد درست باشد.
موفق‌الدين در دمشق زاده شد و هم آن‌جا رشد يافت. از نام استادان او جز مهذب‌ الدين ابن نقاش طبيب، آگاهى نداريم، اما مى‌توان حدس زد كه وى پيش از همه، نزد پدرش به تحصيل پرداخته است. اين‌كه گفته‌اند نحو، لغت و ادب عرب را نزد شيخ تاج‌ الدين زيد بن حسن كندى فراگرفت، بايد مربوط به دوران میان سالى او باشد كه در خدمت صلاح‌الدين ايوبى مى‌زيست. دانسته نيست كه ابن مطران چگونه به صلاح‌الدين پيوست، ولى نزد او جايگاهى بلند يافت و سلطان ايوبى كه همواره در پیکار با صليبيان روزگار مى‌گذرانيد، پيوسته ابن مطران را با خود به سفر مى‌برد و طبيب را از عطاياى كلان خود بهره‌مند مى‌كرد. ابن مطران به سبب طبابت برای امراى دولت و رقابت این امرا كه در اعطاى مال و تقرب بدو بر یکديگر پيشى مى‌جستند، چندان كارش بالا گرفت كه سخن از وزارتش رفت، چنان‌كه از بيان ابى ابى‌اصيبعه به نقل از قفطى برمى‌آيد، در همین روزگار بود كه ابن مطران به تشویق و توسط صلاح‌الدين مسلمان شد و سلطان ايوبى، جوزه (جوره) كنيز مورد علاقه همسر خود را به زنى به ابن مطران داد. بنابراین، اشاره [[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابى‌اصيبعه]] به تاريخ سرودن قصيده‌اى از سوى ابن عامرى شاعر، در ستايش ابن مطران، پس از گرویدن او به اسلام در 585ق يعنى دو سال پيش از مرگش، نبايد درست باشد.


ابن مطران گذشته از آن‌كه طبيب خاص سلطان به شمار مى‌رفت، در بيمارستان نورى دمشق نيز به تدريس طب و مداواى بيماران مى‌پرداخت و شاگردان بسيار داشت. برجسته‌ترين شاگرد او، مهذب‌ الدين دخوار بود كه در بسيارى از جنگ‌هاى صلاح‌ الدين، استاد خود را همراهى مى‌كرد و از روش معالجه ابن مطران در بيمارستان مذكور داستان‌ها نقل كرده است. ابن مطران سرانجام در 587ق در دمشق درگذشت. پیکرش را در قاسيون به خاک سپردند و همسرش جوزه مقبره‌اى برای او ساخت و مسجدى در كنار آن بنا كرد. آن مقبره در ايام [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] كه خود در 603ق جوزه را در شام ديده بود، به تربت جوزه شهرت داشت. مرگ ابن مطران را در 588ق نيز نوشته‌اند. از او فرزندى برجاى نماند. به گفته [[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابى‌اصيبعه]] او دو برادر داشت كه هر دو پزشك بودند.
ابن مطران گذشته از آن‌كه طبيب خاص سلطان به شمار مى‌رفت، در بيمارستان نورى دمشق نيز به تدريس طب و مداواى بيماران مى‌پرداخت و شاگردان بسيار داشت. برجسته‌ترين شاگرد او، مهذب‌ الدين دخوار بود كه در بسيارى از جنگ‌هاى صلاح‌ الدين، استاد خود را همراهى مى‌كرد و از روش معالجه ابن مطران در بيمارستان مذكور داستان‌ها نقل كرده است. ابن مطران سرانجام در 587ق در دمشق درگذشت. پیکرش را در قاسيون به خاک سپردند و همسرش جوزه مقبره‌اى برای او ساخت و مسجدى در كنار آن بنا كرد. آن مقبره در ايام [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] كه خود در 603ق جوزه را در شام ديده بود، به تربت جوزه شهرت داشت. مرگ ابن مطران را در 588ق نيز نوشته‌اند. از او فرزندى برجاى نماند. به گفته [[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابى‌اصيبعه]] او دو برادر داشت كه هر دو پزشك بودند.
خط ۵۰: خط ۵۰:
# الحكايات الطبية
# الحكايات الطبية
# المقالة الناصرية في حفظ الامور الصحية
# المقالة الناصرية في حفظ الامور الصحية
# المقالة النجمية في التدابير الصحية
# المقالة النجمیة في التدابير الصحية


گذشته از اين‌ها، وى آثار مستقل ديگر و يا تعاليقى بر كتب ديگران داشته كه مسودات آن‌ها پس از مرگش به برادرانش منتقل شده و به گفته [[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابى‌اصيبعه]] (همان‌جا) از ميان رفته است.
گذشته از اين‌ها، وى آثار مستقل ديگر و يا تعاليقى بر كتب ديگران داشته كه مسودات آن‌ها پس از مرگش به برادرانش منتقل شده و به گفته [[ابن ابی‌اصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابى‌اصيبعه]] (همان‌جا) از میان رفته است.


==منابع==
==منابع==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش