پرش به محتوا

ابن رشد، محمد بن احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'هاي' به 'های'
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
خط ۳۸: خط ۳۸:
|- class="articleCode"
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
|کد مؤلف
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE710AUTHORCODE
| data-type="authorCode" |AUTHORCODE00710AUTHORCODE
|}
|}
</div>
</div>
خط ۴۸: خط ۴۸:


==تحصیلات==
==تحصیلات==
ابن رشد نخست نزد پدرش فقه آموخت و کتاب «موطأ» را به حافظه سپرد. همچنين اندكى فقه نزد ابوالقاسم بن بشكوال و سپس نزد ابومحمد بن رزق و ابومروان بن مسره، و ادبيات عرب را نزد سمحون آموخت و از ابوجعفر بن عبدالعزيز و ابوعبدالله العازرى اجازه گرفت. پزشکى را نيز نزد ابومروان بن جُرَّيول بلنسى و به‌ویژه نزد ابوجعفر بن هارون التجالى يا الترجالى (از شهر ترجاله «تروخيلو» در اندلس) فراگرفت. در فقه بيشتر به «درايت» دلبستگى داشت تا «روايت» و در آن زمینه کتاب «بداية المجتهد و نهاية المقتصد» را تأليف كرد.
ابن رشد نخست نزد پدرش فقه آموخت و کتاب «موطأ» را به حافظه سپرد. همچنين اندكى فقه نزد ابوالقاسم بن بشكوال و سپس نزد ابومحمد بن رزق و ابومروان بن مسره، و ادبيات عرب را نزد سمحون آموخت و از ابوجعفر بن عبدالعزيز و ابوعبدالله العازرى اجازه گرفت. پزشکى را نيز نزد ابومروان بن جُرَّيول بلنسى و به‌ویژه نزد ابوجعفر بن هارون التجالى يا الترجالى (از شهر ترجاله «تروخيلو» در اندلس) فراگرفت. در فقه بيشتر به «درايت» دلبستگى داشت تا «روايت» و در آن زمینه کتاب «بداية المجتهد و نهایة المقتصد» را تأليف كرد.


استادان وى در فلسفه شناخته نيستند و ما تنها مى‌دانيم كه وى طى مدتى كه نزد ابوجعفر بن هارون الترجالى مى‌گذرانده، از وى رياضيات و نيز بسيارى از «علوم حكمیه» را آموخته بوده است. ابن رشد بر علم كلام و به‌ویژه كلام اشعرى نيز تسلط داشته، هرچند بعداً در نوشته‌هايش از متكلمان انتقاد كرده است. در برخى گزارش‌ها آمده است كه استاد ابن رشد در فلسفه، فيلسوف مشهور، ابن باجه بوده است؛ اما این گزارش از لحاظ تاريخى نمى‌تواند درست باشد؛ زيرا درگذشت ابن باجه در 533ق، روى داده بوده؛ يعنى هنگامى كه ابن رشد نوجوانى 12 يا 13 ساله بوده است؛ ولى به گفته ارنست رنان، «همانندى عقايد و احترام ژرفى كه ابن رشد با آن درباره آن مرد بزرگ (ابن باجه) سخن مى‌گوید، حق مى‌دهد كه به معنايى كلى، ابن رشد را شاگرد وى تلقى كنند».
استادان وى در فلسفه شناخته نيستند و ما تنها مى‌دانيم كه وى طى مدتى كه نزد ابوجعفر بن هارون الترجالى مى‌گذرانده، از وى رياضيات و نيز بسيارى از «علوم حكمیه» را آموخته بوده است. ابن رشد بر علم كلام و به‌ویژه كلام اشعرى نيز تسلط داشته، هرچند بعداً در نوشته‌هایش از متكلمان انتقاد كرده است. در برخى گزارش‌ها آمده است كه استاد ابن رشد در فلسفه، فيلسوف مشهور، ابن باجه بوده است؛ اما این گزارش از لحاظ تاريخى نمى‌تواند درست باشد؛ زيرا درگذشت ابن باجه در 533ق، روى داده بوده؛ يعنى هنگامى كه ابن رشد نوجوانى 12 يا 13 ساله بوده است؛ ولى به گفته ارنست رنان، «همانندى عقايد و احترام ژرفى كه ابن رشد با آن درباره آن مرد بزرگ (ابن باجه) سخن مى‌گوید، حق مى‌دهد كه به معنايى كلى، ابن رشد را شاگرد وى تلقى كنند».


هرچند از تفصيل سرگذشت ابن رشد آگاهى زيادى نداريم، اما برخى از گزارش‌هاى مورخان و نيز اشاره‌هاى خود ابن رشد در برخى از نوشته‌هايش، تا اندازه‌اى رویدادهاى زندگى‌اش را منعكس مى‌كنند. فعالیت‌های اجتماعى و علمى ابن رشد در دوران فرمانروايى موحدون در اندلس جريان داشته است. در این میان سرگذشت وى، به‌ویژه با رویدادهاى دوران حكومت دو تن از برجسته‌ترين فرمانروايان موحدون؛ يعنى ابویعقوب يوسف و ابویوسف يعقوب (المنصور)، گره خورده بود. هرچند آغاز فعالیت‌های اجتماعى و علمى وى در دوران فرمانروايى بنيان‌گذار سلسله موحدون عبدالمؤمن على (524-558ق) بوده است. بنا بر گزارش‌هاى مورخان، عبدالمؤمن خود مردى دانشمند و دانش‌پرور بوده است و در دوران فرمانروايى‌اش دانشمندان را از هر سو فرامى‌خوانده و زندگى آسوده‌اى برایشان فراهم مى‌كرده است.
هرچند از تفصيل سرگذشت ابن رشد آگاهى زيادى نداريم، اما برخى از گزارش‌هاى مورخان و نيز اشاره‌هاى خود ابن رشد در برخى از نوشته‌هایش، تا اندازه‌اى رویدادهاى زندگى‌اش را منعكس مى‌كنند. فعالیت‌های اجتماعى و علمى ابن رشد در دوران فرمانروايى موحدون در اندلس جريان داشته است. در این میان سرگذشت وى، به‌ویژه با رویدادهاى دوران حكومت دو تن از برجسته‌ترين فرمانروايان موحدون؛ يعنى ابویعقوب يوسف و ابویوسف يعقوب (المنصور)، گره خورده بود. هرچند آغاز فعالیت‌های اجتماعى و علمى وى در دوران فرمانروايى بنيان‌گذار سلسله موحدون عبدالمؤمن على (524-558ق) بوده است. بنا بر گزارش‌هاى مورخان، عبدالمؤمن خود مردى دانشمند و دانش‌پرور بوده است و در دوران فرمانروايى‌اش دانشمندان را از هر سو فرامى‌خوانده و زندگى آسوده‌اى برایشان فراهم مى‌كرده است.


در 548ق، ابن رشد در مراكش بوده و احتمالاً برای يارى كردن به مقاصد عبدالمؤمن در برپا ساختن مدارسى در آنجا اشتغال داشته است. از سوى ديگر نشانه‌اى در دست است كه ابن رشد، احتمالاً در طى همین مدت اقامت در مراكش، به پژوهش‌هاى تازه‌اى در زمینه ستاره‌شناسى اشتغال داشته و مى‌كوشيده است كه دانش ستاره‌شناسى را، كه در دوران وى بر پايه هيئت بطلمیوسى استوار بوده كه خود آن بر رياضيات تكيه داشته است، بار ديگر به ستاره‌شناسى دوران باستان بازگرداند كه برپايه «اصول طبيعى» قرار داشته است.
در 548ق، ابن رشد در مراكش بوده و احتمالاً برای يارى كردن به مقاصد عبدالمؤمن در برپا ساختن مدارسى در آنجا اشتغال داشته است. از سوى ديگر نشانه‌اى در دست است كه ابن رشد، احتمالاً در طى همین مدت اقامت در مراكش، به پژوهش‌هاى تازه‌اى در زمینه ستاره‌شناسى اشتغال داشته و مى‌كوشيده است كه دانش ستاره‌شناسى را، كه در دوران وى بر پايه هيئت بطلمیوسى استوار بوده كه خود آن بر رياضيات تكيه داشته است، بار ديگر به ستاره‌شناسى دوران باستان بازگرداند كه برپايه «اصول طبيعى» قرار داشته است.
خط ۶۰: خط ۶۰:
یکى از برجسته‌ترين این دانشمندان، فيلسوف نامدار ابن طفيل (د 581ق) بود، كه وزير و پزشک ابویعقوب گرديد و نزد او از اعزاز و احترام فراوان برخوردار بود. ابن طفيل نيز، به نوبه خود، دانشمندان را از اقطار مختلف به دربار ابویعقوب دعوت و وى را به بزرگداشت ايشان تشویق مى‌كرد. ابن طفيل، كه پيش از آن با ابن رشد آشنا شده بود، وى را به ابویعقوب معرفى كرد.
یکى از برجسته‌ترين این دانشمندان، فيلسوف نامدار ابن طفيل (د 581ق) بود، كه وزير و پزشک ابویعقوب گرديد و نزد او از اعزاز و احترام فراوان برخوردار بود. ابن طفيل نيز، به نوبه خود، دانشمندان را از اقطار مختلف به دربار ابویعقوب دعوت و وى را به بزرگداشت ايشان تشویق مى‌كرد. ابن طفيل، كه پيش از آن با ابن رشد آشنا شده بود، وى را به ابویعقوب معرفى كرد.


اما گویا ابن رشد در آن هنگام، ديرى نزد ابویعقوب نماند؛ زيرا در 565ق وى را در منصب قضا در شهر اشبيليه مى‌يابيم و در آنجا بود كه وى خلاصه‌هايى (جوامع) از کتاب‌هاى [[ارسطو]] «درباره پيدايش جانوران» و «درباره اعضاى جانوران» را نوشته، يا به پایان رسانده بوده است.
اما گویا ابن رشد در آن هنگام، ديرى نزد ابویعقوب نماند؛ زيرا در 565ق وى را در منصب قضا در شهر اشبيليه مى‌يابيم و در آنجا بود كه وى خلاصه‌هایى (جوامع) از کتاب‌هاى [[ارسطو]] «درباره پيدايش جانوران» و «درباره اعضاى جانوران» را نوشته، يا به پایان رسانده بوده است.


در حدود 567ق ابن رشد، با همان عنوان قاضى، به قرطبه بازگشت.
در حدود 567ق ابن رشد، با همان عنوان قاضى، به قرطبه بازگشت.
خط ۹۵: خط ۹۵:
# تلخيص کتاب الأخلاق (شرح متوسط بر «اِتیکانیکوماخيا يا اخلاق نیکوماخوس» [[ارسطو]])؛
# تلخيص کتاب الأخلاق (شرح متوسط بر «اِتیکانیکوماخيا يا اخلاق نیکوماخوس» [[ارسطو]])؛
# تلخيص کتاب الحس و المحسوس (شرح متوسط بر درباره احساس و محسوس و چند نوشته كوتاه ديگر [[ارسطو]] به نام «طبیعیات كوچك يا پاروا ناتوراليا»؛
# تلخيص کتاب الحس و المحسوس (شرح متوسط بر درباره احساس و محسوس و چند نوشته كوتاه ديگر [[ارسطو]] به نام «طبیعیات كوچك يا پاروا ناتوراليا»؛
# جوامع كتب [[ارسطو]]طاليس في الطبیعیات و الإلهيات (خلاصه‌هايى از کتاب «درباره طبيعت» و متافيزیک [[ارسطو]])؛
# جوامع كتب [[ارسطو]]طاليس في الطبیعیات و الإلهيات (خلاصه‌هایى از کتاب «درباره طبيعت» و متافيزیک [[ارسطو]])؛
# الضّروري في المنطق؛
# الضّروري في المنطق؛
# کتاب الحيوان؛
# کتاب الحيوان؛
خط ۱۵۹: خط ۱۵۹:
[[تلخيص كتاب النفس]]  
[[تلخيص كتاب النفس]]  


[[بداية المجتهد و نهاية المقتصد]]  
[[بداية المجتهد و نهایة المقتصد]]  


[[فلسفة ابن رشد]]  
[[فلسفة ابن رشد]]  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش