۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
|- class="articleCode" | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
| data-type="authorCode" | | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE02800AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
==آغاز تحوّل و هجرت== | ==آغاز تحوّل و هجرت== | ||
سيدحيدر با آن مناعت طبع، و روح بلند، هيچ گاه تن به تعلّقات پست دنيا ندارد، لذا خيلى زود به پوچى و فساد این موقعيت پى مىبرد و این بار از سر آگاهى بيشتر و با تجارب گران قدرتر دنيا را ترك مىگوید و در سايهى توجهات الهى متوجه مىشود كه برای تكمیل دانش معنوىاش بايد دل از وطن مألوف بركند و دست به هجرت الى الله بزند. او خود در این باره مىگوید: «ديدم از حق و حقيقت منحرف شدهام، پس پنهانى با خداوند به مناجات پرداختم و | سيدحيدر با آن مناعت طبع، و روح بلند، هيچ گاه تن به تعلّقات پست دنيا ندارد، لذا خيلى زود به پوچى و فساد این موقعيت پى مىبرد و این بار از سر آگاهى بيشتر و با تجارب گران قدرتر دنيا را ترك مىگوید و در سايهى توجهات الهى متوجه مىشود كه برای تكمیل دانش معنوىاش بايد دل از وطن مألوف بركند و دست به هجرت الى الله بزند. او خود در این باره مىگوید: «ديدم از حق و حقيقت منحرف شدهام، پس پنهانى با خداوند به مناجات پرداختم و رهایى از آن را خواستار شدم و میل و شوق به ترك دنيا و كنارهگيرى از آن در درونم حاصل شد. فهمیدم رهایى از دنيا با همراهى و مصاحبت با پادشاهان و ياران و دوستان و ماندن در وطن مألوف میسّر نمىگردد». این تحوّل روحى سبب گرديد تا مال و منال دنيا و زن و فرزند و اقوام را رها كند و به زيارت عتبات عاليات عراق و خانه خدا بشتابد. در سر راه از اصفهان كه در گذشته مدتى در آنجا اقامت داشته مىگذرد؛ ولى این بار جز با عارفان كامل به ديدار كسى نمىرود و گویا آن چه را كه قبلا در این شهر و شهرهاى ديگر ایران فرا گرفته كنار مىگذارد و به عرفان روى مىآورد و در همه جا، با اهل فتوّت پيمان مودّت مىبندد. در این زمان در اصفهان، شيفتهى عارف بزرگ «شيخ نورالّدين طهرانى(اصفهانی)» مىگردد و به دست او خرقه مىپوشد و این عارف سوختهى جان، ذكر را به او تلقين مىكند؛ امّا آن چه سيدحيدر را وادار به هجرت از زادگاهش كرده، تنها فراگيرى علوم نيست. لذا بيش از یک ماه نزد شيخ نور الدين نمىماند با این كه به گفته خود در این مدّت، معارف زيادى نزد این عارف عالىقدر مىآموزد و عطش او را نسبت به فيض برى و توسّل و توجه به مشاهد شريفه ائمه معصوم(ع) شدّت و فزونى مىبخشد. پس به زيارت این قبور مىشتابد و سپس حجّ انجام داده و به شوق ديدار مرقد شريف نبى اكرم(ص) و ائمه بقيع راهى مدينه منوره مىشود. وى گرچه قصد مجاورت داشته است؛ امّا وضعيت مزاجى به او این اجازه را نمىدهد و دوباره به نجف اشرف برمىگردد و در آنجا رحل اقامت مىافكند تا این بار همراه با امدادهاى اولياى الهى در محضر عالمان بزرگى چون [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخرالمحققين]] به خوشه چينى مشغول شود. همچنين در محضر عارف كامل عبدالرحمن بن احمدالقدسى به خواندن کتابهاى «منازل السائرين» و «فصوص الحكم» و شروح آن مىپردازد. به این ترتيب سيدحيدر، جامع علوم منقول و معقول مىگردد و در سايهى توجهات و عنايات حق تعالى و آستانهى مقدس علوى، اكثر كتب عرفانى و رموز و اسرار آن برایش كشف شده و بر آنها شروح و حواشى مىنویسد. وى در این زمان به نوشتن مهمّترين آثارش؛ يعنى تفسير «المحيط الاعظم» و «نص النصوص» توفيق مىيابد. البته علوم و دانش سيدحيدر، منحصر به آنچه نوشته است، نمىباشد به طورى كه خود بعد از نقل دو اجازهاى كه از [[فخرالمحققین، محمد بن حسن|فخر المحققين]] و عبدالرحمن قدسى گرفته است، مىگوید: «خلاصه وصول و كشف من از علوم الهى منحصر به آنچه گفتم نيست، بلكه وصول من به علوم اهلبيت(ع) مقدّم بر سلوكم مىباشد؛ زيرا من از محبوبين درگاه الهى هستم و وصول محبوب مقدّم بر سلوكش مىباشد؛ مانند انبياء و اولياء و تابعين كه از روى صداقت راه آنها را دنبال مىكنند». وى در مقدّمهى تفسير «المحيط الاعظم» تصريح مىكند كه بعد از توجه به سوى حق و مجاورت خود در مكه و مدينه و عتبات عاليات به این معارف رسيدم و همان طورى كه مجاورت مكه موجب فتح و گشايش معارف و فتوحات مكرّر بر قلب شيخ بزرگ ([[ابنعربی، محمد بن علی|محىالدين عربى]]) شد، مشهد شريف غروى؛ يعنى مشهد شريف على بن ابيطالب(ع) موجب و سبب گشايش اسرار غيبيّه، بر قلب من شد. فهم این اسرار تأویل قرآن كريم و حقايق فصوص الحكم و معانى و معارف آن نيز محض توجّه به جانب درگاه ايزدى بودهاند و به عمل و كسب و سبب قبلى نبوده است. | ||
==آثار== | ==آثار== |
ویرایش