۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' اين ' به ' این ') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
قرآن را نزد شيخ ابومحمد بن بنت الشيخ، شيخ عبدالوهاب حفاف، ابومنصور رزّاز و جماعتى ديگر خواند. فرائض يا مبحث ارث را پيش شيخ ابوالمظفر بن شهرزورى عطار و نحو و لغت را در خدمت ابومنصور جواليقى آموخت. حديث را از ابن سمرقندى، عبدالوهاب اَنماطى و قاضى ابوبكر فراگرفت. | قرآن را نزد شيخ ابومحمد بن بنت الشيخ، شيخ عبدالوهاب حفاف، ابومنصور رزّاز و جماعتى ديگر خواند. فرائض يا مبحث ارث را پيش شيخ ابوالمظفر بن شهرزورى عطار و نحو و لغت را در خدمت ابومنصور جواليقى آموخت. حديث را از ابن سمرقندى، عبدالوهاب اَنماطى و قاضى ابوبكر فراگرفت. | ||
چنين به نظر مىرسد كه وى از | چنين به نظر مىرسد كه وى از میان همه دانشهايى كه آموخت، به تاريخ دلبستگى بيشترى داشت و در كسب آن مشتاقانه كوشش مىورزيد. اكثر مؤلَّفات تاريخى موجود مانند: [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]]، تاريخ موصل، اخبار الطوال، معارف و...، كتب لغت، جغرافيا و هر آنچه را كه به حوادث تاريخى مرتبط بود، مطالعه كرد. | ||
او همچون جدش ابوالحسن على، مدتى از عمر خود را عهدهدار پارهاى از مشاغل دولتى بود. در 543ق / 1148م، وى را در شغل اِشراف بر اوقاف حومه مَيافارقين مىبينيم و این زمانى بود كه مكينالدين مصرى از جانب سعيد حسامالدين در این شهر حكم مىراند. در 562ق / 1166م، نظارت بر حصن كيفا را بر عهده گرفت. پس از مدتى به مَيافارقين بازگشت و به منصب اِشراف بر موقوفات این شهر گمارده شد. افزون بر اينها، وى در بلاد ديگر، مناصب ديگرى را بر عهده داشت. | او همچون جدش ابوالحسن على، مدتى از عمر خود را عهدهدار پارهاى از مشاغل دولتى بود. در 543ق / 1148م، وى را در شغل اِشراف بر اوقاف حومه مَيافارقين مىبينيم و این زمانى بود كه مكينالدين مصرى از جانب سعيد حسامالدين در این شهر حكم مىراند. در 562ق / 1166م، نظارت بر حصن كيفا را بر عهده گرفت. پس از مدتى به مَيافارقين بازگشت و به منصب اِشراف بر موقوفات این شهر گمارده شد. افزون بر اينها، وى در بلاد ديگر، مناصب ديگرى را بر عهده داشت. | ||
او یک چند متصدى اِشراف موقوفات دمشق بود و مدتى نيز مسئوليتهاى مهمى در گرجستان داشت. به سبب | او یک چند متصدى اِشراف موقوفات دمشق بود و مدتى نيز مسئوليتهاى مهمى در گرجستان داشت. به سبب همین پايگاه بلند اجتماعى - سياسى وى بوده است كه گزارشهاى او را مىتوان از صحت و سنديت قابل ملاحظهاى برخوردار دانست؛ زيرا او در مقامى بوده كه مىتوانسته است از مسائل و رویدادهاى سياسى و اجتماعى بسيارى كه برای ديگران دستيافتنى نبود، اطلاع حاصل كند. | ||
او عالمى كثيرالسفر بود. به سابقه علاقه شديدى كه به تاريخ و اوضاع اجتماعى، تاريخى و جغرافيايى داشت، به سفرهاى متعددى دست زد. در خلال این سفرها با طبقات مختلف، از خلفا، سلاطين و وزرا گرفته تا علما، قضات و مسئولان حكومتى شهرها و ولايات ملاقاتها كرد و اطلاعات ارزشمندى به دست آورد. این سفرهاى آموزنده تأثير زيادى در او برجاى گذاشت. در واقع بخش زيادى از آنچه در کتاب وى آمده، ثمره مشاهدات و يادداشتهاى او در طى این سفرهاست. | او عالمى كثيرالسفر بود. به سابقه علاقه شديدى كه به تاريخ و اوضاع اجتماعى، تاريخى و جغرافيايى داشت، به سفرهاى متعددى دست زد. در خلال این سفرها با طبقات مختلف، از خلفا، سلاطين و وزرا گرفته تا علما، قضات و مسئولان حكومتى شهرها و ولايات ملاقاتها كرد و اطلاعات ارزشمندى به دست آورد. این سفرهاى آموزنده تأثير زيادى در او برجاى گذاشت. در واقع بخش زيادى از آنچه در کتاب وى آمده، ثمره مشاهدات و يادداشتهاى او در طى این سفرهاست. | ||
وى چند بار به شهر آمِد سفر كرد و در آنجا شاهد برخى كشمكشها | وى چند بار به شهر آمِد سفر كرد و در آنجا شاهد برخى كشمكشها میان سعيد حسامالدين و سپاه فرنگ بود. سفرهايى هم به موصل كرد. در یکى از این سفرها كه در 544ق / 1149م، اتفاق افتاد، در مصاحبت سعيد حسامالدين بود. ماردين، در شمال جزيره، یکى ديگر از شهرهایى بود كه وى چند نوبت به آن سفر كرد. در خلال ديدارش از این شهر، با بعضى از قضات و خطبا مانند علمالدين ابوالفتح محمد بن نباته، قاضى ماردين و بهاءالدين على بن نباته، خطيب این شهر، ملاقات كرد. در این سفر قلعه ماردين، مسجد شهر و نيز مقابر بزرگانى چون شمسالدين غازى و برادرش شمسالدوله را ديد. | ||
وى 3 بار از بغداد ديدار كرد. در یکى از این ديدارها موفق به ديدن خليفه وقت (مقتفى) شد. ضمن سفرهايش به بغداد، با عدهاى از علماى این شهر ملاقات كرد، در مجلس آنان حاضر شد و استماع سخن كرد و کتابهايى بر آنان خواند. در بغداد او شاهد وزارت و عزل شرفالدين على بن جراد (طراد) زينبى، نقيب النقباء بعضى از خلفاى عباسى مانند المستظهربالله و وزير المقتفىبالله بود. | وى 3 بار از بغداد ديدار كرد. در یکى از این ديدارها موفق به ديدن خليفه وقت (مقتفى) شد. ضمن سفرهايش به بغداد، با عدهاى از علماى این شهر ملاقات كرد، در مجلس آنان حاضر شد و استماع سخن كرد و کتابهايى بر آنان خواند. در بغداد او شاهد وزارت و عزل شرفالدين على بن جراد (طراد) زينبى، نقيب النقباء بعضى از خلفاى عباسى مانند المستظهربالله و وزير المقتفىبالله بود. | ||
ديدار او از بغداد، بيشترين اثر را در حيات علمى و موقعيت اجتماعىاش داشت. او چند بار هم به دمشق سفر كرد. در آنجا با قاضى القضات كمالالدين شهرزورى ديدار كرد و از مهربانىهاى فراوان او بهرهمند شد. در این سفر و از جانب | ديدار او از بغداد، بيشترين اثر را در حيات علمى و موقعيت اجتماعىاش داشت. او چند بار هم به دمشق سفر كرد. در آنجا با قاضى القضات كمالالدين شهرزورى ديدار كرد و از مهربانىهاى فراوان او بهرهمند شد. در این سفر و از جانب همین قاضى القضات بود كه مقام نظارت اوقاف حومه دمشق به او تفویض شد. | ||
وى در سفرهاى مكررش به دمشق، مساجد، قبور و مشاهد گروهى از خلفا، علما، قضات و اوليا را زيارت كرد و بعدها شرح مشاهدات خویش را در کتاب تاريخ خود آورد. | وى در سفرهاى مكررش به دمشق، مساجد، قبور و مشاهد گروهى از خلفا، علما، قضات و اوليا را زيارت كرد و بعدها شرح مشاهدات خویش را در کتاب تاريخ خود آورد. |
ویرایش