پرش به محتوا

مهدویت از دیدگاه نهج‌البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۲ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۳: خط ۳:
| عنوان =مهدویت از دیدگاه نهج‌البلاغه
| عنوان =مهدویت از دیدگاه نهج‌البلاغه
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[فقیه ایمانی، مهدی]] (نويسنده)
[[فقیه ایمانی، مهدی]] (نویسنده)
| زبان =فارسی
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏‎‏BP‎‏ ‎‏38‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏7‎‏م‎‏9‎‏ ‎‏1300*
| کد کنگره =‏‎‏BP‎‏ ‎‏38‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏7‎‏م‎‏9‎‏ ‎‏1300*
خط ۳۲: خط ۳۲:
كتاب با مقدمه مؤلف آغاز شده و مطالب در سه فصل ارائه گرديده است.
كتاب با مقدمه مؤلف آغاز شده و مطالب در سه فصل ارائه گرديده است.


نويسنده نخست، فهرستى از سخنان [[امام على(ع)]] كه پيرامون امام، رهبر، خليفه، مسئول و زمامدارى مسلمانان است، را ذكر كرده، آن‌گاه، موضوع مهدویت در اسلام و پيش‌گويى از ظهور و قيام حضرت مهدى(عج) و تحقق يافتن حكومت جهانى اسلام در سايه رهبرى آن حضرت را بررسى نموده است.
نویسنده نخست، فهرستى از سخنان [[امام على(ع)]] كه پيرامون امام، رهبر، خليفه، مسئول و زمامدارى مسلمانان است، را ذكر كرده، آن‌گاه، موضوع مهدویت در اسلام و پيش‌گويى از ظهور و قيام حضرت مهدى(عج) و تحقق يافتن حكومت جهانى اسلام در سايه رهبرى آن حضرت را بررسى نموده است.


در ادامه، مشخصات صد و دو تن از علماى اهل سنت كه به وجود مهدى(عج) و ولايتش اقرار كرده‌اند، ذكر شده و مختصرى از تاريخ امام مهدى(عج) نيز به دنبال آن آورده شده است.
در ادامه، مشخصات صد و دو تن از علماى اهل سنت كه به وجود مهدى(عج) و ولايتش اقرار كرده‌اند، ذكر شده و مختصرى از تاريخ امام مهدى(عج) نيز به دنبال آن آورده شده است.
خط ۴۷: خط ۴۷:
فصل اول، به بررسى موضوع مهدویت در اسلام اختصاص يافته است.
فصل اول، به بررسى موضوع مهدویت در اسلام اختصاص يافته است.


نويسنده معتقد است، مسأله مهدویت در اسلام، يكى از اصلى‌ترين پايه‌هاى تداوم اين دين و شرط اساسى پيروزى و حاكميت همه جانبه آيين قرآن بر ديگر آيين‌ها و حكومت‌هاى جهان است؛ زيرا تنها در سايه رهبرى امام دارى شرايط و خليفه معصوم و برگزيده از جانب خداوند است كه اسلام راستين مى‌تواند در سراسر جهان و در ميان توده‌هاى بشرى خودنمايى نموده و وعده الهى مبنى بر پيروزى مستضعفان بر مستكبران عينيّت و تحقق يابد.
نویسنده معتقد است، مسأله مهدویت در اسلام، يكى از اصلى‌ترين پايه‌هاى تداوم اين دين و شرط اساسى پيروزى و حاكميت همه جانبه آيين قرآن بر ديگر آيين‌ها و حكومت‌هاى جهان است؛ زيرا تنها در سايه رهبرى امام دارى شرايط و خليفه معصوم و برگزيده از جانب خداوند است كه اسلام راستين مى‌تواند در سراسر جهان و در ميان توده‌هاى بشرى خودنمايى نموده و وعده الهى مبنى بر پيروزى مستضعفان بر مستكبران عينيّت و تحقق يابد.


وى بر اين باور است كه اگر رهبرى كشورها در عصر كنونى را زمامداران لايق عهده‌دار بودند، انواع انحراف‌گرايى مادى و معنوى، فقر و عقب‌افتادگى، ظلم و فساد، اختلافات عقيدتى، اخلاقى، سياسى و اجتماعى ملت‌ها را دچار تفرقه نكرده و آنان را زير سلطه دشمنان و استعمارگران قرار نمى‌داد.
وى بر اين باور است كه اگر رهبرى كشورها در عصر كنونى را زمامداران لايق عهده‌دار بودند، انواع انحراف‌گرايى مادى و معنوى، فقر و عقب‌افتادگى، ظلم و فساد، اختلافات عقيدتى، اخلاقى، سياسى و اجتماعى ملت‌ها را دچار تفرقه نكرده و آنان را زير سلطه دشمنان و استعمارگران قرار نمى‌داد.
خط ۵۳: خط ۵۳:
در دوم، مهدویت و رهبرى در نهج‌البلاغه مورد بررسى قرار گرفته است.
در دوم، مهدویت و رهبرى در نهج‌البلاغه مورد بررسى قرار گرفته است.


نويسنده معتقد است، نهج‌البلاغه، از عالى‌ترين درجه اعتبار و سند برخوردار بوده و سخنان برگزيده اميرالمؤمنان در اين كتاب، بيانگر اسلام راستين و ترجمان شيوايى از قرآن است.
نویسنده معتقد است، نهج‌البلاغه، از عالى‌ترين درجه اعتبار و سند برخوردار بوده و سخنان برگزيده اميرالمؤمنان در اين كتاب، بيانگر اسلام راستين و ترجمان شيوايى از قرآن است.


وى توجه به اين نكته را حائز اهميت دانسته كه هر چند در كشمكش‌هاى عقيدتى و مجادله مذهبى ميان شيعه و عامه، خلافت بلافصل [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] مورد گفتگو است؛ اما گفتار امام كه به فرموده پيامبر(ص) نمونه انسان كامل، داور عادل و كليد قرآن است، مى‌تواند جدا كننده حق از باطل و معيار و الگويى باشد تا با اتكا به آن، حقيقت و واقعيت روشن گردد.
وى توجه به اين نكته را حائز اهميت دانسته كه هر چند در كشمكش‌هاى عقيدتى و مجادله مذهبى ميان شيعه و عامه، خلافت بلافصل [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] مورد گفتگو است؛ اما گفتار امام كه به فرموده پيامبر(ص) نمونه انسان كامل، داور عادل و كليد قرآن است، مى‌تواند جدا كننده حق از باطل و معيار و الگويى باشد تا با اتكا به آن، حقيقت و واقعيت روشن گردد.


نويسنده، مسأله مهدویت امام دوازدهم و ظهور ايشان در آخرالزمان را از دو جهت سزاوار مطالعه و تحقيق دانسته است. نخست از جهت پيشگويى‌هاى امام(ع)؛ مانند روى كار آمدن بنى‌اميه، حكومت حجاج بن يوسف، سقوط بنى‌اميه، زمامدارى بنى‌عباس، قيام زنج در بصره، فتنه مغول و... كه در گذشته به وقوع پيوسته و مواردى از اين‌قبيل كه مربوط به آينده جهان است؛ همچون خبر از ظهور حضرت مهدى(عج) و قيام جهانى آن بزرگوار كه در آينده به وقوع خواهد پيوست.
نویسنده، مسأله مهدویت امام دوازدهم و ظهور ايشان در آخرالزمان را از دو جهت سزاوار مطالعه و تحقيق دانسته است. نخست از جهت پيشگويى‌هاى امام(ع)؛ مانند روى كار آمدن بنى‌اميه، حكومت حجاج بن يوسف، سقوط بنى‌اميه، زمامدارى بنى‌عباس، قيام زنج در بصره، فتنه مغول و... كه در گذشته به وقوع پيوسته و مواردى از اين‌قبيل كه مربوط به آينده جهان است؛ همچون خبر از ظهور حضرت مهدى(عج) و قيام جهانى آن بزرگوار كه در آينده به وقوع خواهد پيوست.


ديگر، سخنان امام(ع) درباره امامت و رهبرى اهل‌بيت(ع).
ديگر، سخنان امام(ع) درباره امامت و رهبرى اهل‌بيت(ع).
خط ۶۷: خط ۶۷:
[[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابى‌الحديد]]، در رابطه با اين فراز مى‌نويسند: اين كلام، اشاره به امامى است كه در روايات، به او نويد داده شد و در آخرالزمان به دنيا خواهد آمد.
[[ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابى‌الحديد]]، در رابطه با اين فراز مى‌نويسند: اين كلام، اشاره به امامى است كه در روايات، به او نويد داده شد و در آخرالزمان به دنيا خواهد آمد.


نويسنده معتقد است، او به پيش‌گويى [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] از ظهور و قيام حضرت مهدى(عج) و نقش او در حاكميت هدايت الهى و قرآن به جاى هوا و هوس و رأى و قياس اعتراف نموده است؛ هر چند ولادت حضرت را نپذيرفته و تصريح كرده است كه بعد از اين متولد خواهد شد.
نویسنده معتقد است، او به پيش‌گويى [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] از ظهور و قيام حضرت مهدى(عج) و نقش او در حاكميت هدايت الهى و قرآن به جاى هوا و هوس و رأى و قياس اعتراف نموده است؛ هر چند ولادت حضرت را نپذيرفته و تصريح كرده است كه بعد از اين متولد خواهد شد.


در حكمت 147، امام(ع) به اين مطلب تصريح كرده است كه هرگز زمين از كسى كه با حجت و دليل به امر حق قيام كرده و دين الهى را برپا دارد، خالى نخواهد ماند، خواه ظاهر باشد، يا در حال ترس و پنهانى.
در حكمت 147، امام(ع) به اين مطلب تصريح كرده است كه هرگز زمين از كسى كه با حجت و دليل به امر حق قيام كرده و دين الهى را برپا دارد، خالى نخواهد ماند، خواه ظاهر باشد، يا در حال ترس و پنهانى.


نويسنده معتقد است كه ابن ابى‌الحديد با توجه به جملات و قرائن موجود در كلام امام(ع)، از جمله «قائم لله بحجه»، «خلفاء الله فى ارضه» و «الدعاه الى دينه» كه جز بر پيامبر(ص) و امام معصوم(ع) بعد از او، بر هيچ مقام و شخصيتى منطبق نمى‌شود، نتوانسته است، دلالت اين قسمت از سخنان آن بزرگوار را بر عقيده شيعه، در مورد امامت و خلافت علنى يازده امام معصوم(ع) و امامت و خلافت توأم با غيبت امام دوازدهم، انكار نموده و با اعتراف به اين كه اين جمله، اعتراف صريح امام(ع)، نسبت به مذهب اماميه است، آن را از جمله نوادرى دانسته كه اخبار نبوى درباره آنان وارد گرديده است.
نویسنده معتقد است كه ابن ابى‌الحديد با توجه به جملات و قرائن موجود در كلام امام(ع)، از جمله «قائم لله بحجه»، «خلفاء الله فى ارضه» و «الدعاه الى دينه» كه جز بر پيامبر(ص) و امام معصوم(ع) بعد از او، بر هيچ مقام و شخصيتى منطبق نمى‌شود، نتوانسته است، دلالت اين قسمت از سخنان آن بزرگوار را بر عقيده شيعه، در مورد امامت و خلافت علنى يازده امام معصوم(ع) و امامت و خلافت توأم با غيبت امام دوازدهم، انكار نموده و با اعتراف به اين كه اين جمله، اعتراف صريح امام(ع)، نسبت به مذهب اماميه است، آن را از جمله نوادرى دانسته كه اخبار نبوى درباره آنان وارد گرديده است.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش