۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =امام زمان(عج) از دیدگاه عرفان | | عنوانهای دیگر =امام زمان(عج) از دیدگاه عرفان | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[علیپور وحید، حسن]] ( | [[علیپور وحید، حسن]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 224/4 /ع8م8 | | کد کنگره =BP 224/4 /ع8م8 | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب با مقدمه مؤلف آغاز و مطالب در شانزده فصل، به شيوه و زبان عرفانى، «شخصيت» و «ولايت» امام زمان(عج) را بررسى و كاوش نموده است. در اين راستا، | كتاب با مقدمه مؤلف آغاز و مطالب در شانزده فصل، به شيوه و زبان عرفانى، «شخصيت» و «ولايت» امام زمان(عج) را بررسى و كاوش نموده است. در اين راستا، نویسنده ابتدا كلياتى را در خصوص عرفان نظرى و عملى بازگو مىكند كه از آن جمله است: راههاى شناخت حقايق جهان، چگونگى پيدايش عرفان، تاريخچهى عرفان، عرفان عملى و سيرى در عرفان نظرى اعم از: تجلى ازلى، عشق و حركت جنسى، جهانشناسى، خداشناسى، انسانشناسى (ولايت)، مجاهد و رياضت، فنا و شهود و مكاشفه. در ادامه، خليفةاللهى امام زمان(عج) و اينكه وى آيينهى حقنما و گيتىنماست، بازگو مىشود. | ||
نگارنده بر آن است كه تا آنجا كه روا بوده، از آوردن اصطلاحات خاص و استدلالهاى فنى، چشمپوشى كرده و سادهگويى را شيوه اصلى كار خويش قرار دهد تا هرچه بيشتر براى زمره خوانندگان، سودمند افتد. از سوى ديگر، نگاشتن گام به گام نشانىها و منابع، مجال پىگيرى و پژوهش را براى اهلش فراهم آورده است. | نگارنده بر آن است كه تا آنجا كه روا بوده، از آوردن اصطلاحات خاص و استدلالهاى فنى، چشمپوشى كرده و سادهگويى را شيوه اصلى كار خويش قرار دهد تا هرچه بيشتر براى زمره خوانندگان، سودمند افتد. از سوى ديگر، نگاشتن گام به گام نشانىها و منابع، مجال پىگيرى و پژوهش را براى اهلش فراهم آورده است. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
به باور وى، عرفان، نشانگر اسرار نهانى و هويداكننده رمز و راز نهفته هستى و با شهامت و جسارتى تمام، به حقه سربهمهر اسرا مگو دست يازيدن است. | به باور وى، عرفان، نشانگر اسرار نهانى و هويداكننده رمز و راز نهفته هستى و با شهامت و جسارتى تمام، به حقه سربهمهر اسرا مگو دست يازيدن است. | ||
فصل اول، متكفل بيان كلياتى پيرامون ضرورت كاوش در مهدویت از منظر عرفان شده است. | فصل اول، متكفل بيان كلياتى پيرامون ضرورت كاوش در مهدویت از منظر عرفان شده است. نویسنده، معتقد است كه «انديشه مهدویت» عنصرى زنده و سازنده در پيكره اديان آسمانى، بهويژه اسلام بوده و فرهنگ اسلامى سرشار از آموزههايى است كه شخصيت و كمالات «خليفةالله» را به تصوير كشيدهاند. به باور وى، قرآن، روايات، كتب و ادبيات عرفانى، آكنده از انديشه عرفانى درباره انسان كامل است و لذا از منظر هريك، نگاهى به اين امر انداخته است. | ||
در فصل دوم، مسئله خليفةاللهى امام زمان(عج) مورد بحث و بررسى قرار گرفته و | در فصل دوم، مسئله خليفةاللهى امام زمان(عج) مورد بحث و بررسى قرار گرفته و نویسنده بهصورت گذرا، به برخى از از ابعاد اين خلافت و ويژگىهاى خليفةالله اشاره كرده است. اين ويژگىها عبارتند از: | ||
#منصب اختصاصى؛ | #منصب اختصاصى؛ | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
#اينكه عالم، ظهور كمالات و اراده درونى او مىباشد. | #اينكه عالم، ظهور كمالات و اراده درونى او مىباشد. | ||
در فصل سوم، رابطه امام زمان(عج) با اسماء الهى مورد بحث قرار گرفته است. اسماء الهى در شمار گستردهترين مباحث عرفانى بوده و | در فصل سوم، رابطه امام زمان(عج) با اسماء الهى مورد بحث قرار گرفته است. اسماء الهى در شمار گستردهترين مباحث عرفانى بوده و نویسنده معتقد است كه آشنايى با اسماء، بهخودىخود، مفيد و راهگشاست و زيربناى مباحث ولايت و امامشناسى. | ||
وى بر اين باور است كه اين امر، در مهدویتپژوهى نيز نقش كليدى و برجسته ايفا مىكند و با مراجعه به قرآن درمىيابيم كه در بسيارى از آيات و بهويژه در آخر آيات، يك يا چند نام خدا ذكر شده است؛ مانند «الرحمن الرحيم»، «هو الحكيم الخبير»، «انت العزيز الحكيم». پس از قرآن، اهلبيت(ع) در روايات، بهويژه در دعاها، به اسماء الهى اهتمام فراوانى داشتهاند. | وى بر اين باور است كه اين امر، در مهدویتپژوهى نيز نقش كليدى و برجسته ايفا مىكند و با مراجعه به قرآن درمىيابيم كه در بسيارى از آيات و بهويژه در آخر آيات، يك يا چند نام خدا ذكر شده است؛ مانند «الرحمن الرحيم»، «هو الحكيم الخبير»، «انت العزيز الحكيم». پس از قرآن، اهلبيت(ع) در روايات، بهويژه در دعاها، به اسماء الهى اهتمام فراوانى داشتهاند. | ||
در فصل چهارم، پيرامون تجلى و ظهور در هستى بحث شده است. فلاسفه به «علت و معلول» باور دارند و با اين قانون، پديدههاى هستى را تحليل و تفسير مىكنند، اما عرفا، به تجلى و ظهور (نظام ظاهر و مظهر) معتقدند و با آن هستى را تفسير مىكنند. | در فصل چهارم، پيرامون تجلى و ظهور در هستى بحث شده است. فلاسفه به «علت و معلول» باور دارند و با اين قانون، پديدههاى هستى را تحليل و تفسير مىكنند، اما عرفا، به تجلى و ظهور (نظام ظاهر و مظهر) معتقدند و با آن هستى را تفسير مىكنند. نویسنده در اين بخش، به تناسب ديگر بحثها، نگاه و زبان اهل معرفت را بيان كرده است. | ||
امام زمان و خلقت، عنوانى است كه در فصل پنجم مطرح شده است. | امام زمان و خلقت، عنوانى است كه در فصل پنجم مطرح شده است. نویسنده يكى از اسرار پيچيده و شگفتانگيز ولايت را خلقت موجودات و نقش ولى الله در آن دانسته است كه خود ائمه(ع) نيز در اين مهم سخنها دارند. | ||
وى در اين راستا، روايت «نحن صنايع الله و الخلق بعد صنايعنا» را مورد بررسى قرار داده و معتقد است كه اين روايت، يكى از زواياى جانشينى و بعدى از ابعاد آيه خلافت را بيان مىكند؛ زيرا به باور وى، مراد خداوند، خلق خليفهاى كامل و تمامعيار بود كه در تمام اوصاف و اختيارات از وى نيابت كند و خلقت و آفرينش، يكى از صفات و كمالات الهى است و خليفه او، تمام اين صفت و اختيار را از حق به ارث برده است. در مقابل، همانطوركه خدا قادر بر از بين بردن اشياست، ولى او نيز هرچه را بخواهد، معدوم مىكند. | وى در اين راستا، روايت «نحن صنايع الله و الخلق بعد صنايعنا» را مورد بررسى قرار داده و معتقد است كه اين روايت، يكى از زواياى جانشينى و بعدى از ابعاد آيه خلافت را بيان مىكند؛ زيرا به باور وى، مراد خداوند، خلق خليفهاى كامل و تمامعيار بود كه در تمام اوصاف و اختيارات از وى نيابت كند و خلقت و آفرينش، يكى از صفات و كمالات الهى است و خليفه او، تمام اين صفت و اختيار را از حق به ارث برده است. در مقابل، همانطوركه خدا قادر بر از بين بردن اشياست، ولى او نيز هرچه را بخواهد، معدوم مىكند. | ||
در فصل ششم از رابطه حركت حبى و عشق، صحبت به ميان آمده است. | در فصل ششم از رابطه حركت حبى و عشق، صحبت به ميان آمده است. نویسنده، رابطه امام زمان(عج) با «حركت» را يكى از مباحث عميق و درعينحال شيرينى مىداند كه از ديدگاه عرفان، قابل طرح و گفتوگوست. وى بر اين باور مىباشد كه مجموعه هستى در حال حركت است، اما از آنجا كه ما انسانها در طبيعت و محسوسات غوطهوريم و پيوسته با پديدههاى مادى سروكار داريم، هرگاه واژه حركت را مىشنويم، بىدرنگ، حركت زمين، سيارات، پرندگان و مانند اينها به ذهنمان مىآيد كه در همه اينها، جابهجايى مكانى و نقل و انتقال به چشم مىخورد؛ درحالىكه تمام اين موارد، حركتهاى مادى است و اختصاص به عالم طبيعت دارد، اما عرفا با استفاده از آيات، روايات و مشاهدات باطنى، بر اين باورند كه در وراى اين حركات ظاهرى و تغييرات محسوس، در مجموعه هستى، حركتى فراگير و گسترده وجود دارد كه نه تنها عالم ماده، بلكه مجردات و فوق مجردات را نيز شامل مىشود؛ اين حركت فراگير، «حركت حبى» ناميده مىشود. نویسنده در مباحث بعدى، به توضيح كامل اين واژه پرداخته است. | ||
در فصل هفتم، در رابطه با علم امام زمان(عج) بحث شده است. | در فصل هفتم، در رابطه با علم امام زمان(عج) بحث شده است. نویسنده در اين بخش، به اين نكته اشاره دارد كه يكى از ابعاد خلافت و جانشينى امام زمان(عج) از خداوند، علم است و ولى عصر(عج)، تجلىگاه و مظهر علم حق تعالى است. | ||
در فصل هشتم، روايت «هر كه بميرد و امام زمانش را نشناسد» از دو منظر روايى و عرفانى، بررسى محتوايى شده است. | در فصل هشتم، روايت «هر كه بميرد و امام زمانش را نشناسد» از دو منظر روايى و عرفانى، بررسى محتوايى شده است. نویسنده معتقد است كه از نظر محتوا و پيام، اين حديث از شگفتترين و پررمز و رازترين احاديث عرصه امامت است؛ زيرا در آن، عدم شناخت امام(ع)، همسنگ با كفر در جاهليت شمرده شده است و از نخستين شاخصهاى عصر جاهليت، بتپرستى و شرك و بارزترين نشانه مردمان آن، عدم اعتقاد به توحيد، معاد و نبوت است. | ||
در فصل نهم، از جلوههاى زيبايى امام(ع) بحث شده و فصل دهم به بررسى تاريخچه نظريه انسان كامل، انسان كامل از منظر مشربهاى فكرى و دورنمايى از انسان كامل در عرفان اختصاص يافته است. | در فصل نهم، از جلوههاى زيبايى امام(ع) بحث شده و فصل دهم به بررسى تاريخچه نظريه انسان كامل، انسان كامل از منظر مشربهاى فكرى و دورنمايى از انسان كامل در عرفان اختصاص يافته است. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
در فصل سيزدهم، ضمن اشاره به آيات و رواياتى كه تصريح به «كلمه تامه» بودن امام(ع) دارند، به اين پرسشها پاسخ داده شده است كه كلمه تامه چيست؟ و سر اين نامگذارى چيست؟ | در فصل سيزدهم، ضمن اشاره به آيات و رواياتى كه تصريح به «كلمه تامه» بودن امام(ع) دارند، به اين پرسشها پاسخ داده شده است كه كلمه تامه چيست؟ و سر اين نامگذارى چيست؟ | ||
در فصل چهاردهم، از رسيدن امام(ع) به مقام «فنا» صحبت به ميان آمده است. | در فصل چهاردهم، از رسيدن امام(ع) به مقام «فنا» صحبت به ميان آمده است. نویسنده، معتقد است كه يكى از ويژگىها و كمالات خليفةالله «فنا» است و فناى در حق تعالى، جايگاه رفيعى است كه بالاترين حد آن براى ولى الله و در مراتب پايينتر، با وساطت و تفضل ايشان براى ساير اوليا رخ مىدهد. | ||
در فصل پانزدهم، از اين بحث شده است كه چگونه هيچ عملى، امام(ع) را از عمل ديگر بازنمىدارد و در آخرين فصل، رسيدن امام(ع) به مقام محمود مورد تحليل و تفسير قرار گرفته است. | در فصل پانزدهم، از اين بحث شده است كه چگونه هيچ عملى، امام(ع) را از عمل ديگر بازنمىدارد و در آخرين فصل، رسيدن امام(ع) به مقام محمود مورد تحليل و تفسير قرار گرفته است. | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
فهرست مطالب در ابتدا و كتابنامه كتب مورد استفاده | فهرست مطالب در ابتدا و كتابنامه كتب مورد استفاده نویسنده، در انتهاى كتاب آمده است. | ||
پاورقىها بيشتر به ذكر منابع و توضيح برخى از كلمات متن اختصاص يافته است. | پاورقىها بيشتر به ذكر منابع و توضيح برخى از كلمات متن اختصاص يافته است. |
ویرایش