پرش به محتوا

من‌ لايحضره‌ الفقيه (تحقیق حسن خرسان): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۲ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =شرح مشیخه الفقیه
| عنوان‌های دیگر =شرح مشیخه الفقیه
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[ابن‌بابویه، محمد بن علی]] (نويسنده)
[[ابن‌بابویه، محمد بن علی]] (نویسنده)


[[خرسان، حسن]] (محقق)
[[خرسان، حسن]] (محقق)
خط ۳۰: خط ۳۰:
}}
}}


'''من‌لايحضره‌الفقيه'''، از آثار [[شيخ صدوق]] (درگذشته 381ق) است كه نويسنده در آن، مجموعه‌اى از احاديث اهل‌بيت(ع) را درباره حكم شرعى موضوعات گوناگون، بدون ذكر سند در چهار جلد نقل كرده، ولى در بخش پايانى جلد چهارم، مشايخ و سلسله اسناد خود را به‌صورت مفصل (در بيش از صد صفحه) توضيح داده و حلقه ارتباطى خودش را با رجال و راويان مشخص كرده و در نتيجه مى‌توان گفت كه اين كتاب، مُرسَل نيست، بلكه مُسنَد است. درباره چاپ و نسخه حاضر چند نكته گفتنى است:
'''من‌لايحضره‌الفقيه'''، از آثار [[شيخ صدوق]] (درگذشته 381ق) است كه نویسنده در آن، مجموعه‌اى از احاديث اهل‌بيت(ع) را درباره حكم شرعى موضوعات گوناگون، بدون ذكر سند در چهار جلد نقل كرده، ولى در بخش پايانى جلد چهارم، مشايخ و سلسله اسناد خود را به‌صورت مفصل (در بيش از صد صفحه) توضيح داده و حلقه ارتباطى خودش را با رجال و راويان مشخص كرده و در نتيجه مى‌توان گفت كه اين كتاب، مُرسَل نيست، بلكه مُسنَد است. درباره چاپ و نسخه حاضر چند نكته گفتنى است:


1. نسخه حاضر را استاد سيد حسن خرسان، تصحيح كرده و تعليقاتى سودمند به‌صورت پاورقى بر آن افزوده است. در اين پاورقى‌ها، افزون بر بيان اختلاف نسخ خطى، در موارد فراوانى نام و نشان آيات مورد استشهاد و يا ارجاع به منابع روايات مذكور در متن آمده است<ref>ر.ک: متن كتاب، ج4، ص41، پاورقى 4 1؛ ص80، پاورقى 11-5 و...</ref> و گاه شرح معناى لغوى است<ref>ر.ک: همان، ص42، پاورقى 1؛ ص63، پاورقى 1 و...</ref> و گاهى بيان شاهد شعرى با ذكر بيت مورد اشاره و نام شاعر و منبعى است كه آن ابيات در آن آمده<ref>ر.ک: همان، ص123، پاورقى 1 و...</ref> و گاه توضيحاتى جغرافيايى و تاريخى است<ref>ر.ک: همان، ص180، پاورقى 1 و...</ref> و...
1. نسخه حاضر را استاد سيد حسن خرسان، تصحيح كرده و تعليقاتى سودمند به‌صورت پاورقى بر آن افزوده است. در اين پاورقى‌ها، افزون بر بيان اختلاف نسخ خطى، در موارد فراوانى نام و نشان آيات مورد استشهاد و يا ارجاع به منابع روايات مذكور در متن آمده است<ref>ر.ک: متن كتاب، ج4، ص41، پاورقى 4 1؛ ص80، پاورقى 11-5 و...</ref> و گاه شرح معناى لغوى است<ref>ر.ک: همان، ص42، پاورقى 1؛ ص63، پاورقى 1 و...</ref> و گاهى بيان شاهد شعرى با ذكر بيت مورد اشاره و نام شاعر و منبعى است كه آن ابيات در آن آمده<ref>ر.ک: همان، ص123، پاورقى 1 و...</ref> و گاه توضيحاتى جغرافيايى و تاريخى است<ref>ر.ک: همان، ص180، پاورقى 1 و...</ref> و...
خط ۴۰: خط ۴۰:
4. مصحح محترم، تصاويرى از نسخه خطى كتاب مذكور آورده است<ref>ر.ک: همان، ص7-9</ref>
4. مصحح محترم، تصاويرى از نسخه خطى كتاب مذكور آورده است<ref>ر.ک: همان، ص7-9</ref>


5. همچنين نويسنده در جلد چهارم بعد از پايان مطالبش، مطلبى تحت عنوان «المشيخة» آورده و مصحح محترم نيز شرح مفصلى بر آن نوشته كه به‌صورت جداگانه در پاورقى‌ها ذكر شده و در آن، از جمله به توضيح رجالى و زندگى‌نامه‌اى اسناد [[شيخ صدوق]] پرداخته<ref>ر.ک: متن كتاب، ج4، ص9، پاورقى 1 و 2؛ ص13، پاورقى 1-3 و...</ref> و نگارش آن را در روز شنبه آغاز ربيع‌الاول 1379ق، به پايان برده است<ref>ر.ک: همان، ص137، پاورقى</ref>
5. همچنين نویسنده در جلد چهارم بعد از پايان مطالبش، مطلبى تحت عنوان «المشيخة» آورده و مصحح محترم نيز شرح مفصلى بر آن نوشته كه به‌صورت جداگانه در پاورقى‌ها ذكر شده و در آن، از جمله به توضيح رجالى و زندگى‌نامه‌اى اسناد [[شيخ صدوق]] پرداخته<ref>ر.ک: متن كتاب، ج4، ص9، پاورقى 1 و 2؛ ص13، پاورقى 1-3 و...</ref> و نگارش آن را در روز شنبه آغاز ربيع‌الاول 1379ق، به پايان برده است<ref>ر.ک: همان، ص137، پاورقى</ref>


6. يكى از تعليقات و توضيحات مصحح محترم چنين است: مُعلى بن خنيس ابوعبداللّه، دوست و مولاى حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و قبل از او مولاى بنى‌اسد و كوفى بود و به شغل بزازى اشتغال داشت. [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در كتاب «الغيبة» گفته است كه او از ياران اصلى حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و در نزد ايشان پسنديده بود و در حالى از دنيا رفت كه بر همين روش استوار بود و داوود بن على، عامل خليفه منصور عباسى بر مدينه، او را به‌وسيله سيرافى رئيس نيروى انتظامى، به قتل رساند. درحالى‌كه امام(ع) در مكه بود، داوود، معلّى را طلبيد و از او خواست كه شیعیان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را معرفى كند و نامشان را بنويسد، ولى او حاضر نشد حتى نام يك نفر را بگويد؛ پس داوود او را تهديد كرد، ولى معلى در پاسخ گفت: آيا مرا تهديد به قتل مى‌كنى؟! به خدا قسم اگر شیعیان در زير پايم باشند هرگز پايم را بلند نمى‌كنم تا جانشان به خطر نيفتد و اگر مرا به قتل برسانى من به سعادت مى‌رسم و تو به شقاوت. داوود او را زندانى كرد و معلى به او گفت كه مرا به نزد مردم ببر تا گواهى بدهم؛ چون بدهى زياد و مال فراوان دارم. داوود پذيرفت؛ پس معلى وقتى در بازار در بين مردم وارد شد گفت: اى مردم من معلى بن خنيس هستم... شاهد باشيد كه هرچه از من به ارث باقى بماند - مال، خانه، برده، كنيز، كم يا زياد... - پس همه‌اش متعلق به حضرت امام جعفر بن محمد(ع) است. پس رئيس پليس داوود او را به بند كشيد و به دار مجازات آويخت. وقتى خبر مرگ او به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] رسيد، داغدار و مصيبت‌زده شد و خبر داد كه او وارد بهشت شده است و... اخبار در مدح معلى فراوان است و رواياتى كه [[کشی، محمد بن عمر|كشى]] در مذمت او آورده، خدشه‌اى بر معلى وارد نمى‌آورد؛ چون هم سندش ضعيف است و هم قابل توجيه<ref>ر.ک: همان، ص67، پاورقى 1</ref>
6. يكى از تعليقات و توضيحات مصحح محترم چنين است: مُعلى بن خنيس ابوعبداللّه، دوست و مولاى حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و قبل از او مولاى بنى‌اسد و كوفى بود و به شغل بزازى اشتغال داشت. [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در كتاب «الغيبة» گفته است كه او از ياران اصلى حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و در نزد ايشان پسنديده بود و در حالى از دنيا رفت كه بر همين روش استوار بود و داوود بن على، عامل خليفه منصور عباسى بر مدينه، او را به‌وسيله سيرافى رئيس نيروى انتظامى، به قتل رساند. درحالى‌كه امام(ع) در مكه بود، داوود، معلّى را طلبيد و از او خواست كه شیعیان [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] را معرفى كند و نامشان را بنويسد، ولى او حاضر نشد حتى نام يك نفر را بگويد؛ پس داوود او را تهديد كرد، ولى معلى در پاسخ گفت: آيا مرا تهديد به قتل مى‌كنى؟! به خدا قسم اگر شیعیان در زير پايم باشند هرگز پايم را بلند نمى‌كنم تا جانشان به خطر نيفتد و اگر مرا به قتل برسانى من به سعادت مى‌رسم و تو به شقاوت. داوود او را زندانى كرد و معلى به او گفت كه مرا به نزد مردم ببر تا گواهى بدهم؛ چون بدهى زياد و مال فراوان دارم. داوود پذيرفت؛ پس معلى وقتى در بازار در بين مردم وارد شد گفت: اى مردم من معلى بن خنيس هستم... شاهد باشيد كه هرچه از من به ارث باقى بماند - مال، خانه، برده، كنيز، كم يا زياد... - پس همه‌اش متعلق به حضرت امام جعفر بن محمد(ع) است. پس رئيس پليس داوود او را به بند كشيد و به دار مجازات آويخت. وقتى خبر مرگ او به [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] رسيد، داغدار و مصيبت‌زده شد و خبر داد كه او وارد بهشت شده است و... اخبار در مدح معلى فراوان است و رواياتى كه [[کشی، محمد بن عمر|كشى]] در مذمت او آورده، خدشه‌اى بر معلى وارد نمى‌آورد؛ چون هم سندش ضعيف است و هم قابل توجيه<ref>ر.ک: همان، ص67، پاورقى 1</ref>
خط ۵۵: خط ۵۵:
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==


[[ابن‌بابویه، محمد بن علی]] (نويسنده)
[[ابن‌بابویه، محمد بن علی]] (نویسنده)


[[خرسان، حسن]] (محقق)
[[خرسان، حسن]] (محقق)
۶۱٬۱۸۹

ویرایش