۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''''المطالع البدرية في المنازل الرومية 1499 - 1577'''''، تأليف [[غزی، محمد بن محمد|بدرالدين محمد غزي عامري]](متوفي 984ق) از علماي شافعي، كه در ذي الحجه 940ق به اتمام رسيده است. اين كتاب كه سفرنامهاي با نثر عربی مسجع است و مملو از اقتباسات شعري و انواع محسنات بديعي است، نمونه جالبي از ادب آميخته به جغرافيا است. سفر او با انگيزه دادخواهي بر سلطان قسطنطنيه آغاز شده است. | |||
== ساختار== | == ساختار== | ||
سفرنامه در دو بخش تدوين شده است: سفر به قسطنطنيه و بازگشت به وطن. شرح وقايع سفر به گونه سلسلهوار مىباشد. وى شهرها و رودها و حتى رباطها را يك به يك با نثري مسجع و همراه با مبالغه و توصيفات موزون نام برده است و به تناسب ابياتي از شعراي ديگر و يا سرودهاي خود را ذكر مىكند. ذكر اشعار به حدي است كه در برخی از اوراق قصيدههاي مفصلي از غزى در پاسخ به اشعار مشايخ و بزرگان آمده است، كه به هنرنمايي شبيهتر است. | سفرنامه در دو بخش تدوين شده است: سفر به قسطنطنيه و بازگشت به وطن. شرح وقايع سفر به گونه سلسلهوار مىباشد. وى شهرها و رودها و حتى رباطها را يك به يك با نثري مسجع و همراه با مبالغه و توصيفات موزون نام برده است و به تناسب ابياتي از شعراي ديگر و يا سرودهاي خود را ذكر مىكند. ذكر اشعار به حدي است كه در برخی از اوراق قصيدههاي مفصلي از [[غزی، محمد بن محمد|غزى]] در پاسخ به اشعار مشايخ و بزرگان آمده است، كه به هنرنمايي شبيهتر است. | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
اين اثر مانند ساير سفرنامههاي مغرب به لحاظ جغرافیایی به معناي عام مطالب بسيار دارد. غزى در خلال اقامتش در قسطنطنيه وقايع و اتفاقاتي را مشاهده كرده، به خوبی گزارش كرده است. همچنين به جهت ذكر اعلام ادبا، علما، اعيان و امرايي كه در طول سفرش با آنها برخورد كرده است، و برخی از اين اسامي تنها در اين كتاب از آنها نام برده شده، دارای اهميت است. نسبت به عصري كه موسوم به انحطاط فكري و فرهنگی بوده، اثري ادبي با ساختاري محكم به شمار مىرود. توجه به مسائل جغرافيايى از يك مسافر و سفرنامه، از نخستين و بديهىترين امور قابل انتظار است و اگر در اين مورد، غفلتى صورت گيرد، جاى پرسش است و لذا در وصف اماكن و مساجد و آبادىهايي كه بر آنها گذر كرده، به تفصيل سخن گفته است. بسياري از اماكني را كه ذكر كرده است، كساني؛ مانند [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابنبطوطه]] و خياري و كبريت كه به روم سفر كردهاند، نياوردهاند. | اين اثر مانند ساير سفرنامههاي مغرب به لحاظ جغرافیایی به معناي عام مطالب بسيار دارد. [[غزی، محمد بن محمد|غزى]] در خلال اقامتش در قسطنطنيه وقايع و اتفاقاتي را مشاهده كرده، به خوبی گزارش كرده است. همچنين به جهت ذكر اعلام ادبا، علما، اعيان و امرايي كه در طول سفرش با آنها برخورد كرده است، و برخی از اين اسامي تنها در اين كتاب از آنها نام برده شده، دارای اهميت است. نسبت به عصري كه موسوم به انحطاط فكري و فرهنگی بوده، اثري ادبي با ساختاري محكم به شمار مىرود. توجه به مسائل جغرافيايى از يك مسافر و سفرنامه، از نخستين و بديهىترين امور قابل انتظار است و اگر در اين مورد، غفلتى صورت گيرد، جاى پرسش است و لذا در وصف اماكن و مساجد و آبادىهايي كه بر آنها گذر كرده، به تفصيل سخن گفته است. بسياري از اماكني را كه ذكر كرده است، كساني؛ مانند [[ابن بطوطه، محمد بن عبدالله|ابنبطوطه]] و خياري و كبريت كه به روم سفر كردهاند، نياوردهاند. | ||
غزي كه شخصيتي علمي بوده است مصاحب خود را در سفرش كتابهاي مفيد مىداند و در صبحگاه 18 رمضان سال 936ق با بدرقه گروهي از اصحابش سفر را از دمشق آغاز مىكند. اولين مكاني كه او گزارش كرده، روستایي به نام دمّر است. او پس از توصيفات اديبانه از اين روستا، "بردي" را كه از اين روستا مىگذرد و در آن زمان بزرگترين رود شام بوده است و روستاهاي بسياري را سيراب مىكرده است با عباراتي مسجع به توصيف مىنشيند. وي پس از آن يك به يك روستاها و مناطقي را بر آنها گذر مىكند: خانالفندق، صرغايا، بعلبك، رأسالعين و...را شرح مىدهد تا به شهر "حمص" مىرسد. وي در اين شهر از مسجد جامع بزرگ اين شهر كه "خالد بن وليد" در آن مدفون است، ديدن مىكند. او از شكلي كه بر در مسجد ترسيم شده به عنوان یکی از عجايب نام مىبرد. نصف بالاي اين در به شكل انسان و نيمه ديگر آن به صورت عقرب بوده است. از روي آن تصوير با گِل داغ مىسازند و در آب مىاندازند، اگر عقرب گزيده از آن بنوشد، بهبود مىيابد. وي به اين عمل اهل حمص با ديده ترديد مىنگرد و آن را حماقت مىنامد و پس از آن به موارد ديگري نيز اشاره مىكند. | [[غزی، محمد بن محمد|غزي]] كه شخصيتي علمي بوده است مصاحب خود را در سفرش كتابهاي مفيد مىداند و در صبحگاه 18 رمضان سال 936ق با بدرقه گروهي از اصحابش سفر را از دمشق آغاز مىكند. اولين مكاني كه او گزارش كرده، روستایي به نام دمّر است. او پس از توصيفات اديبانه از اين روستا، "بردي" را كه از اين روستا مىگذرد و در آن زمان بزرگترين رود شام بوده است و روستاهاي بسياري را سيراب مىكرده است با عباراتي مسجع به توصيف مىنشيند. وي پس از آن يك به يك روستاها و مناطقي را بر آنها گذر مىكند: خانالفندق، صرغايا، بعلبك، رأسالعين و...را شرح مىدهد تا به شهر "حمص" مىرسد. وي در اين شهر از مسجد جامع بزرگ اين شهر كه "خالد بن وليد" در آن مدفون است، ديدن مىكند. او از شكلي كه بر در مسجد ترسيم شده به عنوان یکی از عجايب نام مىبرد. نصف بالاي اين در به شكل انسان و نيمه ديگر آن به صورت عقرب بوده است. از روي آن تصوير با گِل داغ مىسازند و در آب مىاندازند، اگر عقرب گزيده از آن بنوشد، بهبود مىيابد. وي به اين عمل اهل حمص با ديده ترديد مىنگرد و آن را حماقت مىنامد و پس از آن به موارد ديگري نيز اشاره مىكند. | ||
در بخش ديگري از سفرنامه به شهر "حماة" ميپردازد. از مكانهاي اين شهر، آرامگاه شيخ عبدالقادر گيلاني(متوفي 561ق) یکی از بزرگان متصوفه را ذكر كرده و به او و ذريه اش كه در آن شهر مورد توجه هستند، اظهار ارادت تمام مىكند. وي با دو تن از ذريه شيخ كه از آنها با عنوان "عابد كامل عارف بالله" نام مىبرد، ملاقات مىكند و مورد استقبال گرم آنها قرار مىگيرد. اين مطلب حكايت از گرايش نویسنده به تصوف دارد. | در بخش ديگري از سفرنامه به شهر "حماة" ميپردازد. از مكانهاي اين شهر، آرامگاه [[گیلانی، عبدالقادر|شيخ عبدالقادر گيلاني]](متوفي 561ق) یکی از بزرگان متصوفه را ذكر كرده و به او و ذريه اش كه در آن شهر مورد توجه هستند، اظهار ارادت تمام مىكند. وي با دو تن از ذريه شيخ كه از آنها با عنوان "عابد كامل عارف بالله" نام مىبرد، ملاقات مىكند و مورد استقبال گرم آنها قرار مىگيرد. اين مطلب حكايت از گرايش نویسنده به تصوف دارد. | ||
"معره" شهر ديگري است كه گذشته آن را دارای سابقه درخشان علمي و فرهنگی ميداند و "زينالدين بن الوردي" مؤلف بهجت الحاوى از بزرگان اين خطه مىداند. وضعيت علمي و فرهنگی آن شهر در زمان خود را بسيار ناهنجار تصوير مىكند و جانشين فقها و اهل علم آن شهر را سفيهان و جهال مىنامد. او در ادامه به دو اثر خود: "الدر النضيد في أدب المفيد و المستفيد" و "البرهان الناهض في نية استباحة الوطيء للحائض" كرده است. | "معره" شهر ديگري است كه گذشته آن را دارای سابقه درخشان علمي و فرهنگی ميداند و "زينالدين بن الوردي" مؤلف بهجت الحاوى از بزرگان اين خطه مىداند. وضعيت علمي و فرهنگی آن شهر در زمان خود را بسيار ناهنجار تصوير مىكند و جانشين فقها و اهل علم آن شهر را سفيهان و جهال مىنامد. او در ادامه به دو اثر خود: "الدر النضيد في أدب المفيد و المستفيد" و "البرهان الناهض في نية استباحة الوطيء للحائض" كرده است. | ||
گزارش آداب و رسوم مردم و شيوه برگزاري مراسمات مذهبی، از بخشهاي مورد توجه سفرنامه است. نویسنده در شهر قونيه مراسم و تصاويري را مىبيند و از آنها با تعبير مُنكَر ياد كرده و به خداوند پناه مىبرد. وي چنين گزارش كرده كه در اين شهر بنايي رفيع وجود دارد كه در آن فقيهي حنفي مشهور به "ملا خنكار" مدفون است. در روزهاي جمعه در اين مكان برنامهاي همراه با نواختن دفّ و مزمار برگزار مىشود. اطراف اين بنا را نيز ديوار قدیمی و عظيمي احاطه كرده است كه بر روي آن اشخاص و اشباحي | گزارش آداب و رسوم مردم و شيوه برگزاري مراسمات مذهبی، از بخشهاي مورد توجه سفرنامه است. نویسنده در شهر قونيه مراسم و تصاويري را مىبيند و از آنها با تعبير مُنكَر ياد كرده و به خداوند پناه مىبرد. وي چنين گزارش كرده كه در اين شهر بنايي رفيع وجود دارد كه در آن فقيهي حنفي مشهور به "ملا خنكار" مدفون است. در روزهاي جمعه در اين مكان برنامهاي همراه با نواختن دفّ و مزمار برگزار مىشود. اطراف اين بنا را نيز ديوار قدیمی و عظيمي احاطه كرده است كه بر روي آن اشخاص و اشباحي طراحی شده و بر بعضي از درهاي آن تصاوير انسان حك شده است. از ديگر گزارشات كتاب، نحوه برگزاري نماز جمعه در شهر قرا حصار است كه برخی افعال آن با سنت نبوي مخالف است؛ به عنوان مثال: خواندن خطبهها با آواز و نغمهسرايي، عدم اتكا بر شمشير و كوبيدن با پا بر پلههاي منبر همراه با برخواستن و نشستن از جمله اين كارها بوده است. | ||
از مهمترين بخشهاي سفرنامه، توصيف مراكز علمي و مساجد و بناهاي "قسطنطنيه" است. غزي عظمت و شكوه اين شهر تاریخی را به درستي درك و همچون نقاشی هنرمند به زيبايي، به تصوير مىكشد. مسجد اعظم "أياصوفيا" كه در سال 320م توسط قسطنطين بنا شده و در سال 857ق توسط سلطان محمد فاتح به مسجد جامع تبديل شد، از اماكني است كه نویسنده را سخت متحير كرده است. | از مهمترين بخشهاي سفرنامه، توصيف مراكز علمي و مساجد و بناهاي "قسطنطنيه" است. [[غزی، محمد بن محمد|غزي]] عظمت و شكوه اين شهر تاریخی را به درستي درك و همچون نقاشی هنرمند به زيبايي، به تصوير مىكشد. مسجد اعظم "أياصوفيا" كه در سال 320م توسط قسطنطين بنا شده و در سال 857ق توسط سلطان محمد فاتح به مسجد جامع تبديل شد، از اماكني است كه نویسنده را سخت متحير كرده است. | ||
غزي در لابلاي گزارشاتي كه از شهرهای مختلف مىدهد و اكرام و مبالغههايي كه در معرفي عالمان اهلسنت انجام مىدهد، عقايد و افكار خود را نيز در قالب اخبار و حكايتها بيان مىكند؛ به عنوان نمونه در صفحه 193 چنين آورده است كه از ابن عدلان شيخ شافعيه سؤال شد كه "هل الأفضل أبوبكر أم علي؟" او در پاسخ گفت:"عليُ أفضل القرابة و أبوبكر أفضل الصحابة". غزي اين گونه پاسخگويي او را حمل بر تقيه كرده و ميگويد كه او در مكاني بوده كه امكان تصريح به مذهب اهل سنت برای او وجود نداشته است. اين تحليل غزي با ديدگاه اهل سنت كه همواره شيعه را به خاطر اعتقاد به "تقيه" تخطئه كرده و آن را نوعي فريب كاري ميداند، در تعارض است. شايد او نيز مانند برخی از بزرگان اهل سنت تقيه را قبول داشته است. وي همچنين صحابي پيامبر بودن را بر قرابت با آن حضرت برتري مىدهد كه با احاديثي مانند ذوي القربي در تعارض است. نكتهاي كه همواره در مطالعه سفرنامهها بايد مورد توجه قرار گيرد، آن است كه نویسنده با چه ديدگاه و تفكري وقايع و اتفاقات را تحليل كرده است و از چه عواملي متأثر بوده است. | [[غزی، محمد بن محمد|غزي]] در لابلاي گزارشاتي كه از شهرهای مختلف مىدهد و اكرام و مبالغههايي كه در معرفي عالمان اهلسنت انجام مىدهد، عقايد و افكار خود را نيز در قالب اخبار و حكايتها بيان مىكند؛ به عنوان نمونه در صفحه 193 چنين آورده است كه از ابن عدلان شيخ شافعيه سؤال شد كه "هل الأفضل أبوبكر أم علي؟" او در پاسخ گفت:"عليُ أفضل القرابة و أبوبكر أفضل الصحابة". [[غزی، محمد بن محمد|غزي]] اين گونه پاسخگويي او را حمل بر تقيه كرده و ميگويد كه او در مكاني بوده كه امكان تصريح به مذهب اهل سنت برای او وجود نداشته است. اين تحليل [[غزی، محمد بن محمد|غزي]] با ديدگاه اهل سنت كه همواره شيعه را به خاطر اعتقاد به "تقيه" تخطئه كرده و آن را نوعي فريب كاري ميداند، در تعارض است. شايد او نيز مانند برخی از بزرگان اهل سنت تقيه را قبول داشته است. وي همچنين صحابي پيامبر بودن را بر قرابت با آن حضرت برتري مىدهد كه با احاديثي مانند ذوي القربي در تعارض است. نكتهاي كه همواره در مطالعه سفرنامهها بايد مورد توجه قرار گيرد، آن است كه نویسنده با چه ديدگاه و تفكري وقايع و اتفاقات را تحليل كرده است و از چه عواملي متأثر بوده است. | ||
به هر حال اين عالم شافعي در قسطنطنيه مورد اكرام و توجه قرار مىگيرد و پس از مدتي اقامت در روم و بازديد از مناطق ديگري، قصد وطن كرده و در 26 ذي الحجه 940ق به دمشق وارد مىشود. | به هر حال اين عالم شافعي در قسطنطنيه مورد اكرام و توجه قرار مىگيرد و پس از مدتي اقامت در روم و بازديد از مناطق ديگري، قصد وطن كرده و در 26 ذي الحجه 940ق به دمشق وارد مىشود. | ||
== وضعيت كتاب== | == وضعيت كتاب== | ||
محقق كتاب" مهدي عيد الرواضية" سه نسخه خطي كتاب را مقابله كرده و اختلافات آنها را در | محقق كتاب" [[عید الرواضیة، المهدی|مهدي عيد الرواضية]]" سه نسخه خطي كتاب را مقابله كرده و اختلافات آنها را در پاورقی متذكر شده و مواضع، اماكن، اصطلاحات و الفاظ مشكل را نيز با ارجاع به مصادر جغرافیایی و لغوي توضيح داده است. وي همچنين مقدمه مفيدي بر كتاب نوشته است. | ||
فهارس پایان كتاب: | |||
1- مصادر و مراجع تحقيق 2- اعلام 3- اماكن 4- محتوا | 1- مصادر و مراجع تحقيق 2- اعلام 3- اماكن 4- محتوا |
ویرایش