۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[حقوقی، عسکر]] ( | [[حقوقی، عسکر]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 239 /ح7م4 | | کد کنگره =BP 239 /ح7م4 | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
'''مذهب تشيع و آرمانهاى ملى ايرانيان''' اثر عسكر حقوقى، از جمله آثار تاريخ تشيع است كه به شيوه علمى و با ارجاع به منابع معتبر به زبان فارسى نگارش شده است. | '''مذهب تشيع و آرمانهاى ملى ايرانيان''' اثر عسكر حقوقى، از جمله آثار تاريخ تشيع است كه به شيوه علمى و با ارجاع به منابع معتبر به زبان فارسى نگارش شده است. | ||
مراد | مراد نویسنده از تدوين كتاب حاضر اينست كه «چگونگى پيدايش مذهب تشيّع» را به اختصار بيان كند و سپس به ذكر «آرمانهاى ملى ايرانيان» بپردازد و «علل انطباق آنها را بر مبانى مذهب تشيع» روشن و مدلّل سازد<ref>مقدمه مؤلف، ص 5</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
نویسنده در فصل اول كتاب، نظرى مجمل به اوضاع سياسى و اجتماعى ايران در دوره ساسانيان انداخته و چنين مىنويسد: «در اين چهارصد سال حكومت افتخارآميز ساسانيان، ايرانيان هوشمند و هنرمند توانستند در معمارى، موسيقى، نقاشى و نيز در ديانت و نهضتهاى اجتماعى و سياسى و علمى زبانزد خاص و عام باشند»<ref>متن كتاب، ص 9-10</ref> | |||
وى در بحثى پيرامون پيام پيشواى اسلام اشاره مىكند كه در همان سالها كه خسرو پرويز در اوج قدرت بود، پيام پيشواى اسلام به ايران رسيد. محمد(ص) او و ملتش را به كيش نو دعوت نمود و بيمش داد كه اگر به قبول دين جديد تن در ندهد، فرجام شومى را در انتظار باشد. پرويز مغرور كه چنان تهديدى را از جانب اعراب چشم نداشت، آنچنان برآشفت كه به خشم و غرور، مكتوب فرستاده خدا را پاره كرد و در حال به آذان فرماندار يمن نامهاى فرستاد كه محمد را بند بر دست و پاى نهد و به سوى وى گسيل دارد<ref>همان، 11-12</ref> | وى در بحثى پيرامون پيام پيشواى اسلام اشاره مىكند كه در همان سالها كه خسرو پرويز در اوج قدرت بود، پيام پيشواى اسلام به ايران رسيد. محمد(ص) او و ملتش را به كيش نو دعوت نمود و بيمش داد كه اگر به قبول دين جديد تن در ندهد، فرجام شومى را در انتظار باشد. پرويز مغرور كه چنان تهديدى را از جانب اعراب چشم نداشت، آنچنان برآشفت كه به خشم و غرور، مكتوب فرستاده خدا را پاره كرد و در حال به آذان فرماندار يمن نامهاى فرستاد كه محمد را بند بر دست و پاى نهد و به سوى وى گسيل دارد<ref>همان، 11-12</ref> | ||
نویسنده در فصل دوم به اختلافات مسلمانان پرداخته و چنين مىنويسد كه: «اكنون كه به اختصار از اوضاع عمومى ايران در عصر ساسانى و در قرن اول هجرى سخن گفته شد خوبست موضوع رحلت پيغمبر(ص) و اختلافات اساسى و ريشهدارى را كه ميان مسلمانان در امر جانشينى آن حضرت روى داد و آثارى كه از آن كشمكشها و مخالفتها در همه خطه حكومت اسلامى بهويژه ايران و در ميان ايرانيان پديد آمد مورد مطالعه قرار دهيم و ضمن بررسى دقيق در باب بزرگترين اختلاف مسلمين، وضع ايرانيان را در آن زمان كه دوستى على(ع) و فرزندان او را برگزيدند به دقت مطالعه نماييم و علل گرويدن نياكان و اجدادمان را به آئين تشيع جويا شويم»<ref>همان، ص 19</ref>وى سپس با عناوينى چون غدير خم، على و حمايت ايرانيان و داستان هرمزان مطالب اين فصل را مطرح كرده است. | |||
وى در فصل سوم به نهضت شعوبيه مىپردازد و اين نهضت را عكسالعمل ايرانيان در قبال حكومت جابر بنىاميه مىداند<ref>همان، ص 47</ref> | وى در فصل سوم به نهضت شعوبيه مىپردازد و اين نهضت را عكسالعمل ايرانيان در قبال حكومت جابر بنىاميه مىداند<ref>همان، ص 47</ref> |
ویرایش