۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مي کند' به 'میکند') |
جز (جایگزینی متن - 'مي توان' به 'میتوان') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
او در 14 نوامبر 1944 در ورچستر شایرانگلستان متولد گردید.اندکي پس از تولدش، خانواده او به بيرمنگام نقل مکان کردند. پدرش يک تاجر ناموفق آهن قراضه بود اما در مقابل مادرش در دانشگاه بيرمنگام کار مي کرد. خواهر کوچک او، «ليندسي» يک بودايي متخصص در طب سوزني است که در امريکا زندگي میکند. خواهرش، از او در ايام جواني شان به عنوان دختري ياد میکند که شيفته مطالعه بود و کتاب هاي ديکنز را با ولع مي خواهند و این کلمات چاپي را به زندگي حقيقي ترجيح مي داد.» | او در 14 نوامبر 1944 در ورچستر شایرانگلستان متولد گردید.اندکي پس از تولدش، خانواده او به بيرمنگام نقل مکان کردند. پدرش يک تاجر ناموفق آهن قراضه بود اما در مقابل مادرش در دانشگاه بيرمنگام کار مي کرد. خواهر کوچک او، «ليندسي» يک بودايي متخصص در طب سوزني است که در امريکا زندگي میکند. خواهرش، از او در ايام جواني شان به عنوان دختري ياد میکند که شيفته مطالعه بود و کتاب هاي ديکنز را با ولع مي خواهند و این کلمات چاپي را به زندگي حقيقي ترجيح مي داد.» | ||
سال1962 زماني که بيتلزها با موسيقي خود بر انگليس حاکميت مي کردند و از عشق زميني مي سرودند «کارن آرمسترانگ» عليه این زندگي سرشار از خوشي و غرق در لذات دنيوی شورش کرد و تصميم گرفت عشق واقعي را بجوید. از نظر او عشق را فقط | سال1962 زماني که بيتلزها با موسيقي خود بر انگليس حاکميت مي کردند و از عشق زميني مي سرودند «کارن آرمسترانگ» عليه این زندگي سرشار از خوشي و غرق در لذات دنيوی شورش کرد و تصميم گرفت عشق واقعي را بجوید. از نظر او عشق را فقط میتوان در صومعه مريم مقدس جست. به این ترتيب بود که او در 17 سالگی جذب صومعه شد و هفت سال از زندگي خود را در آنجا سپري کرد. | ||
هرچند ورود به صومعه با انتخاب خود او بود و ابتدا نيز از این انتخاب خود، شاد بود. اما این شادي دوامي نداشت. او بعدها با تلخي از خاطرات خود در صومعه ياد کرد و مدعي شد در این صومعه دچار رنج هاي روحي و رواني بسياري شد زيرا خواهران مسئول قوانين ظالمانه اي را بر آنجا حاکم ساخته بودند. طوري که جسم او را با شلاق و بستن زنجير به بازوهايش رياضت مي دادند و زماني که خارج از نوبت حرف مي زد او را به مدت دو هفته مجبور مي کردند پشت يک چرخ خياطي رکاب دار که سوزن نداشت بنشيند و فقط پا را روی رکاب آن حرکت دهد. | هرچند ورود به صومعه با انتخاب خود او بود و ابتدا نيز از این انتخاب خود، شاد بود. اما این شادي دوامي نداشت. او بعدها با تلخي از خاطرات خود در صومعه ياد کرد و مدعي شد در این صومعه دچار رنج هاي روحي و رواني بسياري شد زيرا خواهران مسئول قوانين ظالمانه اي را بر آنجا حاکم ساخته بودند. طوري که جسم او را با شلاق و بستن زنجير به بازوهايش رياضت مي دادند و زماني که خارج از نوبت حرف مي زد او را به مدت دو هفته مجبور مي کردند پشت يک چرخ خياطي رکاب دار که سوزن نداشت بنشيند و فقط پا را روی رکاب آن حرکت دهد. |
ویرایش