۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '==ساختار== ' به '==ساختار== ') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[سهامالدوله، یارمحمدخان یزدانقلی]] ( | [[سهامالدوله، یارمحمدخان یزدانقلی]] (نویسنده) | ||
[[روشنی، قدرتالله]] (محقق) | [[روشنی، قدرتالله]] (محقق) | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
سفرنامه چهارم به قلم خانم خاور بىبى شادلو خواهر يار محمد خان سردار مفخم است. | سفرنامه چهارم به قلم خانم خاور بىبى شادلو خواهر يار محمد خان سردار مفخم است. | ||
نویسنده اين سفرنامه خاور بىبى شادلو است كه در سال 1321ق. برادرزاده خود به نام تركان بىبى شادلو را به عنوان عروس براى همسرى مرحوم علىاكبر سيف افشار (سيف السلطنه) پسر آجودانباشى كل؛ يعنى حسنخان افشار از بجنورد با كالسكه به تهران برد و از تهران دختر آجودانباشى كل را كه مهرتاج افشار (مهرالسلطنه) نام داشت و به عقد عزيزاللّه خان شادلو (سردار معزز) درآمده بود، به بجنورد مىآورد. هردو عروس غيابا به عقد دامادها درآمده بودند. | |||
اين سفرنامه متأسفانه ناتمام مانده است و معلوم نيست قسمتى از پايان سفرنامه مفقود شده يا اساسا نوشته نشده است. به نظر مىرسد دنباله سفرنامه اساسا نوشته نشده، زيرا به هنگام مراجعت خاور بىبى از تهران يار محمدخان سردار مفخم در تاريخ 14 شوال 1321 در بجنورد درمىگذرد و احتمالا چون | اين سفرنامه متأسفانه ناتمام مانده است و معلوم نيست قسمتى از پايان سفرنامه مفقود شده يا اساسا نوشته نشده است. به نظر مىرسد دنباله سفرنامه اساسا نوشته نشده، زيرا به هنگام مراجعت خاور بىبى از تهران يار محمدخان سردار مفخم در تاريخ 14 شوال 1321 در بجنورد درمىگذرد و احتمالا چون نویسنده سفرنامه در عرض راه از درگذشت برادر آگاه شده بود، ديگر حوصله نگارش شرح مسافرت نداشته است. | ||
با توجه به قراين و شواهد موجود، خاور بىبى حدود سال 1260ق. متولد شده بود و زمان نگارش سفرنامه حدود شصت سال سن داشته است. | با توجه به قراين و شواهد موجود، خاور بىبى حدود سال 1260ق. متولد شده بود و زمان نگارش سفرنامه حدود شصت سال سن داشته است. | ||
از دوران طفوليت | از دوران طفوليت نویسنده اطلاع كاملى در دست نيست. احتمالا يا نزد خانواده مادرى خود كه از طايفه قانكانلوى اسفراين بودند، تربيت شد و يا نزد عموهاى خود در بجنورد مىزيسته است. ولى احتمال اينكه دوران طفوليت و نوجوانى او در اسفراين گذشته باشد، بيشتر است، زيرا نامزدش از مردم اسفراين بوده است. خاور بىبى بعد از به حكومت رسيدن يار محمد خان نزد برادر آمد و تا پايان عمر نسبتا طولانى خود چه در زمان برادر و چه برادرزادهاش با احترام كامل در خانواده شادلو زندگى مىكرد و رياست حرمسراى برادر و برادرزاده خود را داشت و بالاخره در سال 1297ش. در سن حدود هفتاد و شش سالگى در بجنورد درگذشت و در مقبره برادرش در بش قارداش بجنورد به خاک سپرده شد. | ||
خاور بىبى احتمالا نزد معلم سرخانه كه معمول آن زمان بود، درس خواند و چون سواد فراگرفت و از كتابخانههاى غنى اجداد و برادر خود استفاده مىكرد. وى علاوه بر كتب ادبى و دواوين شعراى ايران، بعضى از ادبيات اروپايى را كه نمونههايى از آنها ترجمه و چاپ شده بود؛ از جمله سه تفنگدار و كنتمونتكريستو را خوانده بود. | خاور بىبى احتمالا نزد معلم سرخانه كه معمول آن زمان بود، درس خواند و چون سواد فراگرفت و از كتابخانههاى غنى اجداد و برادر خود استفاده مىكرد. وى علاوه بر كتب ادبى و دواوين شعراى ايران، بعضى از ادبيات اروپايى را كه نمونههايى از آنها ترجمه و چاپ شده بود؛ از جمله سه تفنگدار و كنتمونتكريستو را خوانده بود. | ||
از متن سفرنامه معلوم مىشود كه | از متن سفرنامه معلوم مىشود كه نویسنده داراى اعتقادات مذهبى بوده و در طول سفر هر جا به امامزادهاى مىرسيده، به زيارت مىرفته است. به علاوه مشار اليها دوبار به زيارت عتبات مقدسه و يكبار به مسافرت حج رفته و به حاجى بىبى معروف بود. | ||
بخش پنجم كتاب، متن چند نامه و تلگراف و صداق نامه را در بردارد. همچنين به اين بخش، پژوهشى درباره نام طايفه شادلو (شاديلو- شادى) كه توسط پرويز اذكائى نگاشته شده، پيوست شده است. | بخش پنجم كتاب، متن چند نامه و تلگراف و صداق نامه را در بردارد. همچنين به اين بخش، پژوهشى درباره نام طايفه شادلو (شاديلو- شادى) كه توسط پرويز اذكائى نگاشته شده، پيوست شده است. |
ویرایش