۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | کتابخانۀ دیجیتال نور =' به '| کتابخانۀ دیجیتال نور =') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[علویه کرمانی]] ( | [[علویه کرمانی]] (نویسنده) | ||
[[جعفریان، رسول]] (محقق) | [[جعفریان، رسول]] (محقق) | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
ايشان، در اين بخش به گزارش سفر خود از تهران به کرمان مىپردازد. | ايشان، در اين بخش به گزارش سفر خود از تهران به کرمان مىپردازد. | ||
نویسنده، در اين اثر داراى صراحت لهجه بوده و در نقل مطالب و مشاهدات، هيچ خودسانسورى وجود ندارد. او هر چه را در مخيلهاش مىگذشته، به قلم مىآورده است. فايده اين سفرنامه به خصوص در بخش مربوط به دربار ناصرى از همين زاويه است. | |||
سفر وى را از يك زاويه بايد دو بخش كرد: يكى دورانى كه با ولى خان است و خودش مىگويد كه آزادى چندانى براى نوشتن نداشته و اساسا گويى به اختيار خود به اين سفر نيامده است. دوم دورانى كه از وى جدا شده و اين از نيمه زيارت عتبات است. از آن پس دستش در نگارش بازتر است. با اين حال، بعدها كه درگير دربار ناصرى و كارهاى محوله در تهران مىشود، مشغله زياد او را از نگارش تفصيلى باز مىدارد. | سفر وى را از يك زاويه بايد دو بخش كرد: يكى دورانى كه با ولى خان است و خودش مىگويد كه آزادى چندانى براى نوشتن نداشته و اساسا گويى به اختيار خود به اين سفر نيامده است. دوم دورانى كه از وى جدا شده و اين از نيمه زيارت عتبات است. از آن پس دستش در نگارش بازتر است. با اين حال، بعدها كه درگير دربار ناصرى و كارهاى محوله در تهران مىشود، مشغله زياد او را از نگارش تفصيلى باز مىدارد. | ||
نویسنده، بارها در حال نوشتن از حال و هواى خود و دشوارىهايى كه براى نگارش دارد و اينكه در چه حالتى مىنويسد، سخن گفته است. زمانى كه از بندر عباس عازم بمبئى است، در كشتى به نوشتن ادامه مىدهد و مىنويسد: «حركت كشتى نمىگذارد درست بنويسم». جاى ديگر مىگويد: «حقيقت مطلب قوه نوشتن نيست. اعمال و حركات اين سياهها، از بس كه هوا گرم است ديگر قوه ندارم. دلم بىحال مىشود.» | |||
باهمه دشوارىهايى كه وى در سفر حج تحمل كرده و شرحش را در اين اثر آورده و به خصوص با حساسيتى كه او داشته باز هم نگارش همين مقدار از زبان يك زن سيار ارزشمند است. | باهمه دشوارىهايى كه وى در سفر حج تحمل كرده و شرحش را در اين اثر آورده و به خصوص با حساسيتى كه او داشته باز هم نگارش همين مقدار از زبان يك زن سيار ارزشمند است. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
در مسير بازگشت از تهران به کرمان نيز همچنان نوشتن و لو به اختصار ادامه دارد: «امروز كه شنبه بيست و ششم است، دو از آفتاب گذشته وارد كاروانسراى حسنآباد شديم. مادر آقا خوابيده و من هم مشغول نوشتن هستم و فكر غذاى ظهر». | در مسير بازگشت از تهران به کرمان نيز همچنان نوشتن و لو به اختصار ادامه دارد: «امروز كه شنبه بيست و ششم است، دو از آفتاب گذشته وارد كاروانسراى حسنآباد شديم. مادر آقا خوابيده و من هم مشغول نوشتن هستم و فكر غذاى ظهر». | ||
نویسنده، از ابتدا هول و هراس سفر را دارد و گويى در اختيار خودش نبوده است. شرايط هم اين وضعيت را تقويت مىكند. ابتدا خبر مرگ فرمانفرما والى کرمان و سپس لشكر ناصر و به دنبالش مريضى خان و زن او نگران و آشفتهاش كرده، به «بافت» نرسيده مىنويسد: «از روزى كه از کرمان بيرون آمديم يك ساعت خوش نديديم، نفهميديم از كجا مىآييم، به كجا مىرويم». از اين دسته سختىها وى را سخت متزلزل مىكند. | |||
وى در اين سفر افزون بر نجف به كربلا و كاظمين و سامرا هم مىرود. اين زمان سالهاى پايانى زندگى [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] در سامرا است. روشن نيست مؤلف چه آشنايى با ايشان داشته، اما هر چه هست توانسته است به راحتى با ميرزا ديدار كند و با عيال ايشان شام صرف كند. | وى در اين سفر افزون بر نجف به كربلا و كاظمين و سامرا هم مىرود. اين زمان سالهاى پايانى زندگى [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|ميرزاى شيرازى]] در سامرا است. روشن نيست مؤلف چه آشنايى با ايشان داشته، اما هر چه هست توانسته است به راحتى با ميرزا ديدار كند و با عيال ايشان شام صرف كند. | ||
مسيرى كه | مسيرى كه نویسنده و همراهان از آن راه به حج رفتهاند از جهتى متفاوت با ديگران است. آنان از بندر عباس سوار كشتى شده به بمبئى مىروند. اين اقدام كه قدرى ظاهرش نامعقول مىنمايد بدان سبب است كه از بندر عباس كشتىاى كه مستقيم به جده برود، در كار نبوده و آنان به اجبار به بمبئى رفتهاند تا همراه حجاج سنى و شيعه آن بلاد با كشتى عازم حج شوند. وى به هيچوجه از راه دريايى كه طى كرده راضى نيست و در اين باره ناراحتى خود را ابراز مىكند. | ||
چيزى بيش از نيمى از اين سفرنامه مربوط به دوران اقامت در تهران است. اين بخش كه از اواخر جمادى الاولى سال 1310 تا صفر سال 1312 را شامل مىشود، رخدادهاى مربوط به زندگى روزانه | چيزى بيش از نيمى از اين سفرنامه مربوط به دوران اقامت در تهران است. اين بخش كه از اواخر جمادى الاولى سال 1310 تا صفر سال 1312 را شامل مىشود، رخدادهاى مربوط به زندگى روزانه نویسنده را در تهران، به خصوص در منزل حشمت السلطنه و غلام حسين خان پسر ظهيرالدوله شامل مىشود، اما اين گزارش وسيعتر از يك گزارش خانوادگى بوده و به دليل رفت و آمد وى با زنان دربارى به ويژه همسران ناصرالدين شاه و نقشى كه در امور خانوادگى اين جماعت ايفا مىكرده و نيز ملاقاتها يا ديدارهايى كه با شاه داشته و نيز شركت در مراسم تعزيه تكيه دولت و بسيارى از مسائل ديگر، اين سفرنامه را به يك گزارش با ارزش، آن هم در بخش زنانه دربار تبديل كرده است. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
كتاب داراى پاورقى و توضيحاتى در بعضى از صفحات از مصحح مىباشد. فهرست كتاب در ابتداى آن و فهرست راهنما در پايان آن قرار گرفته است. | كتاب داراى پاورقى و توضيحاتى در بعضى از صفحات از مصحح مىباشد. فهرست كتاب در ابتداى آن و فهرست راهنما در پايان آن قرار گرفته است. | ||
بر اساس مطالبى كه در دو صفحه نخست كتاب آمده و مقايسه خط به كار رفته در اين دو صفحه، چنين معلوم مىشود كه | بر اساس مطالبى كه در دو صفحه نخست كتاب آمده و مقايسه خط به كار رفته در اين دو صفحه، چنين معلوم مىشود كه نویسنده ابتدا از ولى خان كه همراه وى بوده و احترامش را داشته، درخواست ثبت خاطرات را كرده، اما فقط اندكى بيش از نيم صفحه، گويا از زبان وى نوشته و كنار گذاشته است. تفاوت اين دو خط نشان از اين دارد كه نسخه در دسترس، نسخه اصلى مىباشد كه به شماره 393 در كتابخانه دانشكده ادبيات نگهدارى مىشود. | ||
ویرایش