۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==انگیزه تألیف== | ==انگیزه تألیف== | ||
نویسنده درباره انگیزه خود از تألیف کتاب میگوید: در مجلسی که بههمراه پدرم حضور داشتم، از مسائلی همچون برزخ و عذاب قبر سؤال شد که همگان به مشکل بودن و ابهام داشتن این دست مسائل اذعان نمودند و من نیز در آن مجلس به عدم حل این نوع مسائل با جلسات محدود اقرار نموده و تصمیم بر نوشتن اثری در اینباره گرفتم<ref>ر.ک: متن کتاب، ص16</ref>. | نویسنده درباره انگیزه خود از تألیف کتاب میگوید: در مجلسی که بههمراه پدرم حضور داشتم، از مسائلی همچون برزخ و عذاب قبر سؤال شد که همگان به مشکل بودن و ابهام داشتن این دست مسائل اذعان نمودند و من نیز در آن مجلس به عدم حل این نوع مسائل با جلسات محدود اقرار نموده و تصمیم بر نوشتن اثری در اینباره گرفتم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/16 ر.ک: متن کتاب، ص16]</ref>. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده، معتقد است که اکتشافات و اختراعات و کشف اسرار طبیعت، از قبیل ایجاد و ابداع نیست، بلکه شناخت قوانینی است که از آغاز آفرینش طبیعت، در آن موجود بوده است؛ پس اینها براهین و نشانههای چدیدی است بر عظمت آفریدگار که گذشتگان به آنها دسترسی نداشتهاند؛ بنابراین چگونه هواپرستان آنها را دلایلی بر الحاد و جحود خویش گرفتهاند؟!<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>. | نویسنده، معتقد است که اکتشافات و اختراعات و کشف اسرار طبیعت، از قبیل ایجاد و ابداع نیست، بلکه شناخت قوانینی است که از آغاز آفرینش طبیعت، در آن موجود بوده است؛ پس اینها براهین و نشانههای چدیدی است بر عظمت آفریدگار که گذشتگان به آنها دسترسی نداشتهاند؛ بنابراین چگونه هواپرستان آنها را دلایلی بر الحاد و جحود خویش گرفتهاند؟!<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/11 ر.ک: همان، ص11]</ref>. | ||
برزخ که از اسرار عالم بشمار میرود، عقیده به آن مشروط به پذیرش و اعتقاد به روح و معاد است؛ درصورتیکه کسی معتقد به این دو نباشد، بهیقین برزخ را نیز نمیپذیرد<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>. | برزخ که از اسرار عالم بشمار میرود، عقیده به آن مشروط به پذیرش و اعتقاد به روح و معاد است؛ درصورتیکه کسی معتقد به این دو نباشد، بهیقین برزخ را نیز نمیپذیرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/20 ر.ک: همان، ص20]</ref>. | ||
نویسنده در ذیل عنوان «الأسئلة و تحليل الشبهة في البرزخ» مینویسد: روحی که از ملأ اعلی آمده و خداوند آن را افاضه نموده و با ماده و عناصر مادی ترکیب شده، هنگام مرگ، از بدن جدا میشود و از آن کناره میگیرد و جسم از روح مجرد خالی میشود؛ پس فشار قبر در مورد آن معنا ندارد؛ زیرا اکنون بدن همچون سنگی است که لذت و درد، سعادت و شقاوت، نعیم و جحیم را درک نمیکند... و اگر بگوییم که روح به بدن بعد از مرگ بازمیگردد، این نیز از لحاظ وجدان قابلپذیرش نیست و شاهد و برهانی بر این مدعا نمیتوان یافت<ref>ر.ک: همان، ص21 | نویسنده در ذیل عنوان «الأسئلة و تحليل الشبهة في البرزخ» مینویسد: روحی که از ملأ اعلی آمده و خداوند آن را افاضه نموده و با ماده و عناصر مادی ترکیب شده، هنگام مرگ، از بدن جدا میشود و از آن کناره میگیرد و جسم از روح مجرد خالی میشود؛ پس فشار قبر در مورد آن معنا ندارد؛ زیرا اکنون بدن همچون سنگی است که لذت و درد، سعادت و شقاوت، نعیم و جحیم را درک نمیکند... و اگر بگوییم که روح به بدن بعد از مرگ بازمیگردد، این نیز از لحاظ وجدان قابلپذیرش نیست و شاهد و برهانی بر این مدعا نمیتوان یافت.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/21 ر.ک: همان، ص21]</ref><ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/23 ر.ک: همان، ص23]</ref> | ||
ایشان درباره روح میگوید: روح یکی از اسرار پیچیده عالم است که باعث بهت عقول و سرگردانی افکار شده است و خداوند نیز از ابهام آن سخن گفته است. حداکثر چیزی که علمای نفس به آن دست یافتهاند، شناخت آن بهوسیله آثار و اعمال آن است؛ لذا در تعریف روح گفتهاند: قوهای است که در ما به ودیعت نهاده شده و وجدان، تفکر و اراده ما به برکت اوست. | ایشان درباره روح میگوید: روح یکی از اسرار پیچیده عالم است که باعث بهت عقول و سرگردانی افکار شده است و خداوند نیز از ابهام آن سخن گفته است. حداکثر چیزی که علمای نفس به آن دست یافتهاند، شناخت آن بهوسیله آثار و اعمال آن است؛ لذا در تعریف روح گفتهاند: قوهای است که در ما به ودیعت نهاده شده و وجدان، تفکر و اراده ما به برکت اوست. | ||
این عدم اطلاع، منحصر به روح نمیشود، بلکه در امور طبیعی همچون برق و مغناطیس نیز انسان عاجز از درک ذات و کنه آنهاست و با مشاهده آثارشان شناخته میشوند. | این عدم اطلاع، منحصر به روح نمیشود، بلکه در امور طبیعی همچون برق و مغناطیس نیز انسان عاجز از درک ذات و کنه آنهاست و با مشاهده آثارشان شناخته میشوند. | ||
بنابراین علاوه بر اینکه درباره چیستی روح سؤالاتی مطرح میشود، درباره اینکه در کجای اجسام ما انسانها قرار دارد و اینکه آیا بعد از جدا شدن از جسم باقی میماند یا اینکه او نیز از بین میرود، سؤالاتی مطرح میشود<ref>ر.ک: همان، ص24 | بنابراین علاوه بر اینکه درباره چیستی روح سؤالاتی مطرح میشود، درباره اینکه در کجای اجسام ما انسانها قرار دارد و اینکه آیا بعد از جدا شدن از جسم باقی میماند یا اینکه او نیز از بین میرود، سؤالاتی مطرح میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/24 ر.ک: همان، ص24]</ref><ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/25 ر.ک: همان، ص25]</ref> | ||
سر پیچیدگی در درک مسئله روح آن است که ما میخواهیم حقیقت را از طریق ادراک و حس دریابیم؛ درحالیکه روح، امری است مجرد<ref>ر.ک: همان، ص26</ref>. | سر پیچیدگی در درک مسئله روح آن است که ما میخواهیم حقیقت را از طریق ادراک و حس دریابیم؛ درحالیکه روح، امری است مجرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/26 ر.ک: همان، ص26]</ref>. | ||
وجود روح از مسائلی است که از قدیم مطرح بوده؛ بهگونهای که پنج هزار سال قبل از میلاد، مصریان و برخی دیگر از اقوام به آن معتقد بودهاند<ref>ر.ک: همان، ص27</ref> و اسلام نیز، این مسئله را نهتنها تکذیب یا محدود نکرد، بلکه به وجود آن، همچون امری آشکار و غیر قابل تشکیک، تصریح نمود<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>. | وجود روح از مسائلی است که از قدیم مطرح بوده؛ بهگونهای که پنج هزار سال قبل از میلاد، مصریان و برخی دیگر از اقوام به آن معتقد بودهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/27 ر.ک: همان، ص27]</ref> و اسلام نیز، این مسئله را نهتنها تکذیب یا محدود نکرد، بلکه به وجود آن، همچون امری آشکار و غیر قابل تشکیک، تصریح نمود<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>. | ||
نویسنده، در بحث اثبات وجود روح، به سر حیات اشاره میکند و میگوید: در اینباره دو نظریه وجود دارد: | نویسنده، در بحث اثبات وجود روح، به سر حیات اشاره میکند و میگوید: در اینباره دو نظریه وجود دارد: | ||
الف)- حیات و زندگی چیزی جز آنچه در بدن از تولد تا مرگ رخ میدهد نیست؛ | الف)- حیات و زندگی چیزی جز آنچه در بدن از تولد تا مرگ رخ میدهد نیست؛ | ||
ب)- زندگی همان وجدان داخلی نامحسوس است<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>. وی در توضیح نظریه دوم، از براهین عقلی، خواب مغناطیسی و احضار روح یاد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص31-32</ref>. در ادامه ایشان به توضیح نظریه معتقدان به روح (روحیون) و منکران آن (مادیون) میپردازد و اشکالات مادیون را پاسخ میگوید. | ب)- زندگی همان وجدان داخلی نامحسوس است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/30 ر.ک: همان، ص30]</ref>. وی در توضیح نظریه دوم، از براهین عقلی، خواب مغناطیسی و احضار روح یاد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص31-32</ref>. در ادامه ایشان به توضیح نظریه معتقدان به روح (روحیون) و منکران آن (مادیون) میپردازد و اشکالات مادیون را پاسخ میگوید. | ||
او خواب مغناطیسی (خواب مصنوعی یا هیپنوتیزم) و احضار روح را دو دلیل بر وجود روح میداند و بر پایه این مدعا، برای هرکدام توضیحاتی ارائه میدهد<ref>ر.ک: همان، ص45 | او خواب مغناطیسی (خواب مصنوعی یا هیپنوتیزم) و احضار روح را دو دلیل بر وجود روح میداند و بر پایه این مدعا، برای هرکدام توضیحاتی ارائه میدهد<ref>ر.ک: همان، ص45</ref><ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/50 ر.ک: همان، ص50]</ref> | ||
نویسنده در ادامه، مطالبی را درباره معاد عرضه میکند و عبث نبودن خلقت را از دلایل وجود آن ذکر میکند<ref>ر.ک: همان، ص70</ref>. مهمترین شبههای که در بحث معاد مطرح است شبهه آکل و مأکول است که ایشان بعد از توضیح این شبهه به آن پاسخ میدهد<ref>ر.ک: همان، ص84-89</ref>. | نویسنده در ادامه، مطالبی را درباره معاد عرضه میکند و عبث نبودن خلقت را از دلایل وجود آن ذکر میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/70 ر.ک: همان، ص70]</ref>. مهمترین شبههای که در بحث معاد مطرح است شبهه آکل و مأکول است که ایشان بعد از توضیح این شبهه به آن پاسخ میدهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/84 ر.ک: همان، ص84-89]</ref>. | ||
مطالب پایانی این اثر به بحث برزخ اختصاص یافته است. نویسنده، مستقیماً به ذکر ادله نقلی از قبیل آیات قرآن و روایات پرداخته است. ایشان معتقد است قرآن در صدد تفصیل این موضوع نبوده و فقط به آن اشاره کرده است؛ بدین صورت که انسانها بعد از مرگ و قبل از بعث متنعم یا معذب هستند<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>. | مطالب پایانی این اثر به بحث برزخ اختصاص یافته است. نویسنده، مستقیماً به ذکر ادله نقلی از قبیل آیات قرآن و روایات پرداخته است. ایشان معتقد است قرآن در صدد تفصیل این موضوع نبوده و فقط به آن اشاره کرده است؛ بدین صورت که انسانها بعد از مرگ و قبل از بعث متنعم یا معذب هستند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/96 ر.ک: همان، ص96]</ref>. | ||
نویسنده با روایتی از [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] در [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] (خطبه غراء)، مباحث روایی برزخ را آغاز میکند. آن حضرت میفرماید: چون تشییعکنندگان و نوحهسرایان بازگردند، او را در قبرش بنشانند و او از بیم سؤال و لغزش در امتحان، یاراى سخن گفتنش نباشد. بزرگترین بلایى که در این مرحله است، بلاى آن آب جوشان و دخول در دوزخ فروزان است و وحشت از فوران و شدت صداى آتش. عذاب کاهش نمییابد تا اندکى بیارامد و آسایشى نیست که رنج را بزداید و توان و طاقتى نه که مگر عذاب را بازدارد و مرگى نیست که از رنج برهاندش و نه بهقدر لحظهای خواب که اندکى غمش را تسکین دهد. به انواع مرگها و عذابهای پیاپى همچنان مبتلاست<ref>ر.ک: آیتی، عبدالمحمد، ص163؛ متن کتاب، ص99</ref> و به دنبال آن چند روایت دیگر<ref>ر.ک: همان، ص99-101</ref> و نظر برخی از عالمان دین همچون [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] را نقل میکند<ref>ر.ک: همان، ص102-108</ref>. در پایان نیز خلاصهای از مطالب ارائهشده را میآورد<ref>ر.ک: همان، ص109-124</ref>. | نویسنده با روایتی از [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] در [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] (خطبه غراء)، مباحث روایی برزخ را آغاز میکند. آن حضرت میفرماید: چون تشییعکنندگان و نوحهسرایان بازگردند، او را در قبرش بنشانند و او از بیم سؤال و لغزش در امتحان، یاراى سخن گفتنش نباشد. بزرگترین بلایى که در این مرحله است، بلاى آن آب جوشان و دخول در دوزخ فروزان است و وحشت از فوران و شدت صداى آتش. عذاب کاهش نمییابد تا اندکى بیارامد و آسایشى نیست که رنج را بزداید و توان و طاقتى نه که مگر عذاب را بازدارد و مرگى نیست که از رنج برهاندش و نه بهقدر لحظهای خواب که اندکى غمش را تسکین دهد. به انواع مرگها و عذابهای پیاپى همچنان مبتلاست<ref>ر.ک: آیتی، عبدالمحمد، ص163؛ متن کتاب، ص99</ref> و به دنبال آن چند روایت دیگر<ref>ر.ک: همان، ص99-101</ref> و نظر برخی از عالمان دین همچون [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] را نقل میکند<ref>ر.ک: همان، ص102-108</ref>. در پایان نیز خلاصهای از مطالب ارائهشده را میآورد<ref>ر.ک: همان، ص109-124</ref>. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده: | [[رده:کلام و عقاید]] | ||
[[رده: | [[رده:مباحث خاص کلامی]] | ||
[[رده: | [[رده:مهدویت]] | ||
[[رده: | |||
[[رده: 25 مهر الی 24 آبان(97)]] | |||
[[رده:سال97-25مهر الی24 آبان]] | [[رده:سال97-25مهر الی24 آبان]] |
ویرایش