۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
(لینک درون متنی) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '↵↵ ' به ' ') |
||
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =البرزخ و الروح بين الإلهيين و الماديين | | عنوانهای دیگر =البرزخ و الروح بين الإلهيين و الماديين | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[آل | [[آل کاشفالغطاء، محمدرضا]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
| موضوع =برزخ | | موضوع =برزخ | ||
روح - | روح - جنبههای مذهبي | ||
زندگی پس از مرگ - مطالعات تطبيقي | |||
| ناشر =دار العلم للطباعة و النشر و التوزيع | | ناشر =دار العلم للطباعة و النشر و التوزيع | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
| شابک = | | شابک = | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =18797 | ||
| کتابخوان همراه نور =18797 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر| برزخ (ابهام زدایی)}} | |||
'''البرزخ و الروح بين الإلهيين و الماديين'''، اثر [[آل کاشفالغطاء، محمدرضا|محمدرضا کاشفالغطاء]] (1310-1366ق)، کتابی است که درباره دو موضوع مبهم و مهم به نامهای برزخ و روح نگاشته شده است. در پایان کتاب زمان نگارش آن، سال 1346ق، قید شده است. | '''البرزخ و الروح بين الإلهيين و الماديين'''، اثر [[آل کاشفالغطاء، محمدرضا|محمدرضا کاشفالغطاء]] (1310-1366ق)، کتابی است که درباره دو موضوع مبهم و مهم به نامهای برزخ و روح نگاشته شده است. در پایان کتاب زمان نگارش آن، سال 1346ق، قید شده است. | ||
==انگیزه تألیف== | ==انگیزه تألیف== | ||
نویسنده درباره انگیزه خود از تألیف کتاب میگوید: در مجلسی که بههمراه پدرم حضور داشتم، از مسائلی همچون برزخ و عذاب قبر سؤال شد که همگان به مشکل بودن و ابهام داشتن این دست مسائل اذعان نمودند و من نیز در آن مجلس به عدم حل این نوع مسائل با جلسات محدود اقرار نموده و تصمیم بر نوشتن اثری در اینباره گرفتم<ref>ر.ک: متن کتاب، ص16</ref>. | نویسنده درباره انگیزه خود از تألیف کتاب میگوید: در مجلسی که بههمراه پدرم حضور داشتم، از مسائلی همچون برزخ و عذاب قبر سؤال شد که همگان به مشکل بودن و ابهام داشتن این دست مسائل اذعان نمودند و من نیز در آن مجلس به عدم حل این نوع مسائل با جلسات محدود اقرار نموده و تصمیم بر نوشتن اثری در اینباره گرفتم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/16 ر.ک: متن کتاب، ص16]</ref>. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۸: | خط ۳۹: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده، معتقد است که اکتشافات و اختراعات و کشف اسرار طبیعت، از قبیل ایجاد و ابداع نیست، بلکه شناخت قوانینی است که از آغاز آفرینش طبیعت، در آن موجود بوده است؛ پس اینها براهین و نشانههای | نویسنده، معتقد است که اکتشافات و اختراعات و کشف اسرار طبیعت، از قبیل ایجاد و ابداع نیست، بلکه شناخت قوانینی است که از آغاز آفرینش طبیعت، در آن موجود بوده است؛ پس اینها براهین و نشانههای جدیدی است بر عظمت آفریدگار که گذشتگان به آنها دسترسی نداشتهاند؛ بنابراین چگونه هواپرستان آنها را دلایلی بر الحاد و جحود خویش گرفتهاند؟!<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/11 ر.ک: همان، ص11]</ref>. | ||
برزخ که از اسرار عالم بشمار میرود، عقیده به آن مشروط به پذیرش و اعتقاد به روح و معاد است؛ درصورتیکه کسی معتقد به این دو نباشد، بهیقین برزخ را نیز نمیپذیرد<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>. | برزخ که از اسرار عالم بشمار میرود، عقیده به آن مشروط به پذیرش و اعتقاد به روح و معاد است؛ درصورتیکه کسی معتقد به این دو نباشد، بهیقین برزخ را نیز نمیپذیرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/20 ر.ک: همان، ص20]</ref>. | ||
نویسنده در ذیل عنوان «الأسئلة و تحليل الشبهة في البرزخ» مینویسد: روحی که از ملأ اعلی آمده و خداوند آن را افاضه نموده و با ماده و عناصر مادی ترکیب شده، هنگام مرگ، از بدن جدا میشود و از آن کناره میگیرد و جسم از روح مجرد خالی میشود؛ پس فشار قبر در مورد آن معنا ندارد؛ زیرا اکنون بدن همچون سنگی است که لذت و درد، سعادت و شقاوت، نعیم و جحیم را درک نمیکند... و اگر بگوییم که روح به بدن بعد از مرگ بازمیگردد، این نیز از لحاظ وجدان قابلپذیرش نیست و شاهد و برهانی بر این مدعا نمیتوان یافت<ref>ر.ک: همان، ص21 | نویسنده در ذیل عنوان «الأسئلة و تحليل الشبهة في البرزخ» مینویسد: روحی که از ملأ اعلی آمده و خداوند آن را افاضه نموده و با ماده و عناصر مادی ترکیب شده، هنگام مرگ، از بدن جدا میشود و از آن کناره میگیرد و جسم از روح مجرد خالی میشود؛ پس فشار قبر در مورد آن معنا ندارد؛ زیرا اکنون بدن همچون سنگی است که لذت و درد، سعادت و شقاوت، نعیم و جحیم را درک نمیکند... و اگر بگوییم که روح به بدن بعد از مرگ بازمیگردد، این نیز از لحاظ وجدان قابلپذیرش نیست و شاهد و برهانی بر این مدعا نمیتوان یافت.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/21 ر.ک: همان، ص21]</ref><ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/23 ر.ک: همان، ص23]</ref> | ||
ایشان درباره روح میگوید: روح یکی از اسرار پیچیده عالم است که باعث بهت عقول و سرگردانی افکار شده است و خداوند نیز از ابهام آن سخن گفته است. حداکثر چیزی که علمای نفس به آن دست یافتهاند، شناخت آن بهوسیله آثار و اعمال آن است؛ لذا در تعریف روح گفتهاند: قوهای است که در ما به ودیعت نهاده شده و وجدان، تفکر و اراده ما به برکت اوست. | ایشان درباره روح میگوید: روح یکی از اسرار پیچیده عالم است که باعث بهت عقول و سرگردانی افکار شده است و خداوند نیز از ابهام آن سخن گفته است. حداکثر چیزی که علمای نفس به آن دست یافتهاند، شناخت آن بهوسیله آثار و اعمال آن است؛ لذا در تعریف روح گفتهاند: قوهای است که در ما به ودیعت نهاده شده و وجدان، تفکر و اراده ما به برکت اوست. | ||
این عدم اطلاع، منحصر به روح نمیشود، بلکه در امور طبیعی همچون برق و مغناطیس نیز انسان عاجز از درک ذات و کنه آنهاست و با مشاهده آثارشان شناخته میشوند. | این عدم اطلاع، منحصر به روح نمیشود، بلکه در امور طبیعی همچون برق و مغناطیس نیز انسان عاجز از درک ذات و کنه آنهاست و با مشاهده آثارشان شناخته میشوند. | ||
بنابراین علاوه بر اینکه درباره چیستی روح سؤالاتی مطرح میشود، درباره اینکه در کجای اجسام ما انسانها قرار دارد و اینکه آیا بعد از جدا شدن از جسم باقی میماند یا اینکه او نیز از بین میرود، سؤالاتی مطرح میشود<ref>ر.ک: همان، ص24 | بنابراین علاوه بر اینکه درباره چیستی روح سؤالاتی مطرح میشود، درباره اینکه در کجای اجسام ما انسانها قرار دارد و اینکه آیا بعد از جدا شدن از جسم باقی میماند یا اینکه او نیز از بین میرود، سؤالاتی مطرح میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/24 ر.ک: همان، ص24]</ref><ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/25 ر.ک: همان، ص25]</ref> | ||
سر پیچیدگی در درک مسئله روح آن است که ما میخواهیم حقیقت را از طریق ادراک و حس دریابیم؛ درحالیکه روح، امری است مجرد<ref>ر.ک: همان، ص26</ref>. | سر پیچیدگی در درک مسئله روح آن است که ما میخواهیم حقیقت را از طریق ادراک و حس دریابیم؛ درحالیکه روح، امری است مجرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/26 ر.ک: همان، ص26]</ref>. | ||
وجود روح از مسائلی است که از قدیم مطرح بوده؛ بهگونهای که پنج هزار سال قبل از میلاد، مصریان و برخی دیگر از اقوام به آن معتقد بودهاند<ref>ر.ک: همان، ص27</ref> و اسلام نیز، این مسئله را نهتنها تکذیب یا محدود نکرد، بلکه به وجود آن، همچون امری آشکار و غیر قابل تشکیک، تصریح نمود<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>. | وجود روح از مسائلی است که از قدیم مطرح بوده؛ بهگونهای که پنج هزار سال قبل از میلاد، مصریان و برخی دیگر از اقوام به آن معتقد بودهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/27 ر.ک: همان، ص27]</ref> و اسلام نیز، این مسئله را نهتنها تکذیب یا محدود نکرد، بلکه به وجود آن، همچون امری آشکار و غیر قابل تشکیک، تصریح نمود<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>. | ||
نویسنده، در بحث اثبات وجود روح، به سر حیات اشاره میکند و میگوید: در اینباره دو نظریه وجود دارد: | نویسنده، در بحث اثبات وجود روح، به سر حیات اشاره میکند و میگوید: در اینباره دو نظریه وجود دارد: | ||
الف)- حیات و زندگی چیزی جز آنچه در بدن از تولد تا مرگ رخ میدهد نیست؛ | الف)- حیات و زندگی چیزی جز آنچه در بدن از تولد تا مرگ رخ میدهد نیست؛ | ||
ب)- زندگی همان وجدان داخلی نامحسوس است<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>. وی در توضیح نظریه دوم، از براهین عقلی، خواب مغناطیسی و احضار روح یاد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص31-32</ref>. در ادامه ایشان به توضیح نظریه معتقدان به روح (روحیون) و منکران آن (مادیون) میپردازد و اشکالات مادیون را پاسخ میگوید. | ب)- زندگی همان وجدان داخلی نامحسوس است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/30 ر.ک: همان، ص30]</ref>. وی در توضیح نظریه دوم، از براهین عقلی، خواب مغناطیسی و احضار روح یاد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص31-32</ref>. در ادامه ایشان به توضیح نظریه معتقدان به روح (روحیون) و منکران آن (مادیون) میپردازد و اشکالات مادیون را پاسخ میگوید. | ||
او خواب مغناطیسی (خواب مصنوعی یا هیپنوتیزم) و احضار روح را دو دلیل بر وجود روح میداند و بر پایه این مدعا، برای هرکدام توضیحاتی ارائه میدهد<ref>ر.ک: همان، ص45 | او خواب مغناطیسی (خواب مصنوعی یا هیپنوتیزم) و احضار روح را دو دلیل بر وجود روح میداند و بر پایه این مدعا، برای هرکدام توضیحاتی ارائه میدهد<ref>ر.ک: همان، ص45</ref><ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/50 ر.ک: همان، ص50]</ref> | ||
نویسنده در ادامه، مطالبی را درباره معاد عرضه میکند و عبث نبودن خلقت را از دلایل وجود آن ذکر میکند<ref>ر.ک: همان، ص70</ref>. مهمترین شبههای که در بحث معاد مطرح است شبهه آکل و مأکول است که ایشان بعد از توضیح این شبهه به آن پاسخ میدهد<ref>ر.ک: همان، ص84-89</ref>. | نویسنده در ادامه، مطالبی را درباره معاد عرضه میکند و عبث نبودن خلقت را از دلایل وجود آن ذکر میکند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/70 ر.ک: همان، ص70]</ref>. مهمترین شبههای که در بحث معاد مطرح است شبهه آکل و مأکول است که ایشان بعد از توضیح این شبهه به آن پاسخ میدهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/84 ر.ک: همان، ص84-89]</ref>. | ||
مطالب پایانی این اثر به بحث برزخ اختصاص یافته است. نویسنده، مستقیماً به ذکر ادله نقلی از قبیل آیات قرآن و روایات پرداخته است. ایشان معتقد است قرآن در صدد تفصیل این موضوع نبوده و فقط به آن اشاره کرده است؛ بدین صورت که انسانها بعد از مرگ و قبل از بعث متنعم یا معذب هستند<ref>ر.ک: همان، ص96</ref>. | مطالب پایانی این اثر به بحث برزخ اختصاص یافته است. نویسنده، مستقیماً به ذکر ادله نقلی از قبیل آیات قرآن و روایات پرداخته است. ایشان معتقد است قرآن در صدد تفصیل این موضوع نبوده و فقط به آن اشاره کرده است؛ بدین صورت که انسانها بعد از مرگ و قبل از بعث متنعم یا معذب هستند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/25814/1/96 ر.ک: همان، ص96]</ref>. | ||
نویسنده با روایتی از [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] در [[ | نویسنده با روایتی از [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] در [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغة]] (خطبه غراء)، مباحث روایی برزخ را آغاز میکند. آن حضرت میفرماید: چون تشییعکنندگان و نوحهسرایان بازگردند، او را در قبرش بنشانند و او از بیم سؤال و لغزش در امتحان، یاراى سخن گفتنش نباشد. بزرگترین بلایى که در این مرحله است، بلاى آن آب جوشان و دخول در دوزخ فروزان است و وحشت از فوران و شدت صداى آتش. عذاب کاهش نمییابد تا اندکى بیارامد و آسایشى نیست که رنج را بزداید و توان و طاقتى نه که مگر عذاب را بازدارد و مرگى نیست که از رنج برهاندش و نه بهقدر لحظهای خواب که اندکى غمش را تسکین دهد. به انواع مرگها و عذابهای پیاپى همچنان مبتلاست<ref>ر.ک: آیتی، عبدالمحمد، ص163؛ متن کتاب، ص99</ref> و به دنبال آن چند روایت دیگر<ref>ر.ک: همان، ص99-101</ref> و نظر برخی از عالمان دین همچون [[مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]] را نقل میکند<ref>ر.ک: همان، ص102-108</ref>. در پایان نیز خلاصهای از مطالب ارائهشده را میآورد<ref>ر.ک: همان، ص109-124</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۷۰: | خط ۷۱: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references /> | <references/> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
خط ۷۶: | خط ۷۷: | ||
# آیتی، عبدالمحمد، «ترجمه نهجالبلاغه»، تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، 1378ش. | # آیتی، عبدالمحمد، «ترجمه نهجالبلاغه»، تهران، دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، 1378ش. | ||
==وابستهها== | |||
== وابستهها == | {{وابستهها}} | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده: | [[رده:کلام و عقاید]] | ||
[[رده: | [[رده:مباحث خاص کلامی]] | ||