۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'است<ref>' به 'است.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[طغیانی، اسحاق]] ( | [[طغیانی، اسحاق]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =PIR 3741 /ط7ت7 | | کد کنگره =PIR 3741 /ط7ت7 | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
بهطور كلى مىتوان گفت كه مذهب شيعه و تفكر خاص و اصيل آن بهعنوان يك موضوع اساسى، در شعر اين دوره كمتر مطرح بوده و آنچه بيش از هر چيز شاعران اين عصر را به خود مشغول مىداشته، از مقوله و موضوعى ديگر بوده كه در فصول اين رساله، مفصل درباره آن بحث و اظهار نظر شده است. به همين علت بيشتر مباحث اين تحقيق بهصورتى تدوين و طراحى شده است كه بتوان آنها را در تبيين و شناخت زمينههايى كه منجر به تأثير كمتر تفكر شيعى در شعر اين دوره شده، بهطور مؤثر مورد استفاده قرار داد<ref>همان، ص11</ref> | بهطور كلى مىتوان گفت كه مذهب شيعه و تفكر خاص و اصيل آن بهعنوان يك موضوع اساسى، در شعر اين دوره كمتر مطرح بوده و آنچه بيش از هر چيز شاعران اين عصر را به خود مشغول مىداشته، از مقوله و موضوعى ديگر بوده كه در فصول اين رساله، مفصل درباره آن بحث و اظهار نظر شده است. به همين علت بيشتر مباحث اين تحقيق بهصورتى تدوين و طراحى شده است كه بتوان آنها را در تبيين و شناخت زمينههايى كه منجر به تأثير كمتر تفكر شيعى در شعر اين دوره شده، بهطور مؤثر مورد استفاده قرار داد<ref>همان، ص11</ref> | ||
نویسنده در فصل اول از بخش اول كتاب ابتدا زمينهها و عوامل ايجاد مذهب شيعه را در عصر صفويه بررسى كرده است. وى پيدايش و ظهور شيعه را مقارن با رحلت رسول اكرم(ص) و با تشكيل شوراى سقيفه مىداند. رأى اين شورا مورد تأييد [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] و عمار بن ياسر، ابوذر غفارى، سلمان فارسى و ديگران نبود، لذا موجب موضعگيرى آشكارى گرديد كه بعدها پيروان و هواداران آن را شيعه ناميدند<ref>متن كتاب، ص15</ref> | |||
وى در ادامه اين فصل به تبيين مفهوم شيعه در عصر صفوى پرداخته و مىنويسد: «تشيع در آن زمان، خارج از يك ايدئولوژى بسيار قوى و مؤثر كه توده مردم را عليه سنىها در داخل و خارج مسلح مىكرد، چيز ديگرى نبود، غير از يك اسم رسمى كه از حمايت همهجانبه پادشاهان «دينپناه» برخوردار مىشد؛ انعكاس اين موضوع را در اشعار بسيارى از شعراى اين دوره مىتوان مشاهده كرد»<ref>همان، ص36</ref> | وى در ادامه اين فصل به تبيين مفهوم شيعه در عصر صفوى پرداخته و مىنويسد: «تشيع در آن زمان، خارج از يك ايدئولوژى بسيار قوى و مؤثر كه توده مردم را عليه سنىها در داخل و خارج مسلح مىكرد، چيز ديگرى نبود، غير از يك اسم رسمى كه از حمايت همهجانبه پادشاهان «دينپناه» برخوردار مىشد؛ انعكاس اين موضوع را در اشعار بسيارى از شعراى اين دوره مىتوان مشاهده كرد»<ref>همان، ص36</ref> | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
در فصل دوم اين بخش، علل و زمينههاى مختلف و متفاوتى كه موجب دور ماندن شاعران و گويندگان اين عصر از متون اسلامى و بهخصوص آثار بزرگان شيعه در گذشته و زمان حيات آنها شده، بررسى شده است. در اين مورد تلاش نگارنده بيشتر بر اين بوده است كه ضمن اذعان به ناچيز بودن بازتاب تفكر شيعى در شعر اين دوره، ويژگىها و خصوصيات مختلف و متنوع ايجاد بسترهاى اين خلأ فكرى و فرهنگى را در انواع شعر نشان بدهد؛ زيرا نبود اين تفكر و فرهنگ خاص در ديوانهاى متعدد و اشعار فراوان اين زمان، مشهودتر و واضحتر از آن است كه محتاج به دليل و برهان خاصى باشد و هر محقق و جستجوگرى در بدو مراجعه به متون شعر اين عصر، اين موضوع را درخواهد يافت كه عقايد شاعران و سخنان ايشان در اين مورد كاملاً صورى و ظاهرى است و اكثر آنها سعيشان بر اين بوده است كه به تبع يكديگر و به اقتفاى رسوم متداول آن روزگار، مطالبى از جنس سبک هندى را در شعر خود بگنجانند<ref>همان، ص247 - 248</ref> | در فصل دوم اين بخش، علل و زمينههاى مختلف و متفاوتى كه موجب دور ماندن شاعران و گويندگان اين عصر از متون اسلامى و بهخصوص آثار بزرگان شيعه در گذشته و زمان حيات آنها شده، بررسى شده است. در اين مورد تلاش نگارنده بيشتر بر اين بوده است كه ضمن اذعان به ناچيز بودن بازتاب تفكر شيعى در شعر اين دوره، ويژگىها و خصوصيات مختلف و متنوع ايجاد بسترهاى اين خلأ فكرى و فرهنگى را در انواع شعر نشان بدهد؛ زيرا نبود اين تفكر و فرهنگ خاص در ديوانهاى متعدد و اشعار فراوان اين زمان، مشهودتر و واضحتر از آن است كه محتاج به دليل و برهان خاصى باشد و هر محقق و جستجوگرى در بدو مراجعه به متون شعر اين عصر، اين موضوع را درخواهد يافت كه عقايد شاعران و سخنان ايشان در اين مورد كاملاً صورى و ظاهرى است و اكثر آنها سعيشان بر اين بوده است كه به تبع يكديگر و به اقتفاى رسوم متداول آن روزگار، مطالبى از جنس سبک هندى را در شعر خود بگنجانند<ref>همان، ص247 - 248</ref> | ||
در بخش دوم كتاب، | در بخش دوم كتاب، نویسنده ابتدا به بررسى نفوذ و گسترش فرهنگ قرآن و احاديث و روايات اسلامى در شعر اين زمان پرداخته است. بىشك شعراى پارسىگوى كه غالباً از عالمان و انديشمندان مسلمان بودهاند، در سرودن اشعار خود از همان ابتدا به آيات قرآنى و احاديث اسلامى توجه داشتهاند و آثار آنها همواره متأثر از فرهنگ دينى بوده است. نویسنده با ذكر آيات و رواياتى كه شعراى اين دوره با استفاده از آنها به سرودن شعر پرداختهاند سعى كرده ميزان تأثيرپذيرى شعراى دوره صفويه از اين منابع غنى اسلامى را تبيين نمايد<ref>همان، ص157 - 171</ref> | ||
ذكر منقبت پيامبر(ص) و ائمه(ع) از قديمترين ايام در شعر فارسى، معمول و رايج بوده و شعراى متعهد تا آنجا كه شرايط سياسى و علايق قلبى و اعتقادى آنها اجازه مىداده است، به ستايش اين بزرگان مىپرداختند<ref>همان، ص173</ref>؛ لذا | ذكر منقبت پيامبر(ص) و ائمه(ع) از قديمترين ايام در شعر فارسى، معمول و رايج بوده و شعراى متعهد تا آنجا كه شرايط سياسى و علايق قلبى و اعتقادى آنها اجازه مىداده است، به ستايش اين بزرگان مىپرداختند<ref>همان، ص173</ref>؛ لذا نویسنده در فصل دوم اين اثر اشعارى را كه در منقبت حضرت زهرا(س) و فرزندان ايشان سروده شده و در انتهاى آن، اشعار مذمت دشمنان اهلبيت(ع) را مورد بررسى قرار داده است.<ref>همان، ص204 - 230</ref> | ||
نویسنده در فصل آخر كتاب به بحث درباره عناصر اساسى تفكر شيعه پرداخته و مواردى از ويژگىها و عناصر خاص را كه مبيّن بارز فكر و فرهنگ شيعى است و در ديوانها و دفترهاى شعر و تذكرههاى اين دوره ديده مىشود، مانند: ولايت، عدل، شفاعت و عصمت، مورد بررسى قرار داده است.<ref>همان، ص231 - 246</ref> | |||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش