پرش به محتوا

مقالات الشيخ أبي‌الحسن الأشعري إمام أهل السنة: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR14776J1.jpg | عنوان =‏مقالات الشيخ أبي‎الحسن الأشعري...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
| شابک =977-341-181-8
| شابک =977-341-181-8
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =23923
| کد پدیدآور =07387
| کد پدیدآور =07387
| پس از =
| پس از =
خط ۳۴: خط ۳۴:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه محقق، به بیان زندگی‎نامه و آثار ابن فورک پرداخته شده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص3-8</ref>.
در مقدمه محقق، به بیان زندگی‎نامه و آثار ابن فورک پرداخته شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/1/3 ر.ک: مقدمه محقق، ص3-8]</ref>.


نویسنده در مقدمه خویش آورده است: من بر درخواست شما مبنی بر شدت نیازتان به اصول مذهب ابوالحسن اشعری و آنچه ادله و حجج او در برابر مخالفین بر آن نهاده شده و جمع آن اصول و ادله، که در کتب وی به‎صورت متفرق بود، مطلع شدم. درخواست شما را آن‎گونه که مناسب با اصول و قواعد وی بود، اجابت نمودم.
نویسنده در مقدمه خویش آورده است: من بر درخواست شما مبنی بر شدت نیازتان به اصول مذهب ابوالحسن اشعری و آنچه ادله و حجج او در برابر مخالفین بر آن نهاده شده و جمع آن اصول و ادله، که در کتب وی به‎صورت متفرق بود، مطلع شدم. درخواست شما را آن‎گونه که مناسب با اصول و قواعد وی بود، اجابت نمودم.


ما در این اثر با توجه به اصول و قواعد ابوالحسن اشعری، مطالبی را برای شما عرضه کردیم و سعی نمودیم آن اصول و قواعد را برای شما معرفی کنیم. در صورت مغایرت بین اصول و قواعد او، هر آنچه به مذهب و اصول ایشان نزدیک‎تر بود را انتخاب نمودیم؛ بنابراین ما با دقت فراوان، مطالب را گردآوری کردیم و آن را به‎صورت باب‎باب درآوردیم تا در صورت نیاز به‎راحتی به آن دست پیدا کنید.
ما در این اثر با توجه به اصول و قواعد ابوالحسن اشعری، مطالبی را برای شما عرضه کردیم و سعی نمودیم آن اصول و قواعد را برای شما معرفی کنیم. در صورت مغایرت بین اصول و قواعد او، هر آنچه به مذهب و اصول ایشان نزدیک‎تر بود را انتخاب نمودیم؛ بنابراین ما با دقت فراوان، مطالب را گردآوری کردیم و آن را به‎صورت باب‎باب درآوردیم تا در صورت نیاز به‎راحتی به آن دست پیدا کنید.
بنابراین سخن را با کلامی درباره علوم و مدارک و اقسام آن و... آغاز نمودیم و هیچ‎یک از مذاهب مخالفین را در این‎باره ‎نیاوردیم<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص3</ref>.
بنابراین سخن را با کلامی درباره علوم و مدارک و اقسام آن و... آغاز نمودیم و هیچ‎یک از مذاهب مخالفین را در این‎باره ‎نیاوردیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/1/3 ر.ک: مقدمه نویسنده، ص3]</ref>.


همان‎ طور که بیان شد نویسنده، شصت‎وپنج اصل و عقیده ابوالحسن اشعری را ذکر کرده است و ما در اینجا به برخی از آنها اشاره می‎کنیم:
همان‎ طور که بیان شد نویسنده، شصت‎وپنج اصل و عقیده ابوالحسن اشعری را ذکر کرده است و ما در اینجا به برخی از آنها اشاره می‎کنیم:
# اشعری معتقد است که عقل به معنای علم است؛ زیرا لغویان زمانی که می‎گویند: «عقلت كذا و لم أعقل كذا»، آن را به معنای علم اخذ نموده‎اند. همچنین خلیل در کتاب «العين» خود می‎گوید: «إن العقل نقيض الجهل» و منظور از نقیض، ضد منافی است و آنچه با جهل منافات دارد، علم است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص29</ref>.
# اشعری معتقد است که عقل به معنای علم است؛ زیرا لغویان زمانی که می‎گویند: «عقلت كذا و لم أعقل كذا»، آن را به معنای علم اخذ نموده‎اند. همچنین خلیل در کتاب «العين» خود می‎گوید: «إن العقل نقيض الجهل» و منظور از نقیض، ضد منافی است و آنچه با جهل منافات دارد، علم است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/29 ر.ک: متن کتاب، ص29]</ref>.
# ابوالحسن اشعری، معتقد به رؤیت خداوند به‎وسیله چشم (بصر) بوده است؛ به این معنا که انسان به‎وسیله چشم سر خداوند را می‎بیند و فرقی بین کافر و مؤمن، مکلف و غیر مکلف و... نیست... اما درباره کیفیت دیده شدن خداوند، چون خداوند دارای اجزای مرکب نیست، پس دیده شدن وی، کیفیت ندارد؛ همان گونه که معلوم شدن وی بلاکیفیت است<ref>ر.ک: همان، ص81-83</ref>.
# ابوالحسن اشعری، معتقد به رؤیت خداوند به‎وسیله چشم (بصر) بوده است؛ به این معنا که انسان به‎وسیله چشم سر خداوند را می‎بیند و فرقی بین کافر و مؤمن، مکلف و غیر مکلف و... نیست... اما درباره کیفیت دیده شدن خداوند، چون خداوند دارای اجزای مرکب نیست، پس دیده شدن وی، کیفیت ندارد؛ همان گونه که معلوم شدن وی بلاکیفیت است<ref>ر.ک: همان، ص81-83</ref>.
# ایشان معتقد است که مؤمن واقعی کسی است که با توجه به علم خداوند متعال بر عاقبت امر اشخاص، او با ایمان از دنیا رود و خداوند از او راضی باشد و این همان موافاة است (به این معنا که بنده چگونه پروردگارش را در قیامت ملاقات می‎کند، در حال کفر یا در حال ایمان)؛ بنابراین چه‎بسا شخصی در نظر ما مؤمن باشد، ولی عاقبت او ایمان نباشد و شخص کافری که عاقبت او ایمان باشد. پس ممکن است شخصی نزد ما مؤمن باشد و نزد خداوند کافر و همچنین شخصی در نظر ما کافر باشد و نزد خداوند مؤمن بشمار آید... بنابراین نباید کسی را به‎یقین مؤمن یا کافر خطاب نمود<ref>ر.ک: همان، ص164-165</ref>.
# ایشان معتقد است که مؤمن واقعی کسی است که با توجه به علم خداوند متعال بر عاقبت امر اشخاص، او با ایمان از دنیا رود و خداوند از او راضی باشد و این همان موافاة است (به این معنا که بنده چگونه پروردگارش را در قیامت ملاقات می‎کند، در حال کفر یا در حال ایمان)؛ بنابراین چه‎بسا شخصی در نظر ما مؤمن باشد، ولی عاقبت او ایمان نباشد و شخص کافری که عاقبت او ایمان باشد. پس ممکن است شخصی نزد ما مؤمن باشد و نزد خداوند کافر و همچنین شخصی در نظر ما کافر باشد و نزد خداوند مؤمن بشمار آید... بنابراین نباید کسی را به‎یقین مؤمن یا کافر خطاب نمود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/164 ر.ک: همان، ص164]</ref>.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/165 ر.ک: همان، ص165]</ref>.
# ابوالحسن اشعری معتقد بود: توبه از تمام گناهان اعم از کفر و فسق و... بر هر انسانی واجب است و هر زمان شخصی توبه کند و به آن عهدش (توبه) وفا کند، هرچند پذیرش و قبول آن بر خداوند عقلا واجب نیست، ولی نقلا خداوند به‎خاطر فضل و کرمش آن را می‎پذیرد؛ زیرا اوست که بنده را از معصیت به طاعت متوجه می‎کند و او را بر ترک گناه و معصیت هشدار می‎دهد و بر اطاعتش تشویق می‎کند<ref>ر.ک: همان، ص170</ref>.
# ابوالحسن اشعری معتقد بود: توبه از تمام گناهان اعم از کفر و فسق و... بر هر انسانی واجب است و هر زمان شخصی توبه کند و به آن عهدش (توبه) وفا کند، هرچند پذیرش و قبول آن بر خداوند عقلا واجب نیست، ولی نقلا خداوند به‎خاطر فضل و کرمش آن را می‎پذیرد؛ زیرا اوست که بنده را از معصیت به طاعت متوجه می‎کند و او را بر ترک گناه و معصیت هشدار می‎دهد و بر اطاعتش تشویق می‎کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/170 ر.ک: همان، ص170]</ref>.
#:از دیگر معتقدات او درباره توبه این است: توبه از فلان گناه با اصرار بر غیر آن صحیح است...
#:از دیگر معتقدات او درباره توبه این است: توبه از فلان گناه با اصرار بر غیر آن صحیح است...
#:به‎وسیله توبه تمام حقوق خداوند ساقط می‎شود (خداوند از حق خود درمی‎گذرد)، اما نسبت به حقوق انسان‎ها تا زمانی که حق آن‎ها ادا نشده و برائت ذمه حاصل نگردد، پذیرفته نیست<ref>ر.ک: همان، ص170-171</ref>.
#:به‎وسیله توبه تمام حقوق خداوند ساقط می‎شود (خداوند از حق خود درمی‎گذرد)، اما نسبت به حقوق انسان‎ها تا زمانی که حق آن‎ها ادا نشده و برائت ذمه حاصل نگردد، پذیرفته نیست.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/170 ر.ک: همان، ص170]</ref><ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/171 ر.ک: همان، 171]</ref>
# ایشان در موضوع روح معتقد است که روح به معنای ریح و باد است؛ به این معنا که روح جسمی لطیف است که در اعضای انسان ساری و جاری است و انسان با حیات زنده است، نه با روح؛ هرچند تا زمانی که زنده است بدن و جسم او محلی برای روح است. اینکه قوام بدن به‎وسیله روح است یک مسئله معمولی است؛ همچون قوام بدن به غذا و آب. همچنان‎که بدون آب و غذا نمی‎توان زنده بود، بدون روح هم نمی‎توان زنده بود و شرط وجود حیات، وجود روح و غذاست<ref>ر.ک: همان، ص267</ref>.
# ایشان در موضوع روح معتقد است که روح به معنای ریح و باد است؛ به این معنا که روح جسمی لطیف است که در اعضای انسان ساری و جاری است و انسان با حیات زنده است، نه با روح؛ هرچند تا زمانی که زنده است بدن و جسم او محلی برای روح است. اینکه قوام بدن به‎وسیله روح است یک مسئله معمولی است؛ همچون قوام بدن به غذا و آب. همچنان‎که بدون آب و غذا نمی‎توان زنده بود، بدون روح هم نمی‎توان زنده بود و شرط وجود حیات، وجود روح و غذاست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23923/2/267 ر.ک: همان، ص267]</ref>.


از دیگر مباحث کتاب، مطالبی درباره علم و مسائل مرتبط با آن، اسماء و صفات خداوند، اراده، قدر و خلق اعمال، استطاعت، آجال، رزق، وعد و وعید، عذاب قبر و مسائل مرتبط با آن، بقا و فنا، عرض و جوهر، جدل و احکام آن و... است.
از دیگر مباحث کتاب، مطالبی درباره علم و مسائل مرتبط با آن، اسماء و صفات خداوند، اراده، قدر و خلق اعمال، استطاعت، آجال، رزق، وعد و وعید، عذاب قبر و مسائل مرتبط با آن، بقا و فنا، عرض و جوهر، جدل و احکام آن و... است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش