۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شريك ' به 'شریک ') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =تهمت از نظر اسلام | | عنوانهای دیگر =تهمت از نظر اسلام | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[زواری نسب میانجی، سلمان]] ( | [[زواری نسب میانجی، سلمان]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 251/2 /ز9ت9 | | کد کنگره =BP 251/2 /ز9ت9 | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
== ساختار== | == ساختار== | ||
كتاب با مقدمه | كتاب با مقدمه نویسنده در اشاره به مباحث آغاز و مطالب در سه بخش سامان يافته است. نویسنده در بخش اول، تهمت و بهتان را از ديدگاه آيات قرآن مورد بحث و بررسى قرار داده و در بخش دوم، ديدگاه روايات را در مورد اين مسأله بيان كرده است. در بخش سوم نيز حكاياتى خواندنى پيرامون اين موضوع، آورده شده است. | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
در بخش اول كتاب، تهمت و بهتان از ديدگاه قرآن كريم مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. آياتى كه در اين بخش، بررسى شدهاند، عبارتند از: | در بخش اول كتاب، تهمت و بهتان از ديدگاه قرآن كريم مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. آياتى كه در اين بخش، بررسى شدهاند، عبارتند از: | ||
#آيه 112 سوره نساء: «و كسى كه خطا يا گناهى مرتكب شود، سپس بىگناهى را متهم سازد، بار بهتان و گناه آشكارى بر دوش گرفته است». | #آيه 112 سوره نساء: «و كسى كه خطا يا گناهى مرتكب شود، سپس بىگناهى را متهم سازد، بار بهتان و گناه آشكارى بر دوش گرفته است». نویسنده معتقد است كه اين آيه شريفه، گناه و كيفر تهمت را به منزله تير قرار داده و انتساب آن را به ديگرى، به منزله پرتاب كردن به سوى هدف، معرفى كرده است؛ يعنى همانطور كه تيراندازى به سوى ديگرى، ممكن است باعث از بين رفتن او مىگردد، پرتاب تير گناه نيز به كسى كه مرتكب آن نشده، ممكن است آبروى او را كه به منزله خون اوست، از بين ببرد. | ||
#:به اعتقاد | #:به اعتقاد نویسنده، شيوع اين كار در يك جامعه، از يك سو موجب به هم ريختن نظام و عدالت آن اجتماع شده و از سوى ديگر، گرفتار شدن بىگناه و سلب اعتماد عمومى فراهم آمده و موجب اختلاف و پراكندگى ميان امت اسلامى مىگردد و اين هدف، با شرع مقدس اسلام كه مسلمانان را به اتحاد و يگانگى دعوت مىكند، منافات خواهد داشت. | ||
#آيه 156 سوره نساء: «و به خاطر كفرشان و تهمت بزرگى كه بر مريم زدند، بر دلهاى آنها مهر زده شد». در اين آيه شريفه، تهمت همانند كفر به خدا، موجب سختى دل و باعث محروميت از درك حقايق آشكار، از جمله وجود خالق هستى، عنوان شده است. | #آيه 156 سوره نساء: «و به خاطر كفرشان و تهمت بزرگى كه بر مريم زدند، بر دلهاى آنها مهر زده شد». در اين آيه شريفه، تهمت همانند كفر به خدا، موجب سختى دل و باعث محروميت از درك حقايق آشكار، از جمله وجود خالق هستى، عنوان شده است. | ||
#آيه 58 احزاب: «و آنانكه مردان و زنان با ايمان را به خاطر كارى كه انجام ندادهاند، آزار مىدهند، بار بهتان و گناه آشكارى را به دوش كشيدهاند». | #آيه 58 احزاب: «و آنانكه مردان و زنان با ايمان را به خاطر كارى كه انجام ندادهاند، آزار مىدهند، بار بهتان و گناه آشكارى را به دوش كشيدهاند».نویسنده معتقد است كه از اين آيه شريفه، بزرگى گناه اذيت مؤمن، استفاده مىشود، چرا كه خداوند آن را برابر بهتانى كه بزرگى كيفر آن در تمام اديان الهى و نزد همه انسانهاى ذى شعور از مسلمات مىباشد، قرار داده است. | ||
#آيه 12 ممتحنه: «اى پيامبر! هنگامى كه زنان مؤمن نزد تو آيند تا با تو بيعت كنند كه چيزى را شریک خدا قرار ندهند، دزدى و زنا نكنند، تهمت و افترايى پيش دست و پاى خود نياورند... با آنان بيعت كن». | #آيه 12 ممتحنه: «اى پيامبر! هنگامى كه زنان مؤمن نزد تو آيند تا با تو بيعت كنند كه چيزى را شریک خدا قرار ندهند، دزدى و زنا نكنند، تهمت و افترايى پيش دست و پاى خود نياورند... با آنان بيعت كن». | ||
نویسنده به نقل از [[علامه مجلسى]]، بر اين باور است كه مراد از بهتانى كه در اين آيه شريفه از آن نهى شده، اين است كه نسبت زنا به زنان پاكدامن نداده و از دروغ بستن به مردم اجتناب كنند. | |||
در بخش دوم كتاب، تهمت و بهتان، از ديدگاه روايات بررسى شده است كه به تعدادى از آنها اشارهمىشود: | در بخش دوم كتاب، تهمت و بهتان، از ديدگاه روايات بررسى شده است كه به تعدادى از آنها اشارهمىشود: | ||
#[[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] مىفرمايد: «مؤمن درباره برادر خود، بدخواه و دو چهره نبوده و خيانت نمىكند و موجبات اذيت و خوارى او را فراهم نساخته و او را متهم به چيزى نمىكند.» | #[[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] مىفرمايد: «مؤمن درباره برادر خود، بدخواه و دو چهره نبوده و خيانت نمىكند و موجبات اذيت و خوارى او را فراهم نساخته و او را متهم به چيزى نمىكند.» | ||
#: | #:نویسنده معتقد است مؤمن بايد در برابر مؤمن، همانند آينه صاف و شفاف بوده كه از يك سو، عيبهاى او را به قصد اصلاح به او نشان دهد و از سوى ديگر، مانند پيراهنى باشد كه موجب پوشش عيوبات او بوده و او را حفظ كند و در عين حال، زينت براى او باشد. | ||
#[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىفرمايند: «هرگاه مؤمن برادر خود را به چيزى متهم سازد، ايمان در دل او ذوب مىشود». | #[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىفرمايند: «هرگاه مؤمن برادر خود را به چيزى متهم سازد، ايمان در دل او ذوب مىشود». | ||
#:به اعتقاد | #:به اعتقاد نویسنده، شايد مراد امام(ع) از ذوب شدن ايمان در دل، اين باشد كه قلب او فاسد گشته و محل مناسبى براى ظرفيت گوهر گرانبهاى ايمان نمىباشد. | ||
#در روايت ديگرى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىفرمايند: «هركس كه زشتىهاى مسلمانان را تعقيب كند، خداوند در پى زشتىهاى او مىباشد». | #در روايت ديگرى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىفرمايند: «هركس كه زشتىهاى مسلمانان را تعقيب كند، خداوند در پى زشتىهاى او مىباشد». | ||
#: | #:نویسنده معتقد است كه كلمه «تتبع و تعقيب» در اين روايت، به معناى جستوجوى تدريجى مىباشد، اما در اينجا كه همراه با عورات- هر چيز قبيح- آمده است، به معناى جستوجو و تعقيب زشتىهاى پنهان كسى خواهد بود. | ||
#[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىفرمايند: «تو مجاز نيستى كسى را كه امين قرار دادهاى، متهمش سازى و همچنين حق ندارى خائنى را كه آزمايش نمودهاى، مورد اطمينان قرار دهى». | #[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىفرمايند: «تو مجاز نيستى كسى را كه امين قرار دادهاى، متهمش سازى و همچنين حق ندارى خائنى را كه آزمايش نمودهاى، مورد اطمينان قرار دهى». | ||
#:به باور | #:به باور نویسنده، امانتدارى در هر چيزى، از يك سو ارزش انسان را حفظ كرده و پاداش آن را نصيب او خواهد كرد و از سوى ديگر، موجب گشايش روزىاش مىگردد، چرا كه تمام انسانها به چنين فردى علاقمند شده و او را در تمام مراحل زندگىاش يارى خواهند نمود. | ||
#[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىفرمايند: «هر كس برادر خود را در دينش متهم نمايد، پس ميان آنان حرمتى باقى نخواهد ماند و هر كس با برادرش همانند مردم رفتار نمايد، پس او از آنچه خود را به آن منتسب كرده، بيزارى جسته است». | #[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] مىفرمايند: «هر كس برادر خود را در دينش متهم نمايد، پس ميان آنان حرمتى باقى نخواهد ماند و هر كس با برادرش همانند مردم رفتار نمايد، پس او از آنچه خود را به آن منتسب كرده، بيزارى جسته است». | ||
ویرایش