پرش به محتوا

الضعفاء من رجال الحديث: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۵ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - '== ساختار ==' به '==ساختار==')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[ساعدی، حسین]] (نويسنده)
[[ساعدی، حسین]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏114‎‏ ‎‏/‎‏5‎‏/‎‏س‎‏2‎‏ص‎‏6‎‏*
| کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏114‎‏ ‎‏/‎‏5‎‏/‎‏س‎‏2‎‏ص‎‏6‎‏*
خط ۳۲: خط ۳۲:
ايشان، نام ضعفا را به ترتيب حروف الفبا آورده و در يك تقسيم‌بندى مناسب، آنان را ذيل پنج عنوان مورد بررسى قرار داده است.
ايشان، نام ضعفا را به ترتيب حروف الفبا آورده و در يك تقسيم‌بندى مناسب، آنان را ذيل پنج عنوان مورد بررسى قرار داده است.


شيوه نويسنده در بررسى احوال ضعيفان اين‌گونه است كه ابتدا نام و نَسَب راوى، سپس طبقه او، سخنان دانشمندان درباره او، كتاب‌ها و روايت‌هاى او و در پایان چكيده سخن درباره او را مى‌آورد.
شيوه نویسنده در بررسى احوال ضعيفان اين‌گونه است كه ابتدا نام و نَسَب راوى، سپس طبقه او، سخنان دانشمندان درباره او، كتاب‌ها و روايت‌هاى او و در پایان چكيده سخن درباره او را مى‌آورد.


نويسنده، مجموعاً از 413 عنوان كتاب در زمينه‌هاى رجال و تراجم، فِرَق و مذاهب، تاريخ و انساب، لغت و ادبيات، تفسير و علوم قرآن، حديث و فقه استفاده كرده است.<ref>ر.ک: محسن رفيعى و معصومه شريفى، ص28</ref>
نویسنده، مجموعاً از 413 عنوان كتاب در زمينه‌هاى رجال و تراجم، فِرَق و مذاهب، تاريخ و انساب، لغت و ادبيات، تفسير و علوم قرآن، حديث و فقه استفاده كرده است.<ref>ر.ک: محسن رفيعى و معصومه شريفى، ص28</ref>


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نويسنده در ابتداى كتاب، در ذيل عنوان «بحوث تمهيدية»، گفتارهاى مقدماتى آورده است و نكاتى را بدين شرح بيان نموده است: تعريف، موضوع و ضرورت علم رجال، پيدايش و تحول علم رجال، آنچه تضعيف با آن ثابت مى‌شود، مصادر تضعيف، الفاظ تضعيف، تعارض ميان جرح و تعديل.
نویسنده در ابتداى كتاب، در ذيل عنوان «بحوث تمهيدية»، گفتارهاى مقدماتى آورده است و نكاتى را بدين شرح بيان نموده است: تعريف، موضوع و ضرورت علم رجال، پيدايش و تحول علم رجال، آنچه تضعيف با آن ثابت مى‌شود، مصادر تضعيف، الفاظ تضعيف، تعارض ميان جرح و تعديل.


وى در جلد اول 119، در جلد دوم 151 و در جلد سوم 137 نفر از راويان ضعيف را مورد بررسى قرار داده كه مجموعاً 407 نفر مى‌شوند.
وى در جلد اول 119، در جلد دوم 151 و در جلد سوم 137 نفر از راويان ضعيف را مورد بررسى قرار داده كه مجموعاً 407 نفر مى‌شوند.


روش نويسنده در بررسى احوال اين راويان بدين شرح است:
روش نویسنده در بررسى احوال اين راويان بدين شرح است:


#نام و نَسَب راوى ضعيف: ذيل اين عنوان، دانستنى‌هايى از راوى ارائه مى‌شود بدين شرح: نام، سلسله نسب، كنيه، لقب، زمان و مكان تولد و مرگ. نيز اگر منسوب به شهر يا سرزمينى باشد معرفى مى‌كند؛ يا اگر منسوب به صنعت، حرفه يا صفتى باشد آن را شرح مى‌دهد. چنانچه القابش به سبب نسبت به قبيله، سرزمين، محلّه يا حرفه‌اى باشد، وجه اين نسبت را توضيح مى‌دهد. اگر اصلش از سرزمينى و سكونت و تحصيلش در سرزمينى ديگر باشد، يادآورى مى‌كند.
#نام و نَسَب راوى ضعيف: ذيل اين عنوان، دانستنى‌هايى از راوى ارائه مى‌شود بدين شرح: نام، سلسله نسب، كنيه، لقب، زمان و مكان تولد و مرگ. نيز اگر منسوب به شهر يا سرزمينى باشد معرفى مى‌كند؛ يا اگر منسوب به صنعت، حرفه يا صفتى باشد آن را شرح مى‌دهد. چنانچه القابش به سبب نسبت به قبيله، سرزمين، محلّه يا حرفه‌اى باشد، وجه اين نسبت را توضيح مى‌دهد. اگر اصلش از سرزمينى و سكونت و تحصيلش در سرزمينى ديگر باشد، يادآورى مى‌كند.
#:از برجستگى‌هاى اين كتاب آن است كه در صورت وجود تعارض در انساب، نويسنده سعى در گشايش آن با تكيه بر قرينه‌هاى خارجى و بهره‌گيرى از منابع گوناگون دارد. نيز در صورت آشكار شدن اشتراك دو راوى در نام، به آن اشاره شده تا اشتباه نشود و اگر يك راوى داراى چند نام يا لقب باشد به آن اشاره مى‌شود تا شُبهه تعدّد راوى به وجود نيايد. همچنين به سرزمين‌ها و مكان‌هاى انتشار روايات - و گاهى - نام اساتيد و شاگردان اشاره شده است.<ref>ر.ک: همان، ص13 و 14</ref>
#:از برجستگى‌هاى اين كتاب آن است كه در صورت وجود تعارض در انساب، نویسنده سعى در گشايش آن با تكيه بر قرينه‌هاى خارجى و بهره‌گيرى از منابع گوناگون دارد. نيز در صورت آشكار شدن اشتراك دو راوى در نام، به آن اشاره شده تا اشتباه نشود و اگر يك راوى داراى چند نام يا لقب باشد به آن اشاره مى‌شود تا شُبهه تعدّد راوى به وجود نيايد. همچنين به سرزمين‌ها و مكان‌هاى انتشار روايات - و گاهى - نام اساتيد و شاگردان اشاره شده است.<ref>ر.ک: همان، ص13 و 14</ref>
#طبقه او: طبقه راوى از راه شناسايى تاريخ و مكان ولادت و وفات با مراجعه به كتاب‌هاى [[رجال البرقي|رجال برقى]] و طوسى و ديگران به دست مى‌آيد. چه اينكه برقى و طوسى، راويان را به ترتيب مصاحبتشان با يك يا چند نفر از ائمّه(ع)، يا اينكه آنان را ملاقات نكرده‌اند و روايتى نقل نكرده‌اند، معرّفى مى‌كنند. نويسنده مشخّص مى‌كند كه راوى از «صحابى» است يا «تابعى». آن‌گاه اگر از ياران يك يا چند امام(ع) باشد نام مى‌برد؛ به‌عنوان مثال درباره «ابان بن ابى‌عياش» به نقل از رجال طوسى مى‌نويسد: «عدّه الشيخ الطوسي من أصحاب السجّاد و الباقر و الصادق(ع)» و به نقل از [[رجال البرقي|رجال برقى]] مى‌نويسد: «ذَكره البرقي في أصحاب السجّاد و الباقر و من أصحاب الحسن و الحسين(ع)».
#طبقه او: طبقه راوى از راه شناسايى تاريخ و مكان ولادت و وفات با مراجعه به كتاب‌هاى [[رجال البرقي|رجال برقى]] و طوسى و ديگران به دست مى‌آيد. چه اينكه برقى و طوسى، راويان را به ترتيب مصاحبتشان با يك يا چند نفر از ائمّه(ع)، يا اينكه آنان را ملاقات نكرده‌اند و روايتى نقل نكرده‌اند، معرّفى مى‌كنند. نویسنده مشخّص مى‌كند كه راوى از «صحابى» است يا «تابعى». آن‌گاه اگر از ياران يك يا چند امام(ع) باشد نام مى‌برد؛ به‌عنوان مثال درباره «ابان بن ابى‌عياش» به نقل از رجال طوسى مى‌نويسد: «عدّه الشيخ الطوسي من أصحاب السجّاد و الباقر و الصادق(ع)» و به نقل از [[رجال البرقي|رجال برقى]] مى‌نويسد: «ذَكره البرقي في أصحاب السجّاد و الباقر و من أصحاب الحسن و الحسين(ع)».
#:سپس نظر نهايى خويش را بيان مى‌كند كه: «و لم أقف على روايته عن الأئمّة(ع) - غير عرضه كتاب قيس عَلَى الإمام علي بن الحسين(ع) - رغم أن عاصر ثلاثة منهم و روايته في مدرسة الخلفاء مشهورة».<ref>متن كتاب، ج1، ص134</ref>
#:سپس نظر نهايى خويش را بيان مى‌كند كه: «و لم أقف على روايته عن الأئمّة(ع) - غير عرضه كتاب قيس عَلَى الإمام علي بن الحسين(ع) - رغم أن عاصر ثلاثة منهم و روايته في مدرسة الخلفاء مشهورة».<ref>متن كتاب، ج1، ص134</ref>
#:و چنانچه از هيچ‌يك از امامان(ع) روايتى نقل نكرده باشد، مى‌نويسد: «ذكره الشيخ الطوسي في من لَمْ يرْوِ عنهم(ع)».<ref>همان، ص131</ref>
#:و چنانچه از هيچ‌يك از امامان(ع) روايتى نقل نكرده باشد، مى‌نويسد: «ذكره الشيخ الطوسي في من لَمْ يرْوِ عنهم(ع)».<ref>همان، ص131</ref>
#:از جمله پژوهش‌هاى خوب در اين كتاب، در نظر گرفتن عنوانى ويژه با نام «تمييز المشتركات» است. چنانچه يك راوى در اسم يا طبقه با يك يا چند نفر ديگر اشتراك داشته باشد، اين گره نيز از سوى نويسنده گشوده شده است؛ مانند اشتراك ميان «بكر بن محمّد بن جناح» با «بكر بن جناح» كه [[نجاشى]] توثيقش كرده است.<ref>همان، ص306</ref>و «ابراهيم بن اسحاق نهاوندى» با «ابراهيم بن اسحاق» كه [[شیخ طوسی|شيخ]] توثيقش كرده است، با «ابراهيم بن اسحاق بن الأوز» كه [[برقى]] وى را از اصحاب امام هادى(ع) دانسته و درباره‌اش گفته: «لا بأس فيه».<ref>همان، ص141 و 142</ref>
#:از جمله پژوهش‌هاى خوب در اين كتاب، در نظر گرفتن عنوانى ويژه با نام «تمييز المشتركات» است. چنانچه يك راوى در اسم يا طبقه با يك يا چند نفر ديگر اشتراك داشته باشد، اين گره نيز از سوى نویسنده گشوده شده است؛ مانند اشتراك ميان «بكر بن محمّد بن جناح» با «بكر بن جناح» كه [[نجاشى]] توثيقش كرده است.<ref>همان، ص306</ref>و «ابراهيم بن اسحاق نهاوندى» با «ابراهيم بن اسحاق» كه [[شیخ طوسی|شيخ]] توثيقش كرده است، با «ابراهيم بن اسحاق بن الأوز» كه [[برقى]] وى را از اصحاب امام هادى(ع) دانسته و درباره‌اش گفته: «لا بأس فيه».<ref>همان، ص141 و 142</ref>
#:نيز چنين است درباره اتحاد ميان «اسحاق بن محمّد بصرى» با «اسحاق بن محمّد بن احمد بن ابان نخعى» كه هر دو را از راويان ضعيف دانسته‌اند.<ref>همان، ص251 و 252</ref>
#:نيز چنين است درباره اتحاد ميان «اسحاق بن محمّد بصرى» با «اسحاق بن محمّد بن احمد بن ابان نخعى» كه هر دو را از راويان ضعيف دانسته‌اند.<ref>همان، ص251 و 252</ref>
#سخنان دانشمندان درباره او: نصوص، اخبار و سخنان حديث‌شناسان و رجاليان در كتاب‌هاى حديث و رجال درباره راويان گردآورى شده و براى اثبات صدور اين سخنان، اسانيدشان نيز ارائه شده است؛ سپس به دلالت‌ها و جايگاه‌هاى استدلال آن سخنان اشاره شده است. آن‌گاه در صورت وجود تعارض در ميان سخنان دانشمندان، با بهره‌گيرى از ساير كتاب‌هاى رجالى و پژوهش‌هاى ديگر به گشايش اين گره‌ها پرداخته است.
#سخنان دانشمندان درباره او: نصوص، اخبار و سخنان حديث‌شناسان و رجاليان در كتاب‌هاى حديث و رجال درباره راويان گردآورى شده و براى اثبات صدور اين سخنان، اسانيدشان نيز ارائه شده است؛ سپس به دلالت‌ها و جايگاه‌هاى استدلال آن سخنان اشاره شده است. آن‌گاه در صورت وجود تعارض در ميان سخنان دانشمندان، با بهره‌گيرى از ساير كتاب‌هاى رجالى و پژوهش‌هاى ديگر به گشايش اين گره‌ها پرداخته است.
#: مهم‌ترين كتاب‌هايى كه نويسنده از آنها بهره برده، عبارتند از: «[[قاموس الرجال]]» اثر [[محقق تسترى]] و «[[معجم رجال الحديث]]» اثر [[سيد‌‎خويى]].
#: مهم‌ترين كتاب‌هايى كه نویسنده از آنها بهره برده، عبارتند از: «[[قاموس الرجال]]» اثر [[محقق تسترى]] و «[[معجم رجال الحديث]]» اثر [[سيد‌‎خويى]].
#:از آنجا كه ويژگى اين كتاب، بررسى احوال راويان ضعيف است، از كتاب‌هاى [[علامه حلی|علامه]]، [[ابن داود]]، [[جزائرى]]، [[محمد طه نجف]] و [[بهبودی، محمدباقر|بهبودى]] استفاده كرده است.
#:از آنجا كه ويژگى اين كتاب، بررسى احوال راويان ضعيف است، از كتاب‌هاى [[علامه حلی|علامه]]، [[ابن داود]]، [[جزائرى]]، [[محمد طه نجف]] و [[بهبودی، محمدباقر|بهبودى]] استفاده كرده است.
#:اگر راوى، روايتى در «[[الکافی|كافى]]» و «[[تهذيب الأحكام]]» داشته باشد، از رأى [[علامه مجلسى]] در كتاب رجالى‌اش ([[الوجیزة في الرجال|الوجيزة]]) بهره مى‌گيرد؛ زيرا مجلسى در بررسى اسانيد «كافى» در كتابش «[[مرآة العقول]]»، و بررسى اسانيد «تهذيب الأحكام» در كتابش «[[ملاذ الأخيار في شرح تهذيب الأحكام]]»، رأى خويش را بر اسانيد رواياتشان تطبيق داده است.
#:اگر راوى، روايتى در «[[الکافی|كافى]]» و «[[تهذيب الأحكام]]» داشته باشد، از رأى [[علامه مجلسى]] در كتاب رجالى‌اش ([[الوجیزة في الرجال|الوجيزة]]) بهره مى‌گيرد؛ زيرا مجلسى در بررسى اسانيد «كافى» در كتابش «[[مرآة العقول]]»، و بررسى اسانيد «تهذيب الأحكام» در كتابش «[[ملاذ الأخيار في شرح تهذيب الأحكام]]»، رأى خويش را بر اسانيد رواياتشان تطبيق داده است.
#:و اگر از پيروان فرقه‌اى، يا منسوب به فرقه‌اى باشد، عنوانى ويژه براى بررسى فرقه منسوب به او قرار داده و صحّت نسبت آن فرقه به او، افكار، آراء، عقايد، ياران و نظر دانشمندان و نويسندگان درباره اين فرقه را ارائه مى‌دهد؛ به همين جهت از كتاب‌هاى تاريخى، رجالى، تراجم و... استفاده شده است.<ref>ر.ک: محسن رفيعى و معصومه شريفى، ص15 و 16</ref>
#:و اگر از پيروان فرقه‌اى، يا منسوب به فرقه‌اى باشد، عنوانى ويژه براى بررسى فرقه منسوب به او قرار داده و صحّت نسبت آن فرقه به او، افكار، آراء، عقايد، ياران و نظر دانشمندان و نويسندگان درباره اين فرقه را ارائه مى‌دهد؛ به همين جهت از كتاب‌هاى تاريخى، رجالى، تراجم و... استفاده شده است.<ref>ر.ک: محسن رفيعى و معصومه شريفى، ص15 و 16</ref>
#كتاب‌ها و روايت‌هاى او (و نمونه‌هايى از روايت‌هاى او): نويسنده در بررسى احوال راويان ضعيف، از عنوان‌هاى گوناگونى چون «رواياته»، «كُتبه و رواياته»، «نماذج من رواياته» استفاده كرده است.
#كتاب‌ها و روايت‌هاى او (و نمونه‌هايى از روايت‌هاى او): نویسنده در بررسى احوال راويان ضعيف، از عنوان‌هاى گوناگونى چون «رواياته»، «كُتبه و رواياته»، «نماذج من رواياته» استفاده كرده است.
#:براى دستيابى به كتاب‌هاى فردى كه مورد بررسى قرار مى‌گيرد به [[رجال نجاشى]]، [[فهرست ابن نديم]]، طُرُق صدوق در مشيخه رواياتش، طُرُق طوسى در مشيخه روايات «التهذيب» و «[[الاستبصار]]» و... مراجعه مى‌كند.
#:براى دستيابى به كتاب‌هاى فردى كه مورد بررسى قرار مى‌گيرد به [[رجال نجاشى]]، [[فهرست ابن نديم]]، طُرُق صدوق در مشيخه رواياتش، طُرُق طوسى در مشيخه روايات «التهذيب» و «[[الاستبصار]]» و... مراجعه مى‌كند.
#:سپس بنا به گفته خود نويسنده، «استقراء شبه تامّ» در روايت‌هاى راوى مورد بحث در كتاب‌هاى حديث و تفسيرى مى‌كند و آمارى از تعداد رواياتش به دست مى‌دهد. اين بررسى ابتدا از «كتب اربعه»، سپس ديگر كتاب‌هاى حديثى و تفسيرى آغاز مى‌شود تا به زمان صاحب «[[عوالي اللئالي]]». نويسنده در توجيه اين امتداد زمانى اظهار مى‌دارد كه: «ترجيح در اين است كه برخى از نگارش‌هاى پيشينيان تا دوران نگارش عوالي اللئالي وجود داشته‌اند».<ref>متن كتاب، ج1، ص27</ref>
#:سپس بنا به گفته خود نویسنده، «استقراء شبه تامّ» در روايت‌هاى راوى مورد بحث در كتاب‌هاى حديث و تفسيرى مى‌كند و آمارى از تعداد رواياتش به دست مى‌دهد. اين بررسى ابتدا از «كتب اربعه»، سپس ديگر كتاب‌هاى حديثى و تفسيرى آغاز مى‌شود تا به زمان صاحب «[[عوالي اللئالي]]». نویسنده در توجيه اين امتداد زمانى اظهار مى‌دارد كه: «ترجيح در اين است كه برخى از نگارش‌هاى پيشينيان تا دوران نگارش عوالي اللئالي وجود داشته‌اند».<ref>متن كتاب، ج1، ص27</ref>
#:چنانچه نويسنده به رواياتى از راوى مورد بحث دست نيابد، به آن اشاره مى‌كند كه: «لم أقف عَلَى رواية له في كتب الحديث».<ref>همان، ص450</ref>
#:چنانچه نویسنده به رواياتى از راوى مورد بحث دست نيابد، به آن اشاره مى‌كند كه: «لم أقف عَلَى رواية له في كتب الحديث».<ref>همان، ص450</ref>
#چكيده سخن درباره او: از ويژگى‌هاى خوب اين كتاب آن است كه پس از بررسى‌هاى مقدّماتى، حُكم نهايى ارائه مى‌شود كه از آن مى‌توان با عنوان «فتواهاى رجالى» ياد كرد.<ref>ر.ک: محسن رفيعى و معصومه شريفى، ص17</ref>
#چكيده سخن درباره او: از ويژگى‌هاى خوب اين كتاب آن است كه پس از بررسى‌هاى مقدّماتى، حُكم نهايى ارائه مى‌شود كه از آن مى‌توان با عنوان «فتواهاى رجالى» ياد كرد.<ref>ر.ک: محسن رفيعى و معصومه شريفى، ص17</ref>


كتاب‌هاى رجالى پيشين، معمولاً به معرفی اجمالی راويان حديث و صدور حُكم درباره آنان اختصاص داشته است و كار به اين گستردگى در رجال - به‌ويژه راويان ضعيف در منابع حديثى شيعه - وجود نداشته است.<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>
كتاب‌هاى رجالى پيشين، معمولاً به معرفی اجمالی راويان حديث و صدور حُكم درباره آنان اختصاص داشته است و كار به اين گستردگى در رجال - به‌ويژه راويان ضعيف در منابع حديثى شيعه - وجود نداشته است.<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>


نويسنده، صرفاً دنباله‌رو و مقلّد پيشينيان نيست، بلكه پس از بررسى احوال راويان و ارائه ديدگاه‌هاى رجال‌شناسان و محدّثان و تاريخ‌نگاران، نظريه‌هاى خويش را ذيل عنوان «خلاصة القول فيه» مى‌آورد. اين قاطعيت در ارائه ايده‌هاى بجا، در بسيارى از جاها ديدنى است.
نویسنده، صرفاً دنباله‌رو و مقلّد پيشينيان نيست، بلكه پس از بررسى احوال راويان و ارائه ديدگاه‌هاى رجال‌شناسان و محدّثان و تاريخ‌نگاران، نظريه‌هاى خويش را ذيل عنوان «خلاصة القول فيه» مى‌آورد. اين قاطعيت در ارائه ايده‌هاى بجا، در بسيارى از جاها ديدنى است.


نويسنده، درباره «خلف بن حمّاد اسدى» مى‌نويسد كه نجّاشى او را توثيق كرده، ولى [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]] درباره‌اش گفته است: «مخلّط يعرف حديثه تارة و ينكر أخرى». آنگاه ادامه مى‌دهد: «وقتى در رواياتش نگريستيم، يافتيم كه تخليط در برخى از روايت‌هايش آشكار است؛ همچنان كه در نمونه‌هايى از رواياتش گذشت؛ به همين جهت جايز است كه او را از راويان ضعيف برشماريم و خودش و رواياتش را مورد بررسى قرار دهيم».<ref>متن كتاب، ج1، ص543</ref>
نویسنده، درباره «خلف بن حمّاد اسدى» مى‌نويسد كه نجّاشى او را توثيق كرده، ولى [[غضایری، حسین بن عبیدالله|ابن غضائرى]] درباره‌اش گفته است: «مخلّط يعرف حديثه تارة و ينكر أخرى». آنگاه ادامه مى‌دهد: «وقتى در رواياتش نگريستيم، يافتيم كه تخليط در برخى از روايت‌هايش آشكار است؛ همچنان كه در نمونه‌هايى از رواياتش گذشت؛ به همين جهت جايز است كه او را از راويان ضعيف برشماريم و خودش و رواياتش را مورد بررسى قرار دهيم».<ref>متن كتاب، ج1، ص543</ref>


از ديگر محاسن كتاب مورد نظر اين است كه نويسنده با گردآورى اقوال گوناگون درباره راويان ضعيف، به‌خوبى نشان داده است كه برخى از اين راويان، هم از نظر رجال‌شناسان شيعه و هم رجال‌شناسان أهل سنّت مورد طعن و تضعيف قرار گرفته‌اند. با شناسايى اين راويان، مشخّص مى‌شود كه در كنار آن همه راويانى كه مورد وثوق همه فرقه‌هاى مسلمان هستند، راويانى هم وجود دارند كه از نظر همه مسلمانان تضعيف شده‌اند. به چهار مورد از اين راويان بنگريد:
از ديگر محاسن كتاب مورد نظر اين است كه نویسنده با گردآورى اقوال گوناگون درباره راويان ضعيف، به‌خوبى نشان داده است كه برخى از اين راويان، هم از نظر رجال‌شناسان شيعه و هم رجال‌شناسان أهل سنّت مورد طعن و تضعيف قرار گرفته‌اند. با شناسايى اين راويان، مشخّص مى‌شود كه در كنار آن همه راويانى كه مورد وثوق همه فرقه‌هاى مسلمان هستند، راويانى هم وجود دارند كه از نظر همه مسلمانان تضعيف شده‌اند. به چهار مورد از اين راويان بنگريد:


#حسن بن على بن زكريا عدوى؛
#حسن بن على بن زكريا عدوى؛
۶۱٬۱۸۹

ویرایش